من در بدن شخص دیگری زندگی می کنم دیفوریا: هنگامی که شما واقعا می دانید که این کلمات چیست؟

Anonim

bod
روانشناسان که با زنان کار می کنند، به طور فزاینده ای در مورد دیسپوریا بدن صحبت می کنند، که بیشتر افراد مبتلا به کروموزوم های XX رنج می برند تا بتوانند نمایان شوند. ما از روانشناس Asu Mikhev از روانشناس خواسته ایم که در مورد دیسپوریا برای خوانندگان ما صحبت کنند.

به طور کلی "دیسپوریا" یک عذاب برعکس است. این امر به همان شیوه متفاوت است، تنها در جهت مخالف. و درست مثل اشتیاق، دیفوریا می تواند دلایل مختلفی داشته باشد - این یک بیماری نیست، این یک علامت است.

یک اختلال فیزیکی چنین حالتی ذهن نامیده می شود که در آن فرد نمی تواند بدن خود را به عنوان بخشی از "من" خود قبول کند. مورد خصوصی و بسیار روشن دیسپوریا بدن - دیسپوریا جنسیت، زمانی که بدن نه تنها آن است که آن را به عنوان آن است، اما به طور خاص چه طبقه است. این ممکن است همراه با حس غم و اندوه غم انگیز باشد "چرا برخی از عمه های عجیب و غریب در آینه نمایش داده می شود؟" یا خشم "لاشه یخ زده، من شما را نابود خواهم کرد، اما در هر صورت به سلامتی و دوستی اضافه نمی کنم.

اعتماد به نفس که "قطعا من نیستم" می تواند هر جا تحمل کند، و فرار به یک جنس دیگر، در مقایسه با بی اشتهایی، وسواس به جراحی زیبایی، خودکفایی و خودکشی، بسیار بد نیست. و دیسپوریا سنگین چیزی را از این لیست حذف نمی کند.

دیسپوریا بدن، به ویژه سنگین، (به خوبی، به ندرت نسبتا به ندرت) علل طبیعت کاملا فنی است. به عنوان مثال، عدم انطباق جدی هورمون ها، اسکیزوفرنی یا مجازات ذاتی وضعیت جنسی - زمانی که کسی، در ظاهر "دختر با فانتزی های احمقانه" به نظر می رسد یک مرد کروموزومی با اختلال رشد داخل رحمی است. برای اسکیزوفرنی، دیسپوریا جنسیت نیز سخت ترین هماهنگی نیست (گرگور "Kafki به یاد داشته باشید؟). اما مردم با سر کامل سوسک ها اتفاق می افتند و در عین حال پذیرش کامل بدن آنها؛ و دختران به چنین سطح تستوسترون اتفاق می افتند که غدد درون ریز می خواهند آنها را به خدمت در نیروهای هوایی بفرستند - اما در عین حال، به تنهایی با اعتماد به نفس خود و کاملا با اندازه و فرم ها راضی هستند. و به طور کامل، پر از زنان که بیشترین میزان را در صورت "نه بیمار من" می گویند، ژنتیک و دو کودک کور می گویند "دقیقا یک زن!" و حتی تجزیه و تحلیل هورمونهای تناسلی مشکوک نیست. و آنها، به نظر می رسد طبیعی است، به طور مداوم به این ناخوشایند بر خلاف آن بروید. و همه به این دلیل که بدن نیست. گاهی اوقات قطعا، دقیقا همان چیزی است که. جوانان adduced؟ آن نه. انتقال بینی؟ معده مکیده شده؟ عضلات پمپ شده؟ من Strapon را خریدم و در مقابل آینه در آن قرار داشتم؟ دوباره نه این ... آه! ما باید الاغ را افزایش دهیم!

bod1
اطراف خنده دار، اما خنده دار نیست. او به عنوان گرگور، شش پاها به طور ضمنی بر روی یک پوسته چیتینیک دردناک است. اجازه دهید من را از این آزاد کنم به نحوی. خواهش میکنم. اجازه دهید به اسکیزوفرنی بهتر شود - حداقل آن را درمان کنید. و او به نظر می رسد که تمام دنده ها در سر در محل است، اما تنها در فروشگاه او به دلایلی به طور خودکار به اندازه S اندازه می رود. اگر چه بسیار، بسیاری از سالها تلاش می کند تا بیش از L باشد، اما این ... من نه. نمی تواند این باشد که من بودم

در کنار دیسفوریا، هیچ مشکلی کمتر اضطراب از بیگانگی بدن نیست. وجود دارد، حداقل، گوشت خود را به هیچ وجه منجر به خشم و خشم در یک فرد نیست. مرد فقط برای او اهمیتی نمی دهد. تقریبا به عنوان پوشش قطار، که در آن او سفر به کار. به طور کامل سقوط اینجا قطار دیگر لازم نیست، و بنابراین - تفاوت چیست. جایی که من هستم، کجا این ماشین است، هیچ چیز مشترک نیست. شرایط بسیار راحت، به ویژه هنگامی که شما مورد نیاز است، بدون تماس شخصی، افراد مختلف نیز لمس می کنند. جداسازی با بدن، مشخصه ای از معلولین موتور، روسپیان و مادران مادران است. "شما فریاد می زنید - boudes نیست." بله، بله، این است.

دو دلیل وجود دارد که چرا همه ما در یک درجه یا یکی دیگر از آنها آماده آمادگی نبودم.

اولا، همه ما به طور ناگهانی، بدون اعلام جنگ، به طور ناگهانی، شروع به حرکت می کنیم، شروع به حرکت در یک طرف غیر قابل پیش بینی می کنیم. و حتی اگر شما سالها به آینه نگاه نکنید - لباس هایی که هنوز هم نشسته اند، گرسنه هستند، کفش ها و مبلمان گرسنه هستند، کفش ها را برداشته اند، دکمه ها پرواز می کنند، و تی شرت، که در شب برداشته می شود، با مخلوطی از بین می رود از ادرار گربه، مقادیر ماهی تار و فاسد. قبلا این نبود! چه؟ ... و اگر شجاعت و به آینه نگاه کنید؟ حتی کسانی که خوش شانس و خوشبختی که به تعادل چربی دست نیافته اند و حتی پوست باقی مانده اند، تمیز باقی مانده اند - آنها یک بینی عجیب و غریب پیدا می کنند، که در آن شما نیازی ندارید، نه در همه ی مژه ها و موهای رنگارنگ Ouzas.

اما یک چیز اشتباه خواهد بود. در نهایت، زمانی که بلوغ، نه تنها بدن تغییر می کند. بدتر از آن است که ما قبلا به شدت انتظارات را از آنچه پروانه باید از عروسک های نوجوان بیرون بیاییم، به شدت شلیک کنیم. با فریب دقیق چند ساله صدا کرد.

پس از همه، چگونه شما انتظارات در مورد آینده بدن یک دختر در وسط (یعنی دهقانان) خانواده دو صد سال پیش بودید؟ در حمام، هفتگی. در پانزده سال من تقریبا مانند خواهر من خواهم بود. سی و پنج نفر در حال حاضر همانند مادر است. چهل و پنج - به عنوان عمه استش. در شصت - مثل مادربزرگ. اگر خانواده بیش از یک فنوتیپ (عمه ماشا و سر طولانی و زاویه ای طولانی و زاویه دار، با پاهای بزرگ و سینه های کوچک، و مامان و خواهر آنی - دور، shovonogiye، با یک غنیمت عظیم الاستیک)، سپس دختر می دانست: او می تواند یک داستان در نژاد پدر باشید و او مانند عمه خواهد بود، و شاید در مادر - و او مانند مادر خواهد بود. گزینه ای شبیه به هنجار ژان بیکر بود - نه!

بیایید مقایسه کنیم که چقدر دختر در یک هفته برهنه، نیمه میخک و کمی لباس زنانه را در یک هفته می بیند و چند نفر از این اجسام دارای یک ژنوتیپ معمولی با یک دختر هستند؟ بله، صادقانه - چند نفر از بدن های زنان به ما نشان داده شده به طور کلی به خوموزپاین ها مربوط می شود و عکس های قانونی فتوشاپ نیستند؟

و زنان بالغ واقعی نزدیک به ژنوتیپ دختر بسیار آماده نیستند که در کنار او برهنه شوند. این ناخوشایند است هیچ چیز برای نگاه کردن به اینجا وجود ندارد! یک حوله را بدهید

و دختر فقط یک بار متقاعد شده است - به نظر می رسد پوشش - خوب و زیبا، و به هر حال هیچ چیز غیر قابل تحسین، برنده، در پوستر خیابانی آویزان، Bras تبلیغات و یا یک ماشین وجود دارد. به نظر می رسد مادر - وحشتناک و باید پوشش داده شود. ژنتیک برای کمک به تبلیغات نیست، و او را به ما می کشد که پا و الاغ، مادر یا خواهر پدر. یا ترکیبی از دو مادربزرگ.

bod2
بنابراین، در نهایت، این ویژگی های بدن معمولی انسان (به ویژه زن) به نظر می رسد که به طور ناگهانی و وحشتناک پشتیبانی می شود - که ده تا سال گذشته به دقت در تصاویر نابود می شود. امروز، نبرد همراه با سلولیت و موها بر روی بدن است - و مادربزرگ ما احساس خشونت آمیز با freckles، مو راست و پاهای بسیار بزرگ است. به یاد داشته باشید تاریخچه خواهران سیندرلا؟ بنابراین، این فانتزی نیست. خرید کفش برای چند اندازه کمتر "برای ظرافت" - این موضوع واقعی بود. و پیاده روی، بله و از خودتان برای "این اسکی لعنتی" نفرت دارید. و آنها حتی خجالتی به نگاهی به فروشگاه در اندازه بومی 39، به ویژه از آنجا که تنها پسران و چکمه ها احساس می شد. و freckles همه شیمی را تغییر رنگ داده، درست تا کلر. فقط خودت را تصور کن - "سفید" روی صورت.

اما به من بگویید fashionista در مورد Shogaring از منطقه بیکینی - او ضعیف خواهد شد.

باشه. با کودکان روشن است - به ساحلی اغلب و در استخر نیز به ساحل بروید. و مادربزرگ فراموش نکنید که با شما همراه شوید و در مورد Diva Diva فراموش نکنید که به شما یادآوری کنید که آنها کشیده شده اند، و در واقع این اتفاق نمی افتد. در اینترنت، پر از غلطک ها در مورد چگونگی ایجاد الهه های فتوشاپ، کودکان هر دو جنس مضر نیستند که به دنبال خنده باشند و برای فکر کردن.

و چه باید بکنید؟ با Melancholy، چه چیزی بر روی شما، پرواز روح، من امیدوارم به دلایلی این گوشت ناخوشایند، که همچنین نیاز به مراقبت دارد؟ کدام یک به پیچ و تاب، فوم (و هنوز هم می خواهد، آن را نمی خواهد آن را نمی خواهد)، در چیزی قابل قبول اجتماعی، بیش از حد، بیش از حد، بیش از حد، و سپس آن را لعنت به آن، او را از او رد خواهد کرد؟ این سند، که شما را با شما حمل می کنید، که آنها را نگاه می کنند و واکنش نشان می دهند (و در مورد شما در داخل این سلول، هر کس نمی تواند حدس بزند). ناراحتی، به خصوص راه اندازی شد، به خصوص در مجاورت خانواده دوست داشتنی ("که شما فقط این هستید؟") - این مطلقا وضعیت ایمن نیست. بدن، که توسط ذهن در "ضمیمه اتصال عجیب و غریب" مشتق شده است، از امکانات برنامه ریزی برای اطلاع رسانی به آگاهی در مورد نیازهای بدن محروم شده است. به عنوان یک نتیجه، ما باید آنچه را که می خواهیم پیدا کنیم، طبق نشانه های غیر مستقیم. من می خواهم بخوابم "و" من دوباره روی دیوارها خریدم، "من می خواستم نوشیدم" و "من صدای و دیروز نوشتم،" نه "فو، من نمی خواهم این غذا" و "خب، دوباره، دوباره در آکنه". یا شنیدن (خوب، زمانی که در سومین بارگذاری، نه نزدیک تر، نه، نه، نه، نه نزدیک تر) به عنوان عمه لنا چیزی به رفتن، رفتن به دکتر، اما چیزی همه نامناسب بود، و سپس به آغوش، مرحله چهارم، بنابراین همه چیز، به هر حال، در گورستان Agnesss Ivanovna اره، به یاد داشته باشید او؟

چه کاری می تواند انجام شود؟

در اولین تقریب، بدن را که آن وجود دارد، بکشید، و آنچه که هست، همانطور که هست. مثل خودتان نیست (این گزینه کامل است) - و به عنوان مثال، به عنوان حیوان خانگی شما. به هر حال، کاملا زیبا است. و جذاب، نگاه، چه اتفاقی می افتد. به هر حال، مانند چیزی شبیه به افراد مورد علاقه خود - چیزی بر روی مادر من، چیزی بر روی پسرم.

BOD3
او را مجازات نکن فکر می کنید، آیا شما را بدون یک نوشیدنی برای هشت ساعت نگه دارید، به عنوان مثال، یک گربه؟ آیا شما همبرگر اسب را تغذیه می کنید؟ سفت در سگ کمربند در شکم در سه سوراخ نزدیک راحت؟

افرادی هستند که مفهوم "حیوان خانگی" را دوست ندارند، اما مانند "بدن من فرزند من" هستند. می تواند چنین باشد شما می توانید، همانطور که دوست دارید، تنها از بدن به آگاهی کانال ارتباطی ظاهر شد. تمام این واقعیت که یک فرد در دیسپوریا، سیگنال های صوتی یا خرابی را در نظر می گیرد، این است که به عنوان درخواست یک موجود زنده درک شود. کمی کمتر منطقی از ما خودمان، اما به طور کامل کمی. شاید یک زندگی خراب و تربیتی. "سیگار کشیدن من می خواهم" - و چه کاری باید انجام دهیم، غیرممکن است که برای بسیاری از مردم سیگار را ترک کنم، اما بیایید از روز دیگر برویم؟ و من برای آن در گوشه آرام بروید و ما عرق می کنیم، شما می خواهید؟ و آب خانمها سرد است؟

"من می خواهم سیب زمینی سرخ شده" - دقیقا سیب زمینی؟ یا شاید برخی از چربی های مناسب، روغن زیتون می خواهید؟ خوب، هنگامی که سیب زمینی دقیقا - یا شاید ما در فویل پختیم؟

در واقع، ظاهر، اگر ما آن را به عنوان "این بدن من بومی من، غیر ممکن است آن را غیر ممکن است،" نیز کمی، اما ساده تر درک شده است. خوب، بله، نه کج و نه حتی ریحانا. خوب، و تمرکز، مهم نیست، از Borzoy افغان خارج نشوید. بیایید فقط از یک حفره ای خالص، بریده شده، تغذیه، Foxterier سرگرم کننده استفاده کنیم. و شما باید انجام دهید - شاد، تمیز، بیرونی مرتب. برای رفتن، نشستن، در این بدن، راحت و دلپذیر باشید.

و در حال حاضر زمانی که "راحت، راحت و خوشحال" تبدیل به هنجار چیزها خواهد شد، معمولا خود را به طور قابل توجهی تشدید "جذاب، ایستاده و ظریف". در صورت لزوم، البته. گاهی اوقات سه امتیاز اول نیز زندگی خود را تغییر می دهند و تمایل خود را با ارگانیسم خود می دانند.

به هر حال، کلمات "بدن" و "کل" در واقع یک بار هستند. به طور جدی.

ادامه مطلب