هنگامی که شما 40 ساله هستید: یک داستان درست در مورد مشکلات تیم، که در آن همه همکاران زیر بیست سال سن دارند

Anonim

هنگامی که شما 40 ساله هستید: یک داستان درست در مورد مشکلات تیم، که در آن همه همکاران زیر بیست سال سن دارند 38951_1

برای یک سال در حال حاضر من در شرکت کار می کنم که در آن همه همکاران من (و همچنین رئیس) جوانتر از من هستند. من فقط چهل و هشت ساله هستم، اما برای آنها - بیست و بیست و پنج ساله، من خراش های آچالیتر هستم، جایی برای نیمی از قبرستان ایستاده ام. در صورت آنها به من آهکال می گویند، اما هنوز حقیقت را می دانم. پس از آن، من هم، همانطور که در حال حاضر بود، و همه کسانی که برای چهل، من در نظر گرفته شده است retrograds خسته کننده با یک ژله، و آن - در منطقه tailbone.

اگر من یک یادداشت برای موسیقی بیش از حد با صدای بلند و یا برای ارائه نادرست تزئین شده، آنها را با چنین افرادی احاطه شده است، به طوری که آنها شاهد تست Dragee M & M. اگر ناگهان اشتباه کنم (و من یک فرد زنده را می بینم)، آنها سیگار می کشند، و در لبخند آنها می شنوم "مسلمانان ... پخت و پز نیستند". اگر کامپیوتر من آویزان شود، آنها مطمئن هستند - این مولتیپل است، و من فراموش کرده ام که یک پلاگین را به خروجی وارد کنید. شما می توانید آنها را متقاعد کنید، فقط از هم جدا شده و کورکورانه جمع آوری کنید. با این حال، به هر حال کار نخواهد کرد، زیرا آنها در یک ساعت در مورد آن را فراموش خواهند کرد.

به طور کلی، شش ماه گذشته من احساس می کنم که خود را به جهنم بر روی الف ها یا چیزی شبیه به آن احساس می کنم.

آنها پر سر و صدا و احمق هستند

هنگامی که شما 40 ساله هستید: یک داستان درست در مورد مشکلات تیم، که در آن همه همکاران زیر بیست سال سن دارند 38951_2

آنها به طور مداوم فریاد می زنند، سوگند یاد می کنند، مانند پیشگامان احمقانه در کمپایک در طول زندگی روزمره رفتار می کنند. آنها به "شما" تبدیل می شوند، شانه بر روی شانه، به نام Cotan، Camrad، Dude. می توانید گوشی هوشمند خود را از جدول خود، یک ساندویچ لانه زنبوری و یک فنجان با رنگ دمیده بگیرید. همه اینها مشاهده شده و قرار داده شده است. آنها لباس پوشیدند، جهنم می داند که چگونه، و این به این دلیل نیست که من در لباس غم انگیز از کارخانه "بلشویک" لباس، اما به دلیل، گربه ها، حداقل یک بار در ماه شما نیاز به تمیز کردن "hoody شیک" خود را از سس گوجه فرنگی و پشم سگ.

آنها فریبنده و اعتماد به نفس هستند

از آنجا که مغز "لاروهای انسانی" واقعا رشد نمی کرد، 90 درصد امور آنها از طریق هوی و هوس حل می شوند. و این یک هلی کوپتر محاسبه شده از بازرگانان یا مجرمان با تجربه نیست، و نوجوان "من آن را خیلی می خواهم در اینجا." محاسبه لارو های سرقت شده، که نمی تواند "باردار، برای تحمل کودک و تولد در سه دقیقه" - غیر ممکن است. لارو هیچ منطقی ندارد او می پرسد که "نصب را ایجاد کرده" و ساده لوحانه مطمئن شوید که ممکن است.

آنها احمقانه و احمقانه هستند

آنها به نحوی شکل گرفته اند، آنها ترسناک نیستند، اغلب آنها Chipollino را از موسولینی تشخیص نمی دهند، آنها نمی دانند چه سالی یک نبرد برای میله وجود دارد، و مهمتر از همه، آنها نمی خواهند بدانند. آنها صمیمانه به هر گونه مزخرف اعتقاد دارند، مانند داستان هایی در مورد راه اندازی موفقیت آمیز و تسلط بر مریخ در دهه نزدیک. اغلب مخلوط شده است. خوب، چگونه می توانید چنین احمق ها باشید؟ چطور؟

آنها کار می کنند

هنگامی که شما 40 ساله هستید: یک داستان درست در مورد مشکلات تیم، که در آن همه همکاران زیر بیست سال سن دارند 38951_3

آنها کار نمیکنند. آنها کار می کنند، مبارزه با تمبرها که صنعت فیلم آنها را تحمیل کرد. کودکان در نتیجه علاقه مند نیستند، اما لعنتی این روند را سرگرم می کند. آنها "بزرگسالان به عمو و هدف" را به وسیله ساعت نشان می دهند، که در جدول مذاکرات درخشان است، با اشاره گرهای لیزر در صفحه پروژکتور، بحث در مورد سود و زیان ها. آنها همچنین در سراسر دفتر آمده اند، نشان دادن اشتغال، پروژه های آینده مورد بحث قرار گرفته و به طور جدی مورد بحث قرار می گیرند، زمانی که "به دلایلی" بیرون نمی آید.

آنها مطمئن هستند که همه در مورد جهان می دانند

در بیست و پنج ساله، آنها اعتماد به نفس دارند که حقیقت را درک کرده اند. آنها تجربه زندگی خود را ارزشمند می دانند، حکمت آنها غیر قابل انکار است، فلسفه آنها منحصر به فرد است و حتی آماده است تا برای خاطرات نشسته و به جهان برسد. خب بله! مطمئنا! او قبلا دختر را تغییر داده بود، سرگردان را به سر می برد، دو بار آنها تکیلا را به "هلیکوپتر" ریختند و یکی دیگر از پدران پول را برای دامن زدن در مرکز قرار دادند. این همه از آنها ساخته شده از ارباب های تاریک و خبرنگاران زندگی است

آنها مصرف کنندگان وحشتناک هستند و منفی است

آنها دائما مصرف می کنند غذا، لباس، محتوا. هر چه، اما آنها به طور مداوم چیزی را به خودشان فشار دادند. یا بحث کن "چه چیزی خریدی؟ صبحانه چی میخوری؟ برای شام چه خواهد شد؟ کجا به تعطیلات بروید؟ به چه چیزی گوش می دهی؟ چه نام تجاری شما شلوار دارید؟ " کل اتمسفر اطراف آنها با روانشناختی شدت متفاوت آغشته می شود. من می خواهم آنها را در مورد بچه های گرسنه آنگولا یادآوری کنم و در مورد جوانان، پیانو الکل و تنها شلوار جین که مجبور به "صرفه جویی" و صرفا در تعطیلات بود، بگویید.

آنها حس عجیب و غریب از طنز دارند

هنگامی که شما 40 ساله هستید: یک داستان درست در مورد مشکلات تیم، که در آن همه همکاران زیر بیست سال سن دارند 38951_4

آنها بیش از جنگ های یک قرن پیش و سگ جعلی جعلی بودند. آنها با جوک های Sysadmin دومین نرخ با "Basha" سرگرم شدند و آنها "پودر" را با "پودر" متورم کرده اند، همانطور که در زمان خود من به نقل از "انشان" نقل قول می کنند. اما من آن را در حمام و مست، و آنها را آرام و آنها واقعا خنده دار است.

آنها مطمئن هستند که برای همیشه جوان خواهند بود

از آنجا که می دانم که آنها نخواهند بود.

ادامه مطلب