چرا در جامعه به طور متفاوتی متعلق به آزادی زنانه و مردانه است

    Anonim

    چرا در جامعه به طور متفاوتی متعلق به آزادی زنانه و مردانه است 38828_1
    در حیاط قرن XXI، و امروز هیچ کس به هیچ وجه نمی گوید، همانطور که در طول زمان اتحاد جماهیر شوروی بود، "ما هیچ جنسیتی در کشور نداریم". حضور او در واقع در همه جا احساس می شود: در موسیقی، کتاب ها، فیلم ها، تبلیغات. مردم در شبکه های اجتماعی تم های صمیمی را افزایش می دهند، مردان و زنان تعداد شرکای جنسی را پنهان نمی کنند، جزئیات جزئی را به اشتراک می گذارند. علیرغم آزادی فعلی، تخریب نسبی بسیاری از کلیشه ها، تا کنون یک خط نازک بین "You Macho!" وجود دارد. و "آه، تو ... سم!"

    اگر برای یک مرد مشخص باشد، به طور قابل ملاحظه ای و حتی طبیعی است که یک زندگی صمیمی طوفانی داشته باشد، پس زن با چنین چمدان "غنی" هنوز هم می تواند به کوزوس بسیاری از نمایندگان جنس قوی نگاه کند. "Tikhoni" -ONGROUPS، همکاران، بیماری ذهنی و حتی حسادت، و چیزی ذهنی، و حتی حسادت، و در مورد مادربزرگ ها در نیمکت ها می تواند ساکت باشد - در اینجا همه چیز روشن است.

    چرا مردان می توانند تعداد زیادی از شرکای جنسی داشته باشند، ستایش یک لیست گسترده از "پیروزی"، و برای دختران تا کنون نسبتا با ننگ شرم آور است؟ این تحت تأثیر عوامل بسیاری است که از لحاظ تاریخی بوده است.

    پدرسالار - اساس نابرابری بین مردان و زنان در حال حاضر مبارزه زنان برای همان موقعیت در برابر مردان است. اما همیشه چنین نیست. Patriarchate پدیده ای است که می تواند در بسیاری از کشورها تا به امروز دیده شود، به ویژه در شرق. چنین نوعی روابط اجتماعی، اکثریت یک مرد را در همه چیز نشان می دهد. او در سیاست شرکت می کند، اقتصاد، یک مقام اخلاقی است، کنترل اموال و به طور کلی نیاز به ارائه خود را در همه چیز است.

    دانشمندان نشان می دهند که چنین مدل جامعه حدود 4000 سال قبل از دوران ما ظاهر شد. زن باید از یک مرد در همه چیز اطاعت کند، زیرا او متعلق به او بود. او، به همین ترتیب، زندگی را به دست آورد، ماموت های بی گناه را کشت، و در غار او توسط نگهبانان تمرکز انتظار داشت، که قرار بود از خانه پیروی کند.

    ارسطو در نوشته های او زنان را به عنوان معیوب نسبت به مردان توصیف کرد، نه تنها به سمت جسد، بلکه فکری و اخلاقی نیز نگران بود. به نظر وی، نیمی از بشریت "ضعیف" را خواستار انجام یک تابع تولید مثل است، به شوهرش خدمت می کند.

    در بعضی از کشورها، به اصطلاح "خرید" همسر آینده توزیع شد. داماد پدر "آرام" عروس را پرداخت کرد، به این ترتیب حق او را به دست آورد. بسیاری از ازدواج ها علیه اراده بود. اگر یک مرد بتواند بارها و بارها ازدواج کند، زن از این فرصت برای ازدواج دوباره محروم شد. پس از مرگ شوهرش، او به یک جامعه غیر ضروری تبدیل شد و اغلب دستان خود را به دست آورد، زیرا زندگی او بی معنی بود.

    برای حفظ مدل خانوادگی پدرسالارانه، لازم بود که از تولد وارثان و انتقال مالکیت از فرزندان خود اطمینان حاصل شود. این امکان وجود دارد که انجام شود این می تواند از طریق محرومیت از زن آزادی انتخاب در روابط جنسی، امکانات زندگی مستقل بدون نماینده جنس قوی باشد. قوانین، محدودیت ها، در آموزه های مذهبی ایجاد شد، جزئیات آن را مشخص کرد که تصویری از آن زن باید باشد و بنابراین چنین قوانینی در جامعه، از نسل به نسل منتقل شده است.

    چرا آنها می توانند، اما ما نمی توانیم؟

    پس از همه موارد فوق به طور کلی شرح داده شده، عالی می شود، چگونه جامعه مدرن توسعه یافته است. اما پدرسالار یک اثر بزرگ نسبت به زنان را ترک کرد، زیرا او تا کنون هنوز شنیده می شود. به همین دلیل، یک مرد باید تمایل داشته باشد تا اقدامات زیادی را انجام دهد که جامعه به طور قانع کننده واکنش نشان می دهد. اگر او کودکان را ترک کند - می توان آن را درک کرد، اما ارزش پرتاب فرزندتان را به دختر می دهد، او "Cuckoo" را برای همیشه می بیند.

    یکی دیگر از نظریه ها می گوید که یک مرد مرد است که در روند تکامل تلاش می کند تا "زنان" را به عنوان "زنان" کودکتان کند. این مواد ژنتیکی خود را انتقال می دهد، در نتیجه موقعیت خود را در جامعه، سلطه در میان دیگر "مردان" افزایش می دهد. تکامل فرض کرد که زن باید بهترین مردان را انتخاب کند که از برتری فیزیکی متمایز شده است. و اگر یک نماینده قوی به طور خاص نمی تواند انتخاب کند، پس از آن شرکای زن باید شرکای بالقوه را فیلتر کنند، اجتناب از ضعف و توسعه نیافته به طوری که کودکان سالم در خانواده بودند. بنابراین برای انتخاب طبیعی صحبت کنید.

    اگر به جامعه مدرن توجه کنید، بسیاری از دختران واقعا ترجیح می دهند با کسانی که ارزشمند تر هستند ارتباط برقرار کنند. مردان در مورد این ارائه همه چیز شک و تردید دارند، که به فروش زنان می پردازند. در میان نمایندگان نیمه قوی نیز کسانی هستند که برای حساب شخص دیگری زندگی می کنند، اما Alphasons نامیده می شوند، اما چنین پدیده ای نادر است.

    شما می توانید نتیجه بگیرید به طور کلی، هیچ چیز غرق در زندگی شما به عنوان شما می خواهید، تغییر شرکای جنسی هر ماه، اگر شما واقعا از این لذت لذت ببرید.

    فقط یک قاعده غیرقابل انکار این است: مردان واقعا از کسانی که کمتر قابل دسترسی هستند انتخاب خواهند کرد. البته، اگر ما در مورد مردم نجیب، آقایان واقعی صحبت می کنیم.

    احتمالا برتری یک زن وجود دارد، زیرا این چیزی نیست که او بتواند به یک فرد جدید زندگی کند. در نهایت، مورد در کیفیت های اخلاقی، آزادی وجدان. برای کسی، طبیعی است که در مورد چمدان سخاوتمندانه زندگی شخصی، دیگران سکوت کنند. هیچ چیز خوب نیست و زمانی که یک مرد با تمام سمت راست سمت چپ خواب است. این ویژگی های شخصی خود را نقاشی نمی کند، اما تنها نشان می دهد که او سعی دارد راه را تصویب کند. بنابراین، زنان شرکای شایسته خود را انتخاب می کنند تا هیچ اسکلت در گنجه وجود نداشته باشد.

    ادامه مطلب