این نویسندگان عجیب و غریب روسی. سرنوشت شگفت انگیز قسمت 2

Anonim

PICS.RU همچنان به انتشار مقالات در مورد زندگی و مرگ نویسندگان روسی، که ما در مورد مدرسه صحبت می کنیم، تنها بی علاقه ترین است. در آخرین موضوع، Zhukovsky، Gogol و Dostoevsky متوجه شدند. برو

نیکولای Alekseevich Nekrasov (1821 - 1878)

این نویسندگان عجیب و غریب روسی. سرنوشت شگفت انگیز قسمت 2 39465_1

تقریبا یک پدر شعر دموکراتیک روسیه یک شخص باور نکردنی چند منظوره بود: شاعر، نویسنده، ناشر، یک بازیکن و عاشق معروف زنان. نخستین آزمایش های ادبی او ادعاها و فاکتورها برای پدر خود بود، که به دلیل جانبازان بومی خود، به خاطر جفت روح دهقانان، به دست آمد و شهرها را در بقیه شهرها کنار گذاشتند و به عنوان یک خزنده کار می کردند - او Serfs را به مرگ فشرده کرد.

دوران کودکی، به طور خلاصه، لذت بخش ترین نبود. جوان نکرسوف ناراحت کننده بود، بنابراین، فارغ التحصیل از ژیمناستیک درجه 4، او به سنت پترزبورگ رفت تا وارد دانشگاه شود. این ایده با موفقیت به پایان نرسیده بود، اما نویسنده آینده هنوز در پایتخت باقی ماند، فقط به بازگشت به پاتک نرسید. این بسیار سریع در میان نوشتن براکیا تسلط داشت و ایوان پانتایف روزنامه نگار را متقاعد کرد تا مجله "معاصر" را بفروشد تا نیروهای جدیدی را بسازد. و به منظور زندگی عسل، به نظر نمی رسید، از Panayev تنها در مورد همسر او Avdotia، عبور از آن را به Dostoevsky. قابل توجه است که آن را به طور کامل انجام نمی شود: فقط با همسران در یک آپارتمان حل و فصل و با خوشحالی با آنها یک خانواده سوئدی شفا داشت.

به طور کلی، آنها در این "معاصر" هستند، شیطان می داند که چه چیزی از نظر زنان و روابط دوستانه اتفاق افتاده است! هیچ روز بدون هیستری! اما برای آنها، صادقانه، دلیل وجود دارد. به عنوان مثال، یک کپی از Noman Chernyshevsky "چه کاری باید انجام دهید؟"، که به منظور تبدیل ذهن، Nekrasov را در راه به سردبیر از دست داد. خوب انجام شده، من همه چیز را درست کردم! درست است، ما باید اعتراف کنیم که سپس با خیال راحت منتشر و منتشر شد. سپس برخی از دادرسی باور نکردنی با Ogarev و اولین همسرش (نه یکی که به هزین فرار کرد، وجود داشت - ما هشدار دادیم)، پس از آن Nekrasov به Avdier خنک شد، او با فرانسه با یک فرانسوی تصادفی آزمایش شد و سپس آن را خریداری کرد و همسر جدید برنده یک دوست SERF است - در کارت.

محققان می نویسند که شاعر بسیار خوشحال بود، با یک زن به عنوان یک عروسک عجله کرد، حتی نام جدیدی را برای تعیین اینکه او یک زندگی جدید پیش رو داشت، اختراع کرد. اما در اینجا او سرطان را پیدا کرد، و Nekrasov به سرعت از بیماری وحشتناک سوزانده شد. مراسم خاکسپاری او به یک تجمع واقعی تبدیل شد، که نیم میلیون جمعیت جمع شده بود تا به یک نویسنده مورد علاقه خداحافظی شود. این چیزی است که ما درک می کنیم - عشق عامیانه!

ایوان سرگئیچ تورگنف (1818 - 1883)

turg1
دوران کودکی، آینده نویسنده بزرگ زمین روسیه دشوار بود. مادر، یک زن بی رحمانه و بی ادب، اغلب سه پسر را متوقف کرده و خواستار اطاعت کامل از آنها شد، اما در عین حال به طور انحصاری به منظور آموزش به طور انحصاری به زبان فرانسه صحبت کرد (طبیعی است؟ یعنی، این است که Wipit and Senses "نظر فات -Vous؟ TOUT VA BIEN، JE VOUS REMERCIE! "). پدر به زودی فوت کرد، بدهی های کارت را ترک کرد و چیزی بیشتر.

با این وجود، خانواده خانواده داشتند، بنابراین تورگنف به تحصیل رفت - ابتدا در دانشگاه مسکو، که فارغ التحصیل شد، و سپس در خارج از کشور فارغ التحصیل شد. در طول راه، من اشعار را نوشتم و شاعران برجسته ای از زمان خود را، از جمله پوکرکین و لرمونتوف، ملاقات نکردم، اما به دلیل شخصیت دشوار او، آشنایی نداشت. ایوان سرگویچ می تواند با خیال راحت یک مدرک کارشناسی ارشد در فلسفه یونانی و لاتین دریافت کند، اما آن را در آنجا نبود، دقیقا در آن لحظه، او به عنوان خواننده درخشان فرانسوی Polina Viaro ملاقات کرد، و همانطور که گفته شد، این جلسه زندگی خود را تبدیل کرد .

او بلافاصله به پاریس برگردد، توجیه آنچه را که او نمی تواند با یک هوا با دهقانان قلعه نفس بکشد (البته، البته ما می دانیم)، و Viaro در اینجا به طور کامل هیچ کاری انجام نمی شود، آن را با Ogars نزدیک تر می شود و سقوط می کند عشق با همسرش (فقیر Ogarev، اما او با همسران خود خوش شانس نبود!)، برای مدت کوتاهی به روسیه بازگشت ... و در اینجا آن را برای سانسور غرق شد و به سرعت او را برای بررسی سمپاتیک در مورد قلعه و سفرهای مکرر در خارج از کشور فرستاده شد، به عنوان خوب نیز برای این واقعیت است که او بسیار هوشمند است، در مرجع!

تورگنف این پیوند را خدمت کرد و بدون تفکر، از گناه فرار کرد و به پاریس فرار کرد. Polina هرگز شوهرش را نابود نکرده است، بنابراین ایوان سرگئیچ، 38 ساله، "در لبه آشیانه شخص دیگری" در اتحادیه سه جانبه زندگی می کرد که مانع از همه ی سه نفر از آنها برای آموزش فرزندان مشترک نشد و به طور کلی احساس خوبی نداشت. در پایان عمر تورگنف در 61 سالگی، او می خواست با یک خواننده دیگر ازدواج کند - جوان ماریا Savina، اما Viardo به طور محکم نگه داشته شد، و عروسی انجام نشد. در عشق، او، با توجه به شناخت خود به مدت کوتاهی قبل از مرگ او، به شدت خوش شانس نبود. اما کتاب ها عالی بود!

الکساندر الکساندروویچ Blok (1880 - 1921)

blok1
این بلوک باور نکردنی بود، عجیب و غریب خوش تیپ، اولین نماد جنسی واقعی زمان خود بود: تقریبا تمام دانش آموزان هر دو پایتخت، پرتره خود را حمل می کردند و در شب آهی کشید. بله، و از دوران کودکی، ساشا به طور انحصاری توسط زنان - مادر، مادربزرگ، علوفه، خداحافظی احاطه شده بود - بسیاری از محققان بعدا در نشانه های کار خود از Eidipva مجتمع و درک زنان از جهان، که در اوایل دوران کودکی قرار داشتند، یافتند.

در مورد نظریه های فروید مطمئن نیستید، اما جهان جهان واقعا بسیار متمایز است. اولا، در آیات، او شگفت آور و به طور متناقض از عرفانی و داخلی، به سبک "امپرسیونیسم شاعرانه" کار می کرد. در مرحله دوم، همسرش - عشق مندلیف - به نام "بانوی زیبا" نامگذاری نشده است، اما او به طور منظم خواننده اش را با بازیگران، خوانندگان، کولی ها، کورچاما، روسپیان و شیاطین پیچیده کرد. یک ورودی در نوت بوک خود چیست؟

اول از عشق، اگر من اشتباه نکنم، مناقشات شیرین را برای عمل جنسی همراه کرده است (غیرممکن است که با یک زن بسیار زیبا ارتباط برقرار کنیم، شما باید فقط برای این کار را انتخاب کنید).

با توجه به این که همسر، باید توجه کرد، زمان را تلف نیافت، و همچنین باعث ایجاد انگیزه ها در کنار آن شد، بلندترین آن، این رمان آندره سفید بود - یک دوست و یک کمپرسور باند. خوب، چه چیز دیگری برای انجام یک زن فقیر بود، ازدواج با یک مرد "ماهی" خلق و خوی؟ پس از آن، عشق خاطرات پورنو را نوشت، که در آن بدون تزئینات و بسیار صادقانه در مورد روابط جنسی غم انگیز خود در ازدواج صحبت می کنند. به گفته وی، اولین شب ازدواج در معنای کامل کلمه تنها یک سال پس از عروسی برگزار شد، و پس از آن جلسه در اتاق خواب فوق العاده نادر بود و غمگین بود.

تعجب آور نیست که او توسط پرشور و کمی دیوانه آندره سفید، که آن را با حروف، گل ها و هدایا پر از آن را پرتاب کرد، پس از آن را به پرتاب بلوک و رفتن به او، پس از آن خواستار نجات روسیه، پس از آن به کل پترزبورگ گفت: معامله حل شد - عروسی است! بلوک هیچ کاری برای جلوگیری از این جنون انجام نمی دهد، پس سفید شروع به نوشتن نامه های دیوانه به هر دو - چه چیزی باید شکسته! او می خواست خودکشی کند، سپس یک رقیب را به دوئل دعوت کرد، اما در نهایت، به مسکو رفت و سپس به خارج از کشور رفت. روح شاعر را به ارمغان آورد!

Marina Ivanovna Tsvetaeva (1892 - 1941)

marin1
ما تصمیم گرفتیم شرکت صرفا مردی از نویسندگان عجیب و غریب روسی و شاعران یک زن را رقیق کنیم. این، شاید این مورد نادر، زمانی که حتی فقط خواندن اشعار را بخواند، متوجه خواهید شد که یک فرد زندگی می کند، آنچه که "در لبه" نامیده می شود و هر دقیقه نام خانوادگی شاعر را توجیه می کند. بیایید با این واقعیت شروع کنیم که Tsvetaeva به طور مداوم در عشق سقوط کرد. در مردان، زنان، جوان، پیر، زیبا، وحشتناک، او می تواند هر کسی و هر کجا حمل کند.

به عنوان مثال، یک روز او در ادبیات فرانسوی عاشق شد و بدون اینکه به 18 سالگرد، روانشناس، روانی و پاریس رفت، به سوربن رفت، جایی که او حدود یک سال تحصیل کرد. سپس او به روسیه بازگشت و بلافاصله با سرگئی Efron ازدواج کرد، با عشق به برادرش که به چندین شعر با تعهد "P.ee." اختصاص داده بود، دوست داشت. یا، به عنوان مثال، تعداد کمی از مردم می دانند که نمونه ای از اشعار عشق، شعر معروف "من دوست دارم که شما با من بیمار نیستید ..." به Mauritius Mintz (شوهر خواهر شوهرش) نوشته شده است، و نه یک همسر مشروع در همه.

اما در ازدواج، مارینا به سرعت خسته کننده شد، و او یک رمان متلاشی شده با بی پروا و مترجم سوفیا گامنکا را از بین برد؛ رابطه عاشقانه آنها به مدت دو سال ادامه داشت - با یک شوهر پر جنب و جوش. Tsvetaeva به چرخه بچه ها از اشعار "دوست دختر" اختصاص داده شده، اما پس از آن هنوز هم به سرگئی Efron بازگشت. رابطه با این زن، Tsvetaeva به عنوان "اولین فاجعه در زندگی خود" توصیف کرد. پس از آن او نوشت:

عشق تنها زنان (زن) یا تنها مردان (مرد)، به طور آگاهانه به طور معمول معکوس - که ترسناک است! اما تنها زنان (مرد) یا تنها مردان (زن)، بدیهی است که به غیر از بومی غیر معمول - چه خستگی!

این چیزی است که یک مرد یک روح وسیع است - شاعر واقعی! او نمی توانست سال ها را متوقف کند و نه فاصله و یا تقصیر فریبنده - چه مزخرف! به عنوان مثال، یک امور با پاسترناک Tsvetaeva در بهترین سنت های Unceremonia، مشخصه او، به مکاتبات شخصی خود را با Brainner Maria Rilke بزرگ خود را آغاز کرد. اما شوهر سرگئی همه چیز بود: "مارینا مرد شور و شوق است. با سرش به طوفان او، به یک ضرورت، هوا زندگی اش تبدیل شده است. یک کوره بزرگ، برای گرم کردن هیزم، هیزم و هیزم. خاکستر غیر ضروری پرتاب می شود، کیفیت هیزم بسیار مهم نیست. رانش هنوز خوب است - همه چیز به شعله تبدیل می شود. هیزم بدتر از آن سوخته است، بهتر است - طولانی تر. او عجله می کند زمین به مدت طولانی از زیر پای او رفته است. او در مورد آن به طور مداوم صحبت می کند. بله، اگر من نگفتم، برای من این واضح است ... "

ایوان Alekseevich Bunin (1870 - 1953)

bun1
اولین برنده جایزه روسیه جایزه نوبل ادبیات نیز دوست داشتنی مثلث ها بود و حتی تنها شروع به کار کرد. اما قبل از آن، او موفق به ازدواج با چند بار. اولین عروسی او ادامه رمان خدمات در دفتر سرمقاله روزنامه "Orlovsky Vestnik" بود. دختر در بهترین سنت های احساساتی به درستی کار کرد. بونین 19 بود. همانطور که می گویند، او چرخش داشت! اما پس از 3 سال، همسر جوان فرار کرد، بدون ترک هیچ یک از ردیابی به جز یادداشت کوتاه "وان، ببخشید. به یاد داشته باشید لیچ. " Loju چیزی نگفت. اگر چه بسیاری از منتقدان اعتماد به نفس دارند که این قسمت زندگی این بود که اجازه داد تا بونین به طور جدی در ادبیات مشغول به کار شود (و چه چیز دیگری انجام می دهد اگر همسر فرار کند، و نوشیدن غیرممکن بود).

همسر دوم آنا Tsakney این بونین را پرتاب کرد و در تمام سال یک سال پس از عروسی، به رغم این واقعیت که او در حال حاضر باردار بود، از او به اومدت بومی خود فرار کرد. نویسنده به شدت نگران بود، مراقبت از خودکشی، یادداشت های فلسفی بی پایان و بازتاب ها نوشت، که در اشتیاق و غم و اندوه تحسین شد، دوباره نوشید و دوباره نوشید. اما موسیقی طولانی نیست: به زودی ایوان الکسیویچ یک موز جدید و همسر آینده دیدار کرد - ایمان Muromseva، که 46 سال قبل از مرگ زندگی می کردند. با هم آنها از طریق لوله های آتش، آب و مس رفتند و به یکدیگر خیانت کردند و به یکدیگر اعتماد کردند. ورو حتی این واقعیت را اشتباه نگیرید که در سال های اخیر، آنها یک نویسنده Galina Kuznetsov برای حدود 10 سال داشت - در ابتدا یک نسل طولانی، پس از آن یک دوست بود، و سپس همه چیز روشن شد که او فقط یک دوست داشتنی بود.

به نظر می رسد، چه چیزی بهتر می شود؟ دریا، فرانسه، دو زن که شما را دوست دارند، جایزه نوبل - زندگی و شادی! اما Bunin نمی تواند یکنواخت باشد، اگر همه چیز خیلی ساده بود: معلوم شد (البته با رسوایی فریبنده و خوک) که Galya در عشق با خواهر یکی از دوستان نویسنده افتاد. و خیلی دوست داشتم که او را دعوت کرد تا او را به همان ویلا شنا کند، جایی که خودش در حقوق مهمان زندگی می کرد. دیوانه! اما به لطف این murmon، "کوچه های تاریک" به جهان ظاهر شد - شاید مجموعه پر سر و صدا از رمان در مورد عشق.

ادامه مطلب