عذر خواهی از والدین مجرب به خرید یک کودک یک هدیه رویا

    Anonim

    چی
    آنچه والدین نمی خواهند به یک کودک به سال جدید یا درخت کریسمس آنچه را که می توانند و می خواهند، بدهند و نه آنچه که او دستور داد! ابتکار ویژه ای متفاوت بود، به نظر می رسد که ما. ما با فرزندان صادق هستیم صحیح صحیح.

    پدر و مادر یک دختر گفتند که حاضر او به شدت می خواست، فقط دروغ گفتن زیر درخت کریسمس. در اینجا پنج دقیقه پیش به معنای واقعی کلمه است. اما او گرفته شد و سوسک ها را گرفت! دختر سه ساله بود، بنابراین او اعتقاد داشت و با نفرت داغ به سوسک ها بزرگ شد. بنابراین این سنگ دو مزرعه کشته شد. این، دو، و سپس، زمانی که دختر بزرگ شد، و سوم. سوم به اعتماد به مردم دعوت شد.

    در یک خانواده، یک پسر قبل از سال نو تحت درخت کریسمس لباس پوشیدنی یک اسباب بازی بابا نوئل قرار گرفت و بچه ها مجبور بودند خواسته های خود را به او در گوش خود زمزمه کنند. داده شد که او به طور تصادفی به دست آورد. حدس زدید؟ خوب، پدربزرگ قدیمی است، و شما کارت نیست، بنابراین او نمی شنود. بر روی آنچه که آنها می دهند، پدربزرگ را غمگین نکنید.

    chi2
    یک دختر دیگر واقعا عروسک باربی را می خواست. به عدم امکان سپس این باربی تنها در فروشگاه ها ظاهر شد و البته برای والدین میانی پول ارزشمند بود. اما آنها موهای فوق العاده ابریشمی داشتند، که می توان چندین بار محاسبه کرد، دست ها راش و پاها و یک قورباغه جالب محاسبه کرد. پدر و مادر فکر می کردند و عروسک دیگری را خریداری کردند. فقط با موهای غیر قابل قبول عروسک، اندامهای غفلت و با کمد لباس ساده تر. و انتخاب توسط این واقعیت توضیح داده شد که باربی، آنها می گویند، مشکوک چهره بد. یک دختر عروسک جدید دوست داشت، اما یک خیالی روشن در مورد فقرا باربی قلب خود را تمام زندگی خود را تکان داد. و حتی هنوز یک سوختگی کوچک است.

    دختر دیگر گفت که باربی خودش را انتخاب می کند که فراست پدربزرگش می تواند حل شود، و ابتدا کودک را تحت تأثیر قرار داد. از سال نو قبل از سال نو، دختر سعی کرد، چگونه به خاطر صلح در سراسر جهان. من فراموش نکردم که دندان ها را در صبح ها تمیز کنم و شب ها، به والدین و مادربزرگ کمک کنم در تمام مسائل خانگی، درس ها، با هیچ کس مبارزه نکردند، هیچ چیز را شکست ندادم، هیچ دو را دریافت نکردم. و برای سال نو بعدی، او به او گفته شد که او بزرگ بود، اما باربی نمی خواست به چنین خانه فقیر حرکت کند که در آن تلویزیون سیاه و سفید و مدتها پیش تعمیرات وجود نداشت. دختر یک هفته را تکان داد.

    در خانواده دیگری، کودکان هدایا را نه برخی پدربزرگ پگان در کت خز نداشتند و سنت نیکلاس. و از آنجایی که او مقدس است، به او اشاره کنید، چه چیزی را به آن بدهید و کجا بروید، کاملا غیرممکن بود. من مجبور شدم شادی کنم، اگر به هیچ وجه چیزی گرفتم و چیزی امضا شد.

    chi1
    نسل ما با اتهامات بسیار مهربان است. به عنوان مثال، یک دختر به خواهرزاده گفت که بابا نوئل نمی تواند به او یک توله سگ بدهد. پس از همه، سورتمه خود را از شهر به شهر از طریق آسمان پرواز کرد، به شدت سرد و تقریبا بدون اکسیژن وجود دارد. پدربزرگ پدربزرگ و برف من هیچ چیز نیست، آنها جادویی هستند، اما توله سگ عادی است، او سقوط خواهد کرد یا پاک خواهد شد. با دخترش، همان دختر به طور خلاصه توضیح داد که هر کس دارای بودجه و پدربزرگ نیز است. بنابراین پدربزرگ را به دلایل به بودجه می دهد. او، البته، غنی و مهربان، اما بچه ها، منتظر یک هدیه، چقدر! اگر یک کودک یک هدیه برای گران تر دریافت کند، چیزی برای دادن، حافظه پنهان با کره؟

    دختر دیگری با دخترش نیز درباره تعادل و بابا نوئل - نه یک انبار کالا، گفت، بلکه راه حل حل مشکل را پیشنهاد کرد. لازم است لیستی از دلخواه را انتخاب کنید تا پدربزرگ را انتخاب کنید! و هر کس خوب خواهد بود.

    بنابراین والدین به وضوح به دست آمدند. احتمالا به دلیل حافظه سوسک ها، حمل هدایای رویا در سوراخ های تاریک خود، قلب خود را می سوزاند.

    مقاله آماده شده است: Lilith Mazikina

    ادامه مطلب