5 اسطوره در مورد مغز که هر کس معتقد است

Anonim

سینه بند
اگر نمی دانید چگونه مغز شما کار می کند، هیچ چیز وحشتناک نیست - هیچ کس نمی داند. دانشمندان، با تمام توانایی های آن، به قدرت حرکت می کنند و ما فقط متوجه شدیم که این بدن چروکینگ عجیب و غریب برای سازمان خود، به عنوان یک رایانه فوق العاده ای به یاد نمی آورد و رزولوشن چینی در شب - محرک، هرج و مرج و در حال چرخش در اطراف عجیب و غریب است مسیرها پیشخدمت ها را لرزاند. اما، با وجود تمام ظروف سرباز یا مسافر، مرغ خود را با بادام زمینی به موقع دریافت می کنید.

خبر خوب - حداقل دانشمندان قبلا درک کرده اند که چگونه مغز کار نمی کند. وقت آن است که برخی از اسطوره ها بر اساس حدس و گمان ها و فیلم های هالیوود را نادیده بگیرد.

پازل ها مغز را توسعه می دهند

پازل سرگرم کننده پازل ها یک راه عالی برای گذراندن زمان در قطار و یا در یک کافی شاپ در پیش بینی دوستان است. پازل کاملا توانایی حل پازل را آموزش می دهد. اما نه - آنها شما را دقیق تر نمی کنند، هرچند که در جعبه نوشته شده است. این، به ویژه، یک آزمایش انجام شده توسط نیروی هوایی را ثابت کرد. محققان بیش از 11 هزار داوطلب را مشاهده کرده اند، به مدت 6 هفته به طور فعال با پازل های مغزی سرگرم کننده است. افسوس، آزمایشات "قبل و بعد" کوچکترین بهبود توانایی های ذهنی را نشان نمی داد.

احساسات با تصمیم گیری دخالت می کنند

همه مؤثرترین نابغه ها، الاغ غیر قابل توجه هستند که کلمات عشق را نمی دانند. شلدون کوپر، شرلوک هولمز، دکتر خانه و دکتر شیطانی - احساسات کافی نیستند، اما چه کاری انجام می دهند! از این رو نتیجه گیری - احساسات بیشتر، حس کمتر. به هر حال، این تصویب - مومیایی کردن بر روح همه جنس ها است که مطمئن هستند که زنان بیش از حد عاطفی هستند تا به آنها اعتماد کنند.

در واقع، منطق و احساسات آنتاگونیست ها نیستند، اما اعضای یک تیم. و اگر شما ناگهان احساسات خود را از دست می دهید، شما به یک نابغه تبدیل نخواهید شد، بلکه در RU. تایید شده در عمل افرادی که به عنوان یک نتیجه از آسیب یا سکته مغزی (منطقه مغز، که به عنوان پل بین بدن بادام شکل می گیرد، که در آن احساسات متولد شده است، و بقیه مغز)، آنها اطلاعات را حفظ کردند، اما آنها را حفظ کردند این فرصت را از دست داد تا از کل کویل استفاده کنید. افراد با چنین صدماتی نمی توانند ساده ترین انتخاب مانند "چای یا قهوه" را ایجاد کنند. از آنجا که این کار یک راه حل منطقی ندارد.

انتخاب همیشه در مورد احساسات است، و ذهن در اینجا کاملا قدرتمند است: او می تواند وزن و مقایسه داده ها قبل از تشکیل، اما شما همیشه یک قلب (یعنی، با یک بدن بادام شکل) را انتخاب کنید. علاوه بر این، چنین احساساتی از احساسات با ناظران که پیروزی این است که شکست همه چیز است، زیرا آنها نمی توانند از دستاوردهای شادی احساس کنند. بنابراین، آنها به دنبال آنها نیستند. به همان اندازه، چگونه ناامیدی ها نمی ترسیدند، چه چیزی باعث می شود که آنها یک بار دیگر اشتباهات را انجام دهند - به عنوان مثال، درب را به آپارتمان باز کنید یا تمام پول را آزاد کنید، با یک کلاهبرداری در "سه فنجان" بازی کنید. در یک کلمه، یک فرد واقعی بدون احساسات هیچ ارتباطی با اسپاک ندارد و در واقع نیاز به پرستار دارد.

من یک بشردوستانه / ریاضیدان ارثی هستم

bra2
مامان - پیانیست، پدر - کامیوندر، از کجا، زمانی که با این تاریخ، تمایل به ریاضیات؟ و به طور کلی، تقسیم به بشردوران و صورت حساب ها در بهشت ​​اتفاق می افتد، و از آنجایی که با یک مغز انسان دوستانه متولد شد، هیچ چیز نمی تواند انجام شود - Shouter به Philfak.

همه - زباله، از اول تا آخرین کلمه. هیچ "سیم پیچ ریاضی" در مغز وجود ندارد، زیرا هیچ "قشر انسانی" وجود ندارد. مغز هنرمند از فیزیک پروفسور مغز متفاوت نیست. تنها دلیل شکست حماسی شما در کنترل مدرسه، اعتماد به نفس است که شما "فقط یک مغز ریاضی نیست". این یک لعنت خودخواهانه نامیده می شود - تلاش می کند در طول توضیح یک تابع ضربه محکم و ناگهانی، شما تصمیم گرفتید که ریاضیات در اصل شما نیست، و فقط تلاش متوقف شده است.

اما خیلی دیر نیست که دوباره امتحان کنید - به عنوان مثال، یک روزنامه نگار ادوارد ویتین خود را یک بشردوستانه در نظر گرفت، تا زمانی که او توسط اقتصاد دور شد، و پس از شمارش پول برای شمارش مقادیر انتزاعی پرش کرد. در حال حاضر ویتین یکی از فیزیکدانان تاثیرگذار ترین فیزیکدانان جهان و نظریه میدان کوانتومی اکسپلورر است.

یک سر خوب است، اما دو بهتر است

روش "طوفان مغزی" می تواند هر گونه سوال را حل کند - یکی از آنها شروع می شود، دیگر برداشت می شود و خلاقیت ضربه ها رنج می برد. بنابراین؟ nuuu، نه کاملا.

انسان یک حیوان اجتماعی است، بنابراین ما طوفان را دوست داریم. شما می توانید با مردم پنهان شوید و فقدان ایده های خود را پنهان کنید - خوب، یا آنها را در صورتی که آنها هستند، درخشان باشند. با این حال، اجتماعی بودن طرف دیگری دارد.

در طول تمام صدها هزار سال تکامل، ما بر بقا در گروه متمرکز بودیم. تبعید از گله بدترین چیزی است که می تواند به اولویت بافندگی در ساوانا سخت شود. و متعلق به هر شرکت برای ما بسیار مهم است.

بنابراین، کار در یک گروه، ما بیشتر بر این واقعیت تمرکز می کنیم که این گروه این گروه را دوست دارد و از جریان اصلی خارج نمی شود. با حرکت دادن ایده ها، ما نوعی ایده فوق العاده ای را ایجاد نمی کنیم که همه را شکست می دهد. ما به نظراتمان پیروی می کنیم که به نظر می رسد به ما غیرممکن است، به دیگران تنظیم شود و آنها را اشتباه بسازیم. گاهی اوقات - مرگبار: اغلب در شرایط غیرطبیعی، خلبان دوم هواپیما را می بیند که فرمانده چیزی را انجام نمی دهد، اما او را اصلاح نمی کند، زیرا "فرمانده بیشتر قابل مشاهده است".

ما فقط 10٪ مغز استفاده می کنیم

bra1
اما من از 100٪ استفاده می کنم - Superchors وجود خواهد داشت. اما چه کسی گفت ما تنها بخشی از دهم مغز را استفاده می کنیم و 90 درصد باقی مانده فقط در یک بالستیک بی معنی جمجمه آویزان است؟ Extras: این نظر در ویلیام جیمز روانشناس قرن نوزدهم بیان شده است. و او گفت: در مورد مغز، بلکه در مورد هوش. و این یک واقعیت علمی نبود، بلکه یک استعاره بود.

نگران نباشید، مطالعات نشان می دهد که ما از 100٪ مغز ما استفاده می کنیم. در غیر این صورت، "غیر ضروری" 90٪ به سادگی به طور آتروفی، چگونه عضلات استفاده نشده است. بله، و گران است، شما می دانید که آیا چنین لعنتی را حفظ کنید - مغز حدود 20 درصد کل انرژی لازم برای حفظ زندگی ما را مصرف می کند.

مغز یک ساختار پیچیده لعنتی است، این شامل انواع ادارات است و هر کدام دارای عملکرد خاص خود است. و مغز می داند که چگونه وظایف را از یک منطقه به دیگری منتقل می کند. و برخی از مناطق بلافاصله برای چندین توابع مسئول هستند. یا مناطق مختلف برای یک تابع روشن می شوند. و برخی از کار فقط در تیم. مغز حتی نزدیک به مقایسه هر گونه شیء دستی دشوار است. و مطمئن باشید - تمام این دستگاه بیکار نیست.

ادامه مطلب