13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت

Anonim

فرض کنید، در جستجوی احساسات حاد، شما به یک گروه از افراد یا دوستان ناآشنا به آغوش گرفتید، به همه همدیگر را دوست ندارند تا دوست ندارند. خوب. اگر همه شما خوب بودید، این متن را ببندید، اما اگر واقعا نه و حتی دهه سلبی را اعلام کردید؟

تعجب برای تولد

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_1
"ما 38 سالم را جشن گرفتیم و با دوستانم با دوستان خود کشید. آنها گرم شده اند و شخص از کسی خواسته است که "اولویت" را به او اداره کند. دوست دختر من رد شد، و من آن را قبل از بچه ها انجام دادم، بنابراین موافقت کرد. همچنین به این دلیل که او لعنتی خوب بود. او بر پشت او گذاشت، دوست دخترم روی صورتش نشسته بود و من با اسکروتوم خود شروع کردم و زبان را به منطقه انسداد رفتم، و او به طور ناگهانی کمی از او آزاد کرد. و هوا نبود من بلافاصله دهان را با یک بطری کل ودکا و ناپدید می کنم. من هیچکدام از آنها را دیده ام. "

اردوگاه الهی

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_2
"ما در مدرسه درجه اول بودیم و تصمیم گرفتیم یک اردوگاه را از کسی در حیاط ترتیب دهیم. او یک دسته از سیم ها را برای موسیقی و روشنایی بیرون آورد، پس از آن تقسیم شد و شروع به گول زدن با یکدیگر کرد. ناگهان، موسیقی متوقف شد، نور بیرون رفت و ما صدای مادر مادر را شنیدیم: "من فکر می کنم همه شما حق دارید لباس کنید و به خانه بروید."

خونین Mesa.

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_3
"این اولین Groupbang با دوستان من بود. هر کس خیلی سخت بود، اما کمی خجالتی بود، بنابراین نور را تبدیل کردیم. من هنوز در تاریکی فکر کردم که به نوعی بیش از حد "مرطوب". هنگامی که نور به همه چیز تبدیل شد، در خون بود. او به تشک، ورق ها کمک کرد. من خیلی شرمنده بودم که من سکوت کردم لباس پوشیدم. "

چیزی اشتباه رفت

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_4
"من در یک دیدار دوست دخترم پریدم تا کیک تولدش را بگذارم، که من خودم تمام روز را پخته ام. و بسیار شگفت زده شد که جمعیتی از دوستان مشترک ما وجود داشت و آنها GANGBANG داشتند. من به شدت ناراحت شدم که من به من تلفن نمیکردم. آنها، البته، گفتند که من می توانم بپیوندم، اما بر روی چهره هایم دیدم که آنها به من نبود. و کیک را ترک کردم و به یک فیلم رفتم. "

امبول

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_5
"در طول عیاشی ما، یک پسر بیست ساله یک حمله قلبی داشت، زیرا قبل از آن او ویاگرا را پذیرفت و در طول -" پاپرز "استنشاقی.

توجه: Poppers به ​​عنوان بودجه برای دریافت احساسات جدید در رختخواب استفاده می شود. بر طبق بررسی ها، این irlalers به ​​تقویت جاذبه جنسی کمک می کند و چندین بار بزرگتر می شود.

به طور خلاصه، او بد شد، من مجبور شدم با آمبولانس تماس بگیرم، او پمپ شده بود، و همه شرکت کنندگان هر تمایل به تکرار این تجربه را از بین بردند. "

صاحب ناراضی

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_6
"ما پنج نفر بود، همه تازه واردان. و این، ظاهرا مالک آپارتمان را دوست نداشت، به طوری که به زودی زنگ زنگ زنگ زد، چیزهای ما در خیابان پرتاب شد و درب ها پنج نامزد جدید بودند. در اینجا چنین تجربه ای است. "

همه چیز مخلوط شد

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_7
"من مجبور شدم رابطه جنسی با دو زن در طول عیاشی داشته باشم، زیرا من همجنسگرا و مردی که می خواستم، من قبلا مشغول بودم."

جیپ

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_8
"شریک دائمی من تصمیم گرفتیم در گروه جنسی شرکت کنیم. ما با یک جفت دیگر موافقت کردیم و دختر ما را دوست داشتیم. ما شراب را نوشیدیم و عجله کردیم. سپس دختر از زن و شوهر دیگر شروع به ساخت یک Cunnilingus دعوت کرد، شوهرش او را تشویق کرد و گفت که دیگر ارقام سرد. دختر او متوقف شد من یک لیوان شراب را به آن راه اندازی کردم و به حمام رفتم. اوه. "

پیدا کردن و از دست دادن

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_9
"من کور به عنوان مول و در طول عینک های از دست رفته Orgy، من مجبور به خزیدن از این به اتاق دیگری و صبر کردن برهنه تا زمانی که همه چیز به پایان رسید."

اثر خنک کننده

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_10
"یکی از دزدان در حزب جنسی یک عضو از لیدوکائین را لکه دار کرد، به طوری که نه به سیلندر. آیا شما را درک می کنید؟ هر کسی که باید دهانش را بگیرد، خروسش خیلی ناراضی بود. پس از ارگ ها، احساس کردم که من دندانپزشکی را ترک کردم. "

حزب کامل

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_11
"من یک مرد را ترک کردم که با آنها سه سال ملاقات کردیم، دوست دخترم را گرفتم و به یک حزب جنسی رفتم. سابق من بود در نتیجه، در طول اوریا، او هنوز به بقیه دستور داد، چه باید بکنید. صبح من رفتم، اما پس از آن صاحب حزب به من یک عکس را نشان داد که در آن ما در رختخواب هستیم، با پیشین من با هم می خوابیم. "

از لبه گرسنه

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_12
"من به GANGBANG دعوت شدم، و یک پسر بود که افتخار می کرد که او را بلافاصله به ارگاسم آورد، هرچند من معمولا به مدت طولانی نیاز دارم. او تعیین شد، چشمانم را بسته بودم و همه چیز خیلی خوب رفتم، تقریبا تقدیر. به طور ناگهانی صدای عجیب و غریب شنیده شد، چشمانش را باز کرد، و او را با یک دست به من تحمیل کرد، و او در دیگر خود فریب خورده بود و او را گنجاند. "

سه نوبت

13 داستان وحشتناک درباره گروه جنسیت 39333_13
"ما" Troidikek "داشتیم: من، دوست پسر من و یک دختر دیگر. که، دیگر، دوقلوهای باردار پس از آن. "

منبع

ادامه مطلب