ارتباطات خطرناک: چگونه زنان یک شبکه تلفنی را نجات دادند

Anonim

دور.

مدتها پیش، زمانی که اسکایپ ها و مدیران هنوز به زمین نمی رفتند، برای ارتباط با مرد مورد علاقه (یا ضروری)، یک فرشته خوب آموزش دیده مورد نیاز بود. یا نه خیلی خوب چقدر خسته ... اما همیشه بیمار و مودبانه

که حتی حداقل هشتاد در عصر آگاهانه گرفتار شد، این نیازی به توضیح دادن آنچه ویسوتسکی در این آهنگ در مورد "صفر هفت" می خواند: "دختر، سلام! اسم شما چیست؟ تام! هفتاد و دوم! انتظار، نفس گرفتن است! " اما در اینجا کنجکاو است: چرا، در واقع، با تایپ کردن تعداد بین المللی، هر مشترک صدای زن را انجام داد؟ چرا این یک "دختر"، "بانوی جوان" بود، یعنی یک تلفن، بلکه یک تلفن نیست؟ به نظر می رسد که این حرفه یک داستان کنجکاو دارد ...

کار - نیمه هادی

25 ژانویه 1878. بلا اولین ایستگاه تلفن را باز کرده است. این به صورت دستی خدمت کرد. کارمند باید به تماس ها پاسخ داد - و مشترکین را با استفاده از یک پلاگین ویژه متصل کنید. برای این کار، ما تصمیم گرفتیم بچه های جوان را استخدام کنیم. خوب، بله، آنها قدرت، مهارت، واکنش، Seducker فنی را دارند - و این کار ریه ها نبود: شنا کردن نوسان در اینجا در میان سیم های فولادی، خاموش می شود. و با این حال، از کسانی که می خواستند تلفن را حل کنند، هیچ postboy وجود نداشت - در اینجا شما نیز یک اسباب بازی فنی و احساس قدرت، و در عین حال ناشناس بودن.

این کار سنگین است، جالب است - با این حال، کارکنان در وسط این همه آموخته اند که مبارزه، آبجو و مارها را با کاغذ جویدنی داشته باشند. و با این حال - قطع ارتباط برق، اتصال مشترکین با هیچ یک از آنها نیست ... و CHO، سرگرم کننده!

روزنامه نگار هربرت کاسون این مشکل را شرح داد:

"اپراتورهای پسران به یک شکست کامل تبدیل شدند. اشتباهات و گناهان آنها برای کل حجم کافی خواهد بود. آنها سپر توزیع را جوانه زدند، سوگند و جوک های خود را به مشترکان آزاد کردند، سیمهای گیج شده و به طور مداوم بدون تغییر به عنوان پذیرفته شدند ... و هیچ چیز غیرممکن بود که هر کاری را با آنها انجام ندهد. "

اما چیزی باید انجام شود!

جستجو زن

ارتباطات خطرناک: چگونه زنان یک شبکه تلفنی را نجات دادند 38553_2

1 سپتامبر 1878. اولین دختر، 18 ساله اما میلز ناتت، در شرکت تلفن بوستون کار می کند. و بعد از چند ساعت - دوم در تاریخ خط تلفن، خواهر او استلا. "بریشنی" خود را بسیار بهتر نشان داد: آنها همیلی نبودند، آنها مودبانه پاسخ دادند، آنها خس خس خوردند.

با این واقعیت که شدت کار در هر نقطه انجام نمی شود. شش روز در هفته ساعت 11، یک ساعت به 600 تماس. نگاهی به، پاسخ، پیدا کردن سوکت راست، اتصال - بر روی همه چیز در مورد تمام 8 ثانیه. سلامت خوب، رشد بالا (به منظور رسیدن به بالای صفحه) - و مقاومت در برابر استرس عالی. همانطور که در عمل نگاه کرد، کارگران خود را توصیف می کنند.

Dorothy Johnson، تلفن که نویسنده شد:

"در روزهای سخت، کابل ها در یک توپ دائما گیج شده اند. نصف کالری مطمئن بود که ما شخصا بی کفایتی بودیم یا از آنها متنفر بود. و ما سیم را خجالت کشیدیم، آنها اعداد را به دست آوردیم، من می خواهم به یاد داشته باشید، من می خواهم 44th برای رسیدن به 170-K یا 170-L؟! بازگشت و نوشتن - نه، مشتری آن را حل خواهد کرد که شما کسل کننده ... اقامت در آستانه هیستریک. هر کدام از آنها فریاد می زنند یک بار: "بله، همه شما به جهنم!"، تمام سیم ها را بکشید و با افتخار بر روی این هرج و مرج تفریق کنید. اما هیچکس این کار را نکرد. ما مسئولیت عظیمی را برای گوشه ای از جهان احساس کردیم. پس از همه، اینها ما صعود های خود را، هر یک از دختران به تنهایی با سپر توزیع ".

Heather Lamb، تلفن 17 ساله، در مصاحبه ای با نویسنده و روزنامه نگار Louis Terekel:

"هر کدام دارای شماره خود است. من - 407. تعداد کارت های خود را قرار داده و در صورتی که خطا همیشه قابل مشاهده باشد که سرزنش شود. شما فقط یک ابزار هستید کسب و کار شما این است که شماره را شماره گیری کنید. بله، و شما خودتان یک عدد هستید. دختران کنار هم نشسته اند: بیش از 15 سانتیمتر بین من و همسایه. به طور مداوم هل دادن آرنج خود را، به خصوص اگر سمت چپ دست در نزدیکی. در زمستان، همه چیز به طور مداوم تیز شده است - بیش از حد به دلیل تنگه. فقط یک عطسها - فردا هر کس در حال حاضر آلوده شده و دمیدن اطراف. و دست ها حتی مثل لب ها خسته نمی شوند! شما باید شش ساعت بدون یک نفس نفس بکشید! "

در عین حال، "خانم ها" موفق به همدردی و همدردی با مشترکین فریبنده خود شدند، هرچند که توسط قوانین ممنوع بود. همان هدر می گوید:

"در اختیار ما شش تا هفت عبارات:" صبح بخیر، چه می توانم به شما کمک کنم؟ "،" بعد از ظهر خوب "،" شب بخیر "،" چه تعداد شما نیاز دارید؟ "،" تکرار، مهربان "،" شما باعث می شود شما چنین "یا چنین چیزی. آیا شما پرداخت می کنید؟ "،" آن را به دلار بیست سنت هزینه خواهد کرد. " این همه شما می توانید بگویید. در گفتگوها با مشتری، پیوستن غیرممکن است. اگر او ناراحت است، مگر اینکه شما می توانید ببینید: "من بسیار متاسفم که شما مشکل دارید، اما نه بیشتر. برای گفتگو با مشتری - سرکوب. اما اگر یک فرد دچار مشکل شود یا فقط خلق و خوی بد، من می خواهم به نوعی از او حمایت کنم، حداقل بپرسید: «با شما چه خبر است؟» و بنابراین شما احساس نمی کنید که شما چیزی را برای مردم انجام دهید ... "

مسابقه - موتور پیشرفت

ارتباطات خطرناک: چگونه زنان یک شبکه تلفنی را نجات دادند 38553_3

جالب ترین چیز این است که داستان قهرمانانه در فرم تکرار شد ... خوب، شاید نه فریز، بلکه عجیب نیست.

10 مارس 1889. Elmon Jource یک ثبت اختراع برای یک مبادله تلفن اتوماتیک دریافت می کند، به عنوان "پدر PBX" می شود و در واقع یک دوره جدید در ارتباط است. اما این فقط صاحب دفتر مراسم تشییع جنازه در کانزاس سیتی بود! استعداد غیر منتظره در آمریکا "Bezenchuk" آمریکایی بود؟

و این چیزی بود که تلفن های تلفن در ایستگاه همسر همسرش کار می کردند. و هر تماس از "بانوی جوان که او را دریافت کرد، من نیاز به یک دفتر تشییع جنازه!" البته، من به همسر من تغییر کردم. بنابراین من از این موضوع از دست ندهید. و به سوگند وحشتناک برای نجات جامعه از این شرارت - خنده دار تلفن همراه. و من دستیابی به موفقیت و در تکنیک، و در حرفه من - تاسیس شرکت تلفن به طور خودکار کنترل.

چیزی که در آن PBX، با خرد کار کرد، کار کن. با این حال، به نوعی و تلفن های تلفن هنوز هم کار می کنند! .. ؛؛)

ادامه مطلب