آخرالزمان زامبی در تقاطع معادل آن. مرد ما در دوره های رانندگی

    Anonim

    آخرالزمان زامبی در تقاطع معادل آن. مرد ما در دوره های رانندگی 39895_1
    ما متن (و نویسنده) را در LJ قدیمی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم - این درباره ماست! حداقل در مورد بسیاری از ما، به خصوص در مراحل اولیه توسعه شاهزاده های خودرو. بنابراین، ما بلافاصله با شما به اشتراک می گذاریم. احساسات آشنا، بله؟

    ما صادقانه خواهیم بود، من هرگز به رانندگی ماشین نرفته ام و در آینده نزدیک برنامه ریزی نمی کنم. من به دوره های رانندگی با توجه به اصل رفتم: "من تنها بدون حق، اما ناگهان یک آخرالزمان زامبی است."

    در اینجا شما تصور می کنید، جمعیت زامبی! فورا نیاز به اجرا! وحشت! احساسات! من راننده زامبی را در برخی از ماشین می کشم (همیشه یک راننده زامبی در یک ماشین رها شده وجود دارد)، من یک کلید در جیب خود دارم و ... همه چیز! دکمه ها کجا هستند؟! پدال، انتقال، جایی که چه چیزی را عوض کنید؟ چگونه شروع کنیم؟! در این فیلم ها در این لحظه بلافاصله یک قطع احمقانه از تعقیب را نشان می دهد. اطلاعات در مورد چیزهای واقعا مهم بسیار خشک و فرفری است.

    به طور کلی، فقط دوره های آموزشی. من مربی را با اهداف شجاع خود در هزینه آخرالزمان زامبی ندیدم. فقط حمله به وحشت غیر انسانی را تجربه کرد، تقریبا به تراموا رفت، بیش از حالت سرعت و 34 بار (که 12 بار در تقاطع ها) در درس اول متوقف شد، احتمالا ضرب و شتم حتی یک رکورد داخلی خاص.

    خودکار.

    من را درک کنم، من از تولد عابر پیاده هستم. من همه چیز را در یک تازگی دارم و سرعت بیش از حد معمول باعث می شود من احساس وحشتناک از دست دادن کنترل، و با توجه به استحکام این واگن های فلزی، همچنین احساس غیر قابل برگشت بودن پیامدهای.

    پس از چند کلاس، من، پیشگیرانه برای همه شرکت کنندگان در جاده ها زنده ماندن، یک سبک رانندگی منحصر به فرد را "متاسفم که من می روم، متاسفم که من زندگی می کنم". من برای همه ترسیدم، بنابراین من در امتداد جاده در دیک برای من 30 کیلومتر / ساعت فرار کردم. و من ترسیدم و به طور مداوم توخالی مربی به شدت به من نگاه کرد. او یک مرد خوب است - آرامش. من فریاد نمی زنم، تکان نداد، اسلحه را برای نجات بشریت از من نگرفتم. DZEN-BASDHIST عملا. خوشم می آید.

    برای مدتی من از کار بر روی رانندگی احساس یک فرد که در این موضوع نیست، تجربه کرده ام، اما به دلایلی که او پرداخت کرده است و به جلسه BDSM می رود. جلسات درد و تحقیر که تقریبا تمام حقوق و دستمزد را کاهش داده اید. خوب، نه idiot، eh؟!

    اما برای آنچه که خریداری شده است - باید بلعیده شود. و من به شدت مورد مطالعه قرار گرفتم و ناگهان، به نحوی حتی به طور غیر منتظره من رانندگی کردم. و حتی شروع به لذت بردن از رانندگی! ماشین متوقف شد به سکته مغزی، و بالعکس شروع به اطاعت. و من تقریبا همه را متوقف کردم تا با راهرو دخالت کنم. این هنوز "تقریبا" است، اما من کاملا نامناسب هستم! این kaifovo است! و در حال حاضر تئوری مدرسه را تصویب کرد.

    این داستان باید یک فینال دیدنی داشته باشد، اما من هنوز نمی فهمم که چرا من به دانش نیاز دارم که چه کسی باید به یک تقاطع معادل در آخرالزمان زامبی راه دهد. :(

    متن و تصویر: Kohaku-no-neko

    ادامه مطلب