عادت های خنده دار ما. زنان می گویند

Anonim

خصوصی

ماریا نکساوا، خواندن انتخاب دیگری از "عادت های خنده دار از شوهران ما"، مصاحبه با دوست دختر و به همین ترتیب به ما همان، تنها در مورد عادت های زن ما.

- آیا من چیزی شبیه به آن انجام دادم؟ راک و رول رقص نیست، از بین بردن و قرار دادن شلوار، من جارو را بازی نمی کنم. و به طور کلی نوعی طنز ... - شما الاغ را نشان می دهید! "بدون تفکر، به همسر پاسخ داد." خب، هنگامی که شما نیاز به رفتن بین من و یک تلویزیون، شما نمی توانید آن را انجام نمی دهد من تغذیه، سر در تلویزیون، خوب، و یا ... "پاک کنید . متوجه نشده اید حالا من می ترسم که یک مهمان را به طور کامل وارد کنم. ناگهان، من فکر می کنم گذشته خواهد رفت. - شما فکر می کنید خیلی دیر نیست؟ - شوهر خشمگین شد، و فکر بویید.

دوست دختر به غذا در فرآیند پخت و پز صحبت می کند. "حالا من شما را در روغن جوش، هات هات خوش آمدید!" چگونه گوشت را جدا کرد. از آن به بعد، نزاع نکنید.

priv1

هنگامی که دختر فقط خزنده را شروع کرد، او می خواست خزنده شود. همیشه همیشه! خیابان خشمگین بود که او آزاد نشد تا آسفالت را پاره کند، غیرممکن بود که آن را در کالسکه حمل کنیم. من اسباب بازی های خود را پریشان کردم، گوشی کاشته شد، آهنگ ها ...

تنها چیزی که می تواند آرام بخش باشد، این یک آهنگ حمل و نقل است: "این فقط بیش از مسکو بیشتر خواهد شد". من او را در کل پارک انداختم تا زمانی که دخترم خوابیدم. هیچ چیز، هیچ کس پوشیده نیست

چهار سال از آن زمان گذشت، دختر رشد کرده است، اما هر زمان که کالسکه به دستانش برسد، اغلب - چرخ دستی Auchan، من آهنگ "موتور" را می خوانم. این ملودیک است، و در فروشگاه سریعتر تحت آن حرکت می کند.

کودکان و آهنگ ها، به نظر من، یک موضوع جداگانه. هنگامی که من خودم را با تمام کالیک هایش نگاه کردم، به طوری که او خودش خوابید، آواز خواند " من این را تحمل می کنم، من چرخش می کنم: "یونجه، بر روی روی بر روی".

خانگی، شاید زنگ زده، اما با دقت، برای کسی مسخره است، از این رو، من خوابیدم و آماده بودم.

و من بوی جوراب.

هنگامی که پسر هنوز به اندازه پا اجازه داد، جوراب های من را کشید. من همچنین سیاه و سفید، خاکستری را دوست دارم، بنابراین هیچ مشکلی با تمایز رنگ جوراب وجود نداشت. آن را گیج کننده در سراسر خانه - و در کابینه Mimin برای موارد جدید. و چگونه آن را فشار می دهد - آن را در پرتاب کثیف، پیچیده و قرار دادن آن را. تایپ کرد، من نمی گرفتم اولین بار متوجه شد - رسوایی وجود داشت. دومین بار متوجه شد - مقیاس صورتی. اما سیاه به هیچ وجه نمی رفت! به طور کلی، بنابراین من یک عادت خنده دار را شروع کردم، بوی جوراب را قبل از قرار دادن. اگر چه پسر جوراب های من به مدت طولانی کوچک شده است، بنابراین اکنون شوهرم را خراب می کند.

Russchka ما برخی از مشکلات خود را با موهایش داشت، و او یک کلاه گیس را به عنوان کبریس پوشید. در پنجره پنجره در دفتر او نوعی از گل های مبهم وجود داشت، بیشتر از همه چیز مانند یک بسته نرم افزاری از گیاهان بود. یا موهای خسته کننده مو. Ruschka عمه شاد بود، و هر زمان که او یک گل آبی، دست آزاد خود را به سر و صدا خود را.

سینه بند

پرستار در محل کار یک پستان نبود. در روزها، زمانی که این فرصت افتاد، سینه بند را شلیک کرد (ماندن در یک حمام)، بر روی صندلی آویزان شد. و بلند کردن از سینه بند، به طوری که از دست ندهید، روی پنجره ها قرار دهید. پد ناگزیر بیش از باتری سقوط کرد، پس خواهر نام Sanitar، که یک خط لوازم التحریر را به بوی پوشش داد. خوب، به طور یکسان به کل راهرو: "Mikhalych، Boob من!"

وقتی یک آینه را می بینم، سعی می کنم موهای خود را بر روی بینی خود بچرخانم، مانند طرف Freken. من هرگز اتفاق نمی افتم sculp

هنگامی که من روی یک رژیم نشسته بودم، همیشه "منطقه مشکل" را در مقابل آینه بررسی کردیم. من به آینه بزرگ در اتاق نزدیک می شوم، شلوار هایم را می گیرم، من آن را امتحان خواهم کرد، من ترک، تکان دادن و سپس برو.

یک روز او در خیابان در نمایشگاه آینه به تأخیر افتاد ... من تنها آنچه را که من در شلوار جین بودم نجات دادم و نه در آموزش. به معنای واقعی کلمه دست خود را کشیدن کمربند گرفت.

خلاء

من با صدای جارو برقی با صدای بلند می خوانم. و لزوما برخی از عامیانه، در روح "دختران در دریاچه دریاچه". و چه: کلمات به هیچ وجه اهمیتی نمی دهند!

مادربزرگ به شدت به زباله ها را از طریق کل آشپزخانه در سطل زباله می کشد - سال های آموزش. من به یاد نمی آورم که چه کسی از ما-نوه ها به او فریاد می زند: "در ده سال!"، اما مادربزرگ از آن زمان آن را انجام می دهد. بیست سال گذشت

مامان در توالت سیگار می کشد توالت کوچک، در شانه های ربودن، هیچ جایی برای رفتن وجود ندارد، مگر اینکه در توالت نشسته باشید. نشسته بر روی فشار، سیگار کشیدن با درب باز است. من معمولا بر خلاف آن در راهرو ایستاده ام و چت می کنم.

ادامه مطلب