جایی که 50، در اینجا و 60 درس بحران

Anonim

هرگز این را نداشت، و دوباره اینجا. بهتر است به اعداد در مبدل نگاه نکنید - که به نظر می رسید، انفارکتوس کافی است. زمستان وعده سردترین مشاهدات در کل تاریخ است. همکارانش در مورد Merry Peru و تصویر خوب به خوبی با روشهای رشد سیب زمینی در مهد کودک تقسیم می شوند، تفاوت های قانونی خرید یک اسلحه را به طوری که این سیب زمینی برای محافظت، ذخیره سازی انواع مختلف خرد شده - و برای این Bravada و Bughagashenka ، سردرگمی واقعی چرخش است.

ما وارد بحران شد. هر روز ما برخی از اعداد را دنبال می کنیم و به طور مرتب تغییرات در برچسب های قیمت در فروشگاه ها را مشاهده می کنیم. حقوق ما به سرعت در حال از دست دادن وزن است - و اگر شما آنها را در گندم سیاه محاسبه کنید، و اگر شما آنها را در تعطیلات یورو و زمستان در دریا گرم محاسبه کنید. و این کسانی است که خوش شانس هستند که هنوز حقوق و دستمزد دارند. آمار رسمی تاخیر، اما احساس بیکاری در حال رشد است، اختصارات آغاز شده است، و بازارهای کار شروع به به آرامی کاهش می یابد. اما ما نمی ترسیم خوب، این، به طور معمول: از زمان به زمان، زانو شروع به لرزش کمی و روح گرسنگی ما را برای مکان های مختلف جالب، اما ما پیوستن و به یاد داشته باشید تجربه بحران های قبلی. در سال 1993، دریافت حقوق و دستمزد، والدین ما بلافاصله دلار را خریداری کردند تا تا پایان ماه آنها بتوانند برای فروش روبل و خرید چیپس مرغ بازگردند. قیمت ها می توانند یک ماه برای 30 درصد رشد کنند و تلفات حاشیه مبدل ها هنوز خیلی کوچکتر بود. ما نمی خواهیم این کار را انجام دهیم. بله، و خوردن ژامبون مرغ - تقریبا تنها منبع پروتئین در دهه نود - ما واقعا نمی خواهیم. دستور العمل اصلی سال 1993، توسط والدین به ما منتقل شد - نه به ناامیدی برای خودکشی خود. از ترسناک در یک دنیای مداوم در حال تغییر دیوانه نکنید، که در آن دانش و تجربه شما از متخصص شوروی تقریبا هیچ چیز نیست. بهتر است به یاد داشته باشید 1998. سپس ما "بزرگسالان" فعلی هستیم - به سرعت رشد می کنیم. هنگامی که دلار سه بار چند روز کاهش یافت، ما شروع به کار کردیم و پول کسب کردیم. آبجو چک متوقف شد به نوشیدن (که ارزش تنها در روبل، دو گران تر از داخلی)، به سیگار ارزان قیمت، شروع به رفتن به کنسرت ها کمتر، متوقف خرید نوار های ویدئویی و ثبت نام برای اجاره. و پس از آن کارهای دائمی زیادی وجود داشت، و عشق، پوتین به قدرت رسید، نفت شروع به رشد کرد و به نظر می رسید که برای همیشه بود. دستور العمل اصلی در سال 1998، جوان، کارآمد و شاد است، برای اجرای بسیار، اعمال دانش در مناطق غیر منتظره و بسیار، بسیار کار می کند. بحران بعدی در سال 2000 بود. خوب، این است که بحران چگونه است؟ شایعه ای وجود داشت که به دلیل "مشکل -2000"، تمام سیستم های کامپیوتری شکست خواهند خورد، از جمله کسانی که مسئول راه اندازی موشک های هسته ای هستند. و زمین یک آخرالزمان هسته ای را پوشش می دهد. و مردم پس از آن بسیار عصبی هستند. البته ما چندین جعبه از شراب را در پول تازه باقیمانده خرید کردیم، البته، به خاطر جشن سال نو (و هزاره جدید، هرچند ما می دانستیم که هزاره از آن زمان شروع به کار می کنیم 2001، و نه از سال 2000). آنها سرگرم کننده، گوش دادن به موسیقی، رقص، خزنده در اطراف اتاق های زوج ها، پشت سر گذاشت، خسته، خسته، و غیره قبل از سپیده دم. شیوع هسته ای و درخشش هرگز منتظر نیست. از دست رفته به عنوان یک نتیجه از سخنرانی اپوکال بوریس یلتسین "من خسته، من می روم." درسهای این "بحران" دو: 1) در هر وضعیت غیر قابل درک، نوشیدن شراب، 2) دیدار با سال جدید بدون تلویزیون، هیچ چیز خوب نشان داده خواهد شد وجود دارد. سپس هشت سال از رونق تطبیقی ​​وجود داشت. روغن رشد کرد، و با آن و حقوق، و اجاره، و قیمت برای لیوان آبجو در نوار. Horregious غیر اجتناب ناپذیر برای شیوه زندگی "اروپایی" بود. Muscovites آموخته به صبحانه در یک کافه (عادت عجیب و غریب که نمی تواند منجر به بحران نبود). بحران در سال 2008 اتفاق افتاد. روسیه وارد یک جنگ کوچک شد، در یک شرکت بزرگ، رئیس "یک دکتر فرستاد"، نفت ریخته شد - و همه ما مجبور شدیم آن را پرداخت کنیم. ارزهای خارجی رشد کرده اند، حقوق کاهش یافته است، بسیاری از آنها تحت اختصارات کاهش یافته اند، مجبور به صرف چند سال و آنچه که نامیده می شود، به صورت صاف نشسته و نگران نباشید تا کار را از دست ندهید. و پس از آن همه به پایان رسید، بیکاری دوباره حل شد، یک میلیون پروژه جدید در تمام بخش ها برداشت شد و بحران به طور کلی، به طور کلی، همانطور که اتفاق نمی افتد. درس های این بحران این است که هر بحران عبور می کند، و شاید به سرعت. و همچنین - افزایش بهره وری کار، تبدیل شدن به ضروری، رئیس، دعا، سریع و گوش دادن به رادیو Radonezh را از دست ندهید. و در اینجا ما دوباره یک بحران داریم، و به طور کلی روشن نیست، چه سناریو او خواهد رفت و چقدر زمان او را خواهد برد. ما دوباره برای اقدامات کتابچه راهنمای (تایید، اما ما پرداخت می کنیم؛ یا ما تصویب نمی کنیم، بلکه به هر حال پرداخت می کنیم). تا کنون، همه چیز کمی شبیه به این واقعیت است که این بحران نهایی است. چه چیزی باید با عادات مصرف کننده بخشی کند. آنچه که آی فون این سال را خریداری کرده است آخرین. سفر سال گذشته به تایلند - همه. شانس بیشتری برای داشتن یک صاحب ثروتمند در کشور بارباران مفید وجود نخواهد داشت. اما چیز دیگری خواهد بود. ما از تمام درس های قبلی استفاده خواهیم کرد. سقوط در 18 سال خود را و شروع به اجرا مانند سنجاب در چرخ. ما بهره وری، بسیار مؤمن و انحراف را افزایش خواهیم داد. ما یک جعبه شراب را خریداری می کنیم (و با آن - خوب، بله، گندم سیاه، پاستا و خامه ای فقط در مورد، مفید خواهد بود). ذهن را نجات بده یک طرح خوب این است که با یک خانواده بزرگ، با والدین، برادران و خطرات بروید. خوردن آسان تر است، اگر کسی کار کند، آسان تر است که بشنوید، اگر همه چیز به یک سناریوی بسیار بدی برسد و خدمات عمومی را خاموش کند. آسان تر از دفاع از خود، در یک مورد بسیار شدید است. درست است، به احتمال زیاد، نتیجه گیری اصلی و درس بحران جدید باید این واقعیت ساده باشد که ما با هم هستیم. ما مردم زندگی می کنیم، نه آواتار ها در شبکه های اجتماعی، نه مدیران فروش و Non-Orc-magazis 74.

ادامه مطلب