10 دلیل برای نفرت از کسانی که نیاز دارند

Anonim

عکس ها اخیرا در مورد چگونگی به درستی نفرت از مسکو ها صحبت کرده اند. به این معنا - برای چه چیزی. برخی از مسکو ها بسیار متخلف هستند. نه، بنابراین ما می گوییم آنها می گویند در مورد کسانی که بهتر بودند نوشتند.

تمایل خواننده قانون است. در اینجا 10 دلیل برای نفرت از کسانی که نیاز دارند. در پایان، آنها بدتر از مسکو هستند؟ نه بدتر! بنابراین آنها همچنین می توانند از آنها متنفر باشند.

مردم باقی می مانند

هر کس که برای اولین بار در Neshinovsk برای همیشه باقی می ماند، این یک اصل است. حتی اگر او برای تحصیل پخته شده و برنامه ریزی شده برای بازگشت به خانه با دیپلم زیبای خود. حتی اگر او وارد درآمد کسب کرد. بعضی از آنها می آیند تا بازدید کنند، و پس از آن معلوم می شود که آنها در زنجیره کاشته شده اند و این زنجیره ای از دیوارهای کرملین تنها به شهرهای ماهواره ای رسیده است و سپس نه. و خوب، آنها هیچ اموال دیگری نخواهند داشت، به جز این بیشتر زنجیرها - اما آنها همچنین می خواهند یک آپارتمان، ماشین و کلبه مانند هر کس دیگری باشد. و در اینجا در محل حوضچه با قورباغه های بومی برج پنجاه طبقه، و در محل حیاط دنج - پارکینگ رشد می کند. و در این خانه زندگی می کنند، و در این ماشین ها در ترافیک قرار دارند. "همه این افراد چه کسانی هستند؟!" - Muscovite مبهم است چه کسی است؟ پانده

نگرانی - snoby

تنها سرگرمی های استان ها این است که ودکا را بنوشید و مالش کنید تا کسانی که از مسکویت ها بخواهند، خراب شوند. این همان چیزی است که آنها در میهن کوچک خود مشغول به کار هستند قبل از اینکه باید در HRAD قرار گیرد. بنابراین، هر کسی که Muscovites را از بین می برد، از پیش می برد، و هنوز در قطار شروع به تیز کردن دندان ها و پنجه های خود می کند. و اگر اولین بار با یک مکان دوستانه آشنا شوم، الگوی را ترک می کند و پارادایم سقوط می کند، و این بسیار ترسناک است. اما راهی وجود دارد. هر کسی که به سوال آمد "کجا هستید؟" این به این ترتیب پاسخ می دهد: "من از شهر N. هستم. این، در واقع، در روسیه، به طوری که شما می دانستید." Moskvich می تواند در پاسخ می تواند بگوید که در مدرسه او جغرافیای جایگزین را تدریس نمی کرد، و او فکر نمی کند که کویر یخ ساکن شده توسط قبایل پراکنده دیکا در پشت جاده حلقه مسکو قرار دارد. اما او این را نمی گوید. او رو به جلو و به سرعت می گوید خداحافظ. و شادی های خیالی - درمان، تمام مسکو ها از بین می روند که از طریق ولسوالی ها برای مردم در نظر نمی گیرند. من آن را می دانستم!

Ponlers از مشاغل محلی انتخاب شده اند

و تمام مشاغل ولایتی ها دوست دارند استدلال کنند که یک انسان بومی در مورد خودش بسیار زیاد تصور می کند، و او عزت خیابانی انتقام را در نظر می گیرد و خیابان را عوض می کند. این درست نیست و معدن دروغین. فقط مردم محلی نمی خواهند پشت سرپوش را پاک کنند و اتوبوس را پر کنند. با توجه به ترافیک،، البته، البته، به دلیل کسانی که نیاز داشتند، بوجود می آیند.

Ponsevers دیده بان دستبند شخصی

والیتی از کسی که اعتماد به نفس دارد، مترو مسکو چنین نوعی حمل و نقل است. هاها مردم محلی در این حمل و نقل نیمی از زندگی خود را صرف می کنند و به درستی آن را در خانه دوم قرار می دهند. آنها آن را خوانده اند، فیلم ها را تماشا می کنند، نوه های جوراب شلواری را می پوشانند و درس ها را انجام می دهند. و در اینجا، به من بگویید، دوست دارد در خانه خود مهمانانی که توسط آرنج ها رانده شده اند، تحت پاهای خود قرار گیرند و از سوالات احمقانه بپرسید؟ و مهمتر از همه، هنوز هم یک خانه وجود دارد - ضایعات، آنها می گویند، آپارتمان، و راهرو ها بیش از حد طولانی هستند. و در آن راهرو بر روی لامپ نور ایستاده و خیره می شود و از آنها دور می شود. دور، آنها خود را هدایت نمی کنند، و در مترو - هر روز. و هزار هزار نفرشان، هزاران نفر!

مردم احساس زیبایی را توهین می کنند

و تمام احساسات دیگر. آنها با ارواح از سر به پاها شگفت زده می شوند. آنها، Geek، نادرست لهجه ها را قرار داده اند و از تعریف نوع "Scarbulent"، "سوار"، "تمیز" و "یک ساله" استفاده می کنند، که از آن خون محلی جوش داده می شود و شروع به ضرب و شتم چشمه از گوش می کند. آنها بهترین ها را می پوشند در زمستان، هیچ چیز، اما در تابستان بسیار، بسیار ترسناک است. پسران کفش های پلاستیکی پلاستیکی، تی شرت در یک شورت مش و آبيباس را پوشانده اند. دختران پوشیدن صندل های Stiletto، لباس های کوچک با گردنبند و صبحانه پشت و آرایش شب صبح. چطور، این است که چگونه می توانید تماشا کنید و خون را گریه نکنید؟

لایه فرهنگی را حرکت دهید

تقریبا به طور کامل متشکل از خود - شما می دانید چه. بنابراین، شانسون در مینی بوس نقش دارد، پوسته ها بر روی پیاده روها از دانه ها دروغ می گویند و زمین های بازی کودکان به یک نوار کارائوکه تبدیل می شوند. اگر بازدید کنندگان را دعوت کنید، بدون پیدا کردن ودکا و سرد روی میز بسیار شگفت زده شده است. و اگر با بازدید از سلام به سلامتی در ورودی، او چشم های خود را ترسیده و فرار کرد. او شما را نمی شناسد همه غریبه ها وجود دارد! با این حال، ممکن است آن را ببخشید - در صورتی که او از سنت پترزبورگ پیوندی نبود. Pieters یک مورد خاص است. همه بقیه کسانی که به کار می روند، و این بار سنگین یک مرد سفید پوست، مسیحی و روشنگر است. این بسیار موردی است که یک دختر می تواند از سرمایه فرهنگی خارج شود، اما پایتخت فرهنگی دختر هرگز نیست.

کسانی که از شیدایی آزار و اذیت پیروی می کنند

و آنها تمام تمساح خود را بر شما تکان می دهند. که از ماشین بیرون آمد و پلیس متروپولیتن قبلا برنامه ریزی شده را اعلام کرد. در اینجا من آپارتمان را برداشتم، و زن پیرمرد مخرب از آپارتمان بعدی (یکی از سه اتاق زندگی، عفونت!) در حال حاضر این بیانیه را در این منطقه فراهم می کند. من آمدم تا کار خود را انجام دهم، و فریم در حال حاضر زیر دکمه های دکمه زانو زانو بود: برده آمد، پاسپورت قبلا به دست آورد، چنگال را بکشید. اما این همه چیز کوچک است. بدترین شهر خود است. هیولا اسطوره ای، همه ولایت ها را نجات می دهند. تحت هر فانوس متروپولیتن، استخوان های بی نظیر را دفن کرد، اما چه چیزی. زن پیر در استان خود، همه اشک ها فلاش، نمی دانند که Ceradushko در رحم بی انتها از هیولا فریاد زد. هیولای خوب را هضم کرد و به خوبی انجام نشد. خوب، کسانی که نیاز به اغلب در مورد شهر وحشتناک صحبت می کنند، که به نظر می رسد این و معنی است.

مردم با هم جمع می شوند

Clans Live و Diasporas، سیستم ابتدایی ابتدایی در تمام شکوه های آن. به محض اینکه او کاهش یافته بود، او در پایتخت متولد شد، او بلافاصله مادر، پدر، برادران و خواهران، پدربزرگ ثانویه و یک دوست کلاین دوران کودکی را روشن کرد. ویژگی طلسم نیز مشخص خواهد کرد که آیا تصمیم می گیرد که به نوعی آن را به Odnushku قابل جابجایی امکان پذیر باشد. من نیاز به ارتباط با اسکایپ بومی نیستم و در صورت امکان از آنها بازدید می کنم. او قطعا به قبیله نیاز دارد تا با هم نگه داشته شود. و چگونه برای زنده ماندن چیزی در غیر این صورت چگونه برای زنده ماندن؟ در عین حال، تصور تحقیرآمیز به محلی نگاه می کند، که ترجیح می دهند با والدین خود زندگی کنند و بابوشکینا آپارتمان را بگیرند. به او، کنف. Mamenikina پسران، ولز! نمی خواهید کار کنید، و نه خود را مانند بزرگسالان زندگی کنید. آیا او، او پون!

مردم بر روی سر می روند

افسانه ها و افسانه ها در مورد کسانی که مسکو را راه می انداختند و یک شهر وحشتناک به سر می برند، بسیار محکم در سر مقابل، که دیگر واقعیت عینی را نمی گذارد، به شدت برهنه می شود. هر کس که پودر معتقد است که برای تسخیر سرمایه، یک کار غیرمعمول دشوار است. این یک نبرد است! این یک جنگ است! حتی اگر نگهبان از نگهبان به فروشگاه Pyaterochka راضی باشد، مطمئن است که همه چیز در اطراف مقدار زیادی خون است. خون قهرمانانه او. او دندان های خود را در خورشید جذب می کند! اما، چو! دشمنان نمی خوابند! این غیر ممکن است که هوشیاری را از دست بدهد، لازم است بیشتر نیش بزنید، لازم است به شکست ضربه. خوب، یا حداقل به طور پیشگیرانه به همه در اطراف بی ادب است. و به طوری که آنها ترسیدند! حاکمیت - و Muscovites شما را به یک لحظه برای جاده حلقه مسکو پرتاب می کنند، وقت خود را برای عجله ندارند.

مردم تبدیل به مسکو می شوند

و اسطوره ها به یک واقعیت تبدیل خواهند شد. این ده سال طول خواهد کشید و خیالی را می سوزاند، آپارتمان را به وام مسکن در نزدیکی zamcadier نزدیک و خرید فوکوس فورد. او از یک مسکووی کوچک به خود در پوشک ژاپنی ازدواج می کند و والدین را به Nezaininovsk منتقل می کند. این یاد خواهد گرفت که توسط یک ستون در مترو و در Ashan، در خط در صندوقدار ایستاده است. او یک شغلی را ساخت و متوقف خواهد شد و در شب فریاد می زند، انتظار می رود که شهر وحشتناک بر اساس روح او باشد. به طور خلاصه، آنها نیازی نخواهند داشت و یک ساکن کامل از پایتخت. و سپس او شروع به پرستار و خشمگین خواهد کرد. خشمگین و برهنه "بیا اینجا! کورک ها از آنها! نمایش و شکستن، آنها در خانه خود در منزل خود بنشینند؟ مسکو لاستیک نیست! " همه چیز، از بین رفته است. و بلافاصله در خوشه، مسکوویوی پوشیده شده است. که از همه استانی ها نفرت دارد و مسکو ها نیز متنفر هستند. و برای آنچه که او را دوست دارم، eh؟

ادامه مطلب