در حس بد goosebumps. با خسته کننده خسته کننده، همه چیز واضح و قابل پیش بینی با پیکاپرها است، اما من می خواهم از بعضی از آنها فرار کنم، از دست دادن گالوشده - آنها واقعا گردش مالی در سر دارند.
krasavets
حتی شما در لحظات هندرا و بحران وجودی، چنین مجموعه ای قابل توجه از selfie شکل نمی گیرد. و مطمئنا شما Chibane را به سر من برای نشان دادن آن نیستید. و این بسیار چیبان است. در اینجا یک صد عکس از ورزشگاه، در مایک-آلکاک، در روغن، در یک حوله و بی انتها است. Selfie با مربع، با یک مورچه سه روزه، با نگاه غم انگیز و با یک کاکتوس. چگونه به این گالری Tretyakov واکنش نشان می دهد کاملا غیر قابل درک است.
شوالیه
نه، ما همه، البته، ما وقتی که ما پوشیده شده، مانند شاهزاده خانم ها، ما را تحسین می کنیم. اما نه مستقیما از آستانه. شخصیت های hyper-رمانتیک، که، حتی نام ها، نه پرسیدن، گل رز دوش، سونات آرامش و سقوط بر روی یک زانو، به نحوی هشدار دهنده. افکار گفته شده است: آیا او پس از یک تاریخ بر روی سقف، به غروب خورشید در جایی در میله های ماهیگیری متروکه خوش شانس نیست؟ بلافاصله به یاد داشته باشید که بازماندگان قربانیان اطراف آنکف اغلب آنها را به عنوان Galantrate Cavaliers حضور داشتند.
آرمان گرای
کمیته خانم جهان عضو خود را در چهره خود از دست داده است. اما شما آن را به دست آورد، تبریک می گوییم. این بلافاصله کارت ها را روی میز گذاشت و انگشتان دست را توضیح می دهد که یک دختر معمولی باید باشد - یعنی همانطور که به معنای آن است، شما هستید. در تفسیر خود، ایده آل زنانه، موجودی است که گرانش قدرتمند، زمان و عقل سلیم نیست، ترکیبی از استخوانی، روانپزشک شخصی و پرده اول رتبه. این یک ساعت ناهموار است، شروع به بررسی می کند. و اعتماد به نفس شما، نه یک تبلیغ خریداری شده است.
یک غریبه مرموز
او بسیار مرموز است که Caliosro شهرستان نزدیک او یک روستای روستایی است. کار می کند توسط کسی بسیار راز. شاید جیمز باند بر روی لهستانی و در نیمه دوم او حداقل یک مرد عنکبوتی است. اما این نادرست است - و واقعیت های خاص از آن هنوز خارج نمی شوند. در پاسخ به سوال "چه کار میکنی؟" نکات مربوط به لمس در بالاترین حوزه ها، امپراتوری های زیرزمینی و در سال 1996 در کابل داغ بود. البته، گرم، پیچیده، هر سال گرم است. معمولا این عوامل مخفی توسط فروشندگان رادیو و حساب های خودرو ارائه می شوند. اما من واقعا نمی خواهم پیدا کنم.
برنده پیشخدمت
مشتری همیشه درست است با چنین سوختن نیست او یک دستشویی از سر است، موشک فرمانده و رعد و برق از پیشخدمت هایی که به او احترام نمی گذارند. چنین حتی می تواند گوردون رامیا به یک زاویه رانندگی کند، جایی که او گریه می کند، یک خرگوش عروسکی را آغوش می گیرد. با پیروزی بیش از پرسنل خدمات، او افتخار دارد که چگونه مدال ها - مدال ها، و ما می خواهیم از طریق زمین همراه با Foagroh لغو شده، که در آن Truffles کافی نیست، و هرگز، هرگز به یک رستوران با این جنگنده بروید مصرف.
اقتصاددان
چقدر بستنی دارید؟ بله، شما Steppe، بیایید از اینجا برویم، عسل، در زاویه دقیقا همان چهار روبل ارزان تر است. به سرعت اجازه دهید برویم - مترو پس از نیم ساعت بسته شده است، و رانندگان تاکسی به طور کامل شکسته می شوند، من احمق نیستم که خیلی زیاد پرداخت کنم. این رفتار هنوز هم می تواند یکی از دانشجویان سال دوم را ببخشد که در یک خوابگاه زندگی می کند و Dumplings آن را یک ظرف جشن می گیرد. بله، و این: یک دانش آموز فقیر مناسب، یک دسته گل ناز از dumplings را از بین می برد. و آن را معامله نمی کند، اشاره می کند که جامعه او برای او گران است.
جیپ
شما این گربه را برای اولین بار در زندگی من می بینید، و او در حال حاضر دروغ می گوید که شما را در یک Terraju صعود می کند، بازجویی می کند که شما را به کوچک فرستاد و آماده است تا چهره هر نوع زندگی را پر کند که پنج متر از آن برگزار می شود شما. علیرغم تمام افسانه های عاشقانه عاشقانه در مورد اشتیاق و حسادت، اکثر ما از حسادت از یک تهدید اصلی می ترسیم. از آن، حداقل، شما می توانید در پناهگاه پنهان کنید.