آنا اولنینا: اولین زیبایی سنت پترزبورگ، که پوچی را رد کرد

Anonim

آنا اولنینا: اولین زیبایی سنت پترزبورگ، که پوچی را رد کرد 40729_1

او زیبایی نبود. اگر چه به طور کلی این نیست که هنرمندان نتوانند تمام زیبایی های خود را انتقال دهند. پس از همه، آنا Alekseevna Olenina یکی از زیبایی های اصلی سنت پترزبورگ در نظر گرفته شد.

الکساندر سرگئویچ پوشیکین در حال حاضر در اولین جلسه آنا اونینا را دوست داشت. چرا که نه. او کاملا تحصیل کرده بود، او احساس درخشان طنز، خلق شاد داشت. و او به خوبی در شعر و هنر شناخته شده بود. یک مشکل - الکساندر سرگئویچ او دوست نداشت. بله، و حقیقت، این تبدیل به یکی دیگر از Mesallians شد - او Freilin خود را ملزابت الکسایون، و او پسر شناخته شده نیست.

آنا اولنینا: اولین زیبایی سنت پترزبورگ، که پوچی را رد کرد 40729_2

و الکساندر سرگویچ در حال چشمک زدن بود دیوانه بود. و این فقط یک اشتیاق نبود. او swatched اما مادر آنا با این حزب مخالف بود و گوزن پوشکین حاضر شد. این مجرم شناخته شده، دلسرد شده و به معنای واقعی کلمه نابود شده است. او همچنین اشعار خود را به معشوق خود اختصاص داد. با این حال، نظر وجود دارد که خودش خود را با گوزن ازدواج کرده بود و زمانی که منتظر شاعر بود برای بحث در مورد پیشنهاد خود به خانه نرفت.

ازدواج آنا الکسایون پس از مرگ شاعر بیرون آمد. درست است، قبل از آن، او منتظر یک کل زنجیره ای از ناامیدی های عشق بود. عمو Kiselev او حتی به خاطر ازدواج در حماسی طلاق گرفته بود، اما پس از آن ناگهان گفت که "دولت ناراحت او اجازه نمی دهد او را به فکر بیشتر در مورد ازدواج". شمارش Wielgorsky، که همچنین از دست گوزن خواسته بود او را به معنای واقعی کلمه در آخرین لحظه رد کرد، نه توضیح دادن به دلایل. این امر به دنبال بسیاری از ارتباطات مولکول بود: آلفرد د داما، چچالین، کراستر، تیتوف، Repnin ...

بنابراین، آنا اولنینا ازدواج کرد. حزب درخشان بود - افسر نگهبان زندگی Gussarian هنگ F. A. Andro de Langeron، پسر مهاجر فرانسه، که فرماندار Novorossiysk بود. اما شوهر دور نیست، خسته کننده و وحشتناک حسادت - حسادت به همسرش به مرده پوشکین.

چه کسی می داند که آیا او متاسفم برای امتناع خود از پوچکین. بعدها، برادرزاده ها و نوه ها به معنای واقعی کلمه انتخاب شدند و از جلسات خود با یک شاعر عالی صحبت کردند. و Anna Alekseevna نامه ها و اشعار خود را در حافظه پنهان نگه داشت و در شب گریه کرد. او تنها یکی از زنان لیستی از گنجینه های لانگ شاعر بود.

و فرزندان اشعار زیبا در افتخار او نوشته شده بود.

من شما را دوست داشتم، عشق هنوز، شاید، شاید در روح من، من دقیقا نبودم، اما اجازه ندهم او دیگر نگران نباش، من نمی خواهم شما را با هیچ چیز پوست ندهم.

من شما را به آرامی، ناامیدانه، و سپس تایمز، سپس تومف، من شما را به طرز صمیمانه دوست داشتم، به طوری که به آرامی، خدا خدا برای عزیزان شما متفاوت است ...

(A.S. Pushkin)

ادامه مطلب