16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+)

Anonim

BDSM
جنس، حتی سنتی ترین، شما می بینید، بله، خود، اشغال خطرناک و به طور بالقوه آسیب دیده است. و در اینجا نیز BDSM تمرینکنندگان ... در اینجا 16 داستان، زمانی که معشوقه شرطی و برده همه چیز دلپذیر بود، اما نه به معنای مطلوب.

داستان ترافیک مقعدی از دست رفته

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_2
"شریک حاکم من تصمیم گرفت با پلاگین مقعد سعی کند. هنگامی که او یک پلاگین مقعدی به من گذاشت، نوازش خوراکی داشتیم. و من قوی ترین هیجان را تجربه کردم. در برخی موارد، غالب غول پیکر، پلاگین را به من زد تا از آن پیروی کند. در همان زمان، او آرام آرامش را حفظ کرد. برای استخراج آن، ما نیاز به مقدار زیادی از روان کننده و چابکی دست محتاطانه. کمی بعد، او از من پرسید آیا می خواهم ادامه دهم؟ من مجبور شدم بگویم: "الاغ من فقط یک چوب پنبه مقعد را تغییر دادم، چطور فکر می کنید؟"

آشپزخانه شل شده

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_3
"سابق من با یک باند در چشم من، در دستبند و لباس های ویژه بود. من نیز در لباسشویی و پاشنه بلند بودم. من فقط ماساژ را با کره به پایان رساندم، فکر کردم که ما در آپارتمان خود تنها بودیم و برای یخ رفتیم. ناگهان همسایگان خود را در آپارتمان ظاهر شد، من خیلی ترسناک بودم که من کاهش یافته و سقوط کردم. یخ پراکنده در سراسر آپارتمان. در آن لحظه دختر من هیستری داشت، زیرا او نمیتوانست چیزی را ببیند و نمی تواند حرکت کند. "

تست چینی

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_4
"من به تخت گره خورده بودم، شریک زندگی من با شریک زندگی من یک شمع ماساژ جدید را با عطر دارچین، که در آن اسانس واقعی وجود داشت، سعی کرد. همه چیز خیلی سرد بود تا زمانی که تصمیم گرفت شمع ها را به طور مستقیم بر روی Clitoris و غدد اپوزیسیون رها کند. این وحشتناک بود! و این درد بود که من انتظار داشتم. او سعی کرد به سرعت به من کمک کند. من به شدت سعی کردم از این مسیر سوزان خلاص شوم. همه چیز در حمام سرد به پایان رسید. "

حادثه با چوب

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_5
"من حدود 6 سال از BDSM دوست دارم و برای خودم فهمیدم که من طرف سادیست را می گیرم. من با قوطی ها و چوب ها وسواس شدم. من چندین شلاق Rathank خریدم و آنها را بر روی قدرت در مورد تخت صندلی سعی کردم. تا کنون، یکی، نازک ترین، من را به سمت راست بر روی صورت سر و صدا نکرد. برای دو هفته، من با یک نوار سیاه و سفید بیش از کل گونه گذشتم.

دندان شکسته

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_6
"یک بار در طول جلسه BDSM، شریک غالب من خیلی بلند بود و دندان من را شکست."

فضای خفیف

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_7
"ما در شخص در ماشین بودیم و از او خواسته بود کمی به" خفه ". او به وضوح هرگز هیچ کاری نکرد. اما هنوز هم توافق شده است. به طور کلی، او به من فشار زیادی داد که من 20 ثانیه پرواز کردم وقتی که من به حواسم رسیدم، او را دیدم که او را دور می زد. فقط پاشنه پاشید. "

عاشقانه و فرش

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_8
"همسر من و من مدت هاست همه انواع مواد BDSM را امتحان کرده اند. و ما تمام زمان ها را تغییر دادیم، تقریبا بر اساس برنامه. و در روز تولدش به دومینتریکس افتاد. من می خواستم او را شگفت زده کنم و با شمع ها راه را به اتاق خواب برسانم و سپس خودم را گره خورده باشم. در حالی که همسر من مرا متوجه شد و متوجه شد که چه چیزی بود، آتش بر روی فرش افتاد و او را آغاز کرد. او در اتاق خواب با فریاد "فیجار" شکست خورد. من نمی توانم چیزی در مورد هر گونه جنس داشته باشم. اما من یک منفعل واقعی بودم، به هزار بار عذرخواهی کردم و او بی رحمانه و ظریف بود. "

محدودیت های مستقل

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_9
"من در آن لحظه در روابط در فاصله بودم. و هنگامی که ما ملاقات کردیم، هر راهی اشتباه رفتیم. آن زمان در فروشگاه جنسی محلی ما دستباف های لاستیکی را خریداری کردیم. آنها نسبت به لاستیک های لاستیکی ضخیم برای دست بودند. آن شب ما در سه کار کردیم، اما در دستبند تنها من بود. این چیزها به شدت ناراحت کننده بود و تصمیم گرفتیم که من را متوقف کنیم. اما آنجا نبود. مکانیزم بسیار واضح بود که ما نمی دانستیم که چگونه شکل نمی دانستیم چگونه همه آنها را با هم ترکیب کنیم. دستورالعمل ها به زبان انگلیسی نبود! دوست پسر من سعی کرد آنها را با قیچی قطع کند، اما آنها خیلی ضخیم بودند. سپس دوستش لباس پوشید و به هنرمند دوست دخترش برای قیچی های دیگر، حادتر شد. آزادی من 45 دقیقه طول کشید. در این فرآیند، این دستباف ها از من پرسید که من باید چند ماه با این کبودی های وحشتناک به چند ماه بروم. "

همسایگان مربوطه

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_10
"جلسه با من توسط فردی که می خواست صممی باشد، درخواست شد. ما فقط شروع کردیم و در اتاق من برای بازی ها قرار نگرفتیم. این مرد به جدول پیوند متصل می شود، به طور ناگهانی او درب را زنگ زد. همسایگان پلیس نامیده اند. و من مجبور شدم آنها را به این اتاق ببرم و اجازه دهید با یک فرد صحبت کنیم تا بتواند آنها را متقاعد کند که همه چیز با توافق متقابل اتفاق می افتد. "

یکی دیگر از همسایه مربوطه

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_11
"من دوست دارم BDSM شعبه WAM (مرطوب و کثیف، در خط. از انگلیسی" مرطوب و کثیف "). یک بار، شریک زندگی من با شریک من، من را در حمام گره خورده است. و او را با هر سرما سرد کرد: بستنی، شیر، خامه ترش، و سپس با آب سرد. و من از همه چیز سرد متنفرم، بنابراین من از زمان به زمان گریه کردم. پلیس ها وارد شدند، که به وضوح همسایگان نامیده می شدند، بنابراین، دفعه بعد، شاید ما، یک GAG را انجام دهیم. "

تبریک عروقی

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_12
"هنگامی که شوهر آینده من و من یک خفگی را تمرین می کردم، او به من ایستاد و ما یک کلمه متوقف داشتیم. من ظاهرا، خیلی خوب بود که من آن را فراموش کرده ام. صورت من ترسیدم و او فریاد زد: "خدا، متاسفم!" من در آینه نگاه کردم، کشتی ها بر روی گونه ها پشت سر گذاشتند. و برای برخی از زمان من شبیه به ویولت از فیلم "چارلی و کارخانه شکلات" بود.

ناپدید شدن شگفت انگیز

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_13
"هنگامی که من را در پاها و دست ها گره خورده بود، من در دهانم توپ داشتم، و شریک زندگی من به اتاق نشیمن رفتم، زیرا دوستش آمد. من شروع به اسلاید بر روی ورق های ابریشم لغزنده وحشتناک خود را به شکاف بین تخت و دیوار تا زمانی که آن را در نهایت سقوط کرد. وقتی او برگشت، او نمی توانست فورا مرا پیدا کند. سپس او من را رها کرد، من را به من زد و با صدای توقف کلمه فریاد زد. "

جنس برای تخت خطرناک است

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_14
"من هر دو دست به صندلی تخت بستر گره خورده بودم و تقریبا به پایان رسید وقتی که تخت زیر ما را شکست. مادرانش درست زیر این اتاق در خانه گاراژ بودند. و ما شنیدیم گلوله او به ما عجله دارد. این مرد تنها توانست من را با یک پتو پوشانده و بالش زیر سر گذاشت. مامان به اتاق برود، پسر شروع به گفتن او کرد که او را در بستر نشسته بود تا قبل از رفتن به حمام به من ببوسد و تخت از بین رفت. از دروغ های خود ما، به زودی به زودی نگاه کردیم. "

nezhdanchik

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_15
"شوهرم و من برآورده شد، GAG، PADDL، من متصل شدم. و در میان همه چیز در اتاق، مادر در قانون مادر بود. من هرگز چهره های خود را فراموش نخواهم کرد. "

داستان دیگری در مورد شمع

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_16
"ما آزمایش کردیم با یک شریک و تصمیم گرفتیم با موم شروع کنیم. شمع معمولی را در فروشگاه خریداری کرد، زیرا آنها نمی دانستند که شمع ها باید خاص باشند، اگر شما نمی خواهید سوختگی را برای نصف هدف قرار دهید. ما همدیگر را شدیم، با این شمع اشتباه یکدیگر را به یکدیگر دادند و تصمیم گرفتند که این سرگرمی ها برای ما نبود. "

ایندیانا جونز

16 صحنه BDSM، زمانی که چیزی اشتباه رفت (18+) 38816_17
"یک بار در هالووین، دوست پسر من ایندیانا جونز بود و خود را هفت کلیسا از بند و طناب ساخت. من همیشه دوست داشتم جنس سخت، نه کاملا در معنای BDSM، اما سخت است. به طور کلی، ما تصمیم گرفتیم که به جای کمربند معمولی، خانه خود را ضعیف کنیم. حدس می زنم که کل سال را با علامت های سیاه و سفید از طریق تمام نیمه صورتی گذشت؟ "

منبع

ادامه مطلب