"شاهکارهای مترار" (تور Baiki)

Anonim

هرم
ما برای اولین بار بازگشت نمی کنیم و یادداشت های خنده دار راهنمای Tatyana Razumovskaya، دوباره و دوباره جیغ زدن، به طوری که آنها تصمیم گرفتند - شما باید با شما به اشتراک بگذارید.

پنج سال گذشته زندگی در اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1988، من به عنوان یک محقق جوان تر از Hermitage کار کردم. هر کس، که به عنوان یک راهنمای اتفاق افتاده است، می داند که سوالاتی در مورد گشت و گذار شگفت انگیز و غیر قابل پیش بینی است. در حال حاضر، پس از سالها، به نظر می رسد که آنها نه تنها توسط خودشان جالب هستند، بلکه در برخی از آنها، آگاهی اجتماعی و فرهنگی مردم شوروی هشتاد را نشان می دهند.

این سوابق با این که چگونه یک مرد در گوشه ای از Hevsky و Admiraltesky نزدیک شد، شروع شد و پرسید:

"به من بگویید، جایی است؟" -؟! - هو، چنین روش بزرگی، جایی که پادشاهان زندگی می کردند.

بنابراین یک نوت بوک با نام "شاهکارهای مترم" وجود داشت

در بخش عتیقه: "چرا این کلاهبرداران همیشه بدون دست انجام دادند؟"

همانجا یک گروه از آسیای مرکزی: "دختر، همانطور که شرمنده نیستید. پس از همه، در گروه زنان و کودکان! "

همانجا: "نارضایتی! اول، دوباره توبه، و سپس نشان داده شده است! "

در یک اتاق ناهار خوری کوچک. - و شما می خواهید بگویید که سربازان و ملوانان اینجا بودند - و چیزی را نگرفتند؟ - آره. - و من می خواهم!

- نشان دادن جسد! (مومیایی) - چگونگی دیدن اینجا همه انواع Mumiya باستان؟ "" چرا ما به ما اسمولی نشان دادی؟ "- و از این صفحات، پادشاهان واقعا خوردند یا در بوفه ایستادند؟" - به من بگویید، و پادشاه او را در خانه آزار نداد. خیلی چیز دیگری را به راه انداخت؟ - تخت ملکه کجاست؟ (گزینه ها: "اتاق خواب Tsaritsa"، "تخت کاترین"، "جایی که پادشاهان خواب" و "مهمترین چیز" را نشان می دهند) - و کجا پیتر I و کاترین II اتاق خواب؟ "- و جایی که Catherine II است با Rasputin زندگی می کردند؟ - و اسب پر شده که با آن Ekaterina II خوابید کجاست؟

در روبنس گروه لهستانی با مترجم شوروی. گشت و گذار: "و این واخ است." مترجم: "و این پرتره شما از یک آهنگساز باخ" a. ذخایر سکوت سپس سوال از گروه: "چرا این در این فرم است؟! "

در مقابل "واهوم" روبنس: "ما برای این 15 روز در Voronezh داریم!"

قبل از سفر گروه مسکو: "ژامبون، لطفا بیشتر و به سرعت!"

- ما می خواهیم همه چیز را ببینیم من: طول سالن های Hermitage 15 کیلومتر. - (شادی) و ما 5 کیلومتر در ساعت خواهیم بود و در سه ساعت ما همه چیز را بررسی خواهیم کرد!

گروه مورخان 4-5 دوره دانشگاه آلماتی. - شما در مورد مصلوب شدن مسیح به ما گفتید. و به من بگو چرا آنها مصلوب شدند؟ - چگونه داستان را مطالعه می کنید، نه خواندن انجیل؟ - و ما آن را تصویب نکردیم هو به طور خلاصه به ما می گوید. - به طور خلاصه؟ برای مخالفت

یک گروه از آسیای مرکزی. ما از طریق زمستان می رویم متناسب با یک مرد از گروه - آرام، در گوش: "خدمتکار! شما یک سکته مغزی بزرگ دریایی هستید و به ما نشان می دهد که این تصویر است! " ("ونوس" بوش)

پس از گشت و گذار: - آیا سوالی دارید؟ - وجود دارد. و کجا راه است؟

نمایشگاه هات درسدن. الگوی Veronese "دختر فرعون، کودک موسی را پیدا می کند" و از طریق چندین نقاشی - حل و فصل "موسی، آب مراقبت از صخره". بانوی (بسیار شگفت زده شده): چقدر سریع!

در سالن شوالیه "و اسب جویدن؟"

گروهی از دانش آموزان جوانتر. آمور فالکون، معلم این راهنمای را متوقف می کند و به بچه ها می گوید: - کودکان، نگاهی به آنها به نظر می رسد؟ سکوت - hu چگونه! این کمی لنین است!

- هنگامی که من در اینجا آخرین بار، ما یک بولر را نشان دادیم، که از آن Ekaterina II تغذیه شده توسط سوپ پیتر من!

و کجا تخم مرغ Kulibin است؟

پس از گشت و گذار، زن پیر، به شدت پرواز می کند. - به من بگویید، پیتر بزرگ - او برای روسیه خیلی زیاد بود و چرا هیچ شهر از نام او وجود ندارد؟ من (با دقت): در سال 1924، پتروگراد به نام لنینگراد تغییر نام داد. - بله، بله، در اینجا از شما میپرسم، چرا؟ و کجا می توانم در مورد این بنویسم؟

بسیار تند و آرام و آرام، از بین بردن من دور از گروه. - و جایی که تصویر اینجا بود، که در آن کشیده شده است ... Dana برهنه؟ - آیا شما علاقه مند به "دانا" Rembrandt یا "دانا" تایتان هستید؟ - او، من به یاد داشته باشید ... دروغ گفتن ... برهنه، و او بچه خود را ...

گروه لنینگراد من پیشنهاد می کنم از گزینه های مختلف برای مسیرها انتخاب کنید. - شما می بینید، ما Leningsraders، ما در اینجا اغلب، تصاویر و مجسمه ها می دانیم، بنابراین ما را بهتر از اتاق های سلطنتی نشان می دهد!

- و جایی که Alexander Macedon Tomb کجاست؟ (Alexandra Hvevsky)

و پیتر من و مسیح - این یکی است؟

تورهای محدود - چقدر زمان نمایشگاه ها را در اینجا دارید؟ پنج سال پیش، رافائل آویزان بود، در حال حاضر آمد - رافائل دوباره!

- و به من بگو چرا این مدونا همیشه با یک پسر کوچک و هرگز با یک دختر کوچک انجام داد؟

در سالن بیست ستون. من فریبکاران معماری را توصیف می کنم. - چرا ما را به ما اهمیت میدهی و خیلی گفتی؟ ما در حال حاضر یک سبیل، سگ یک داریم!

- و تصویر شما اینجا کجاست، جایی که دختر پستان جنگجوی زخمی را تغذیه می کند؟ (rubens "otselyube رومیان")

- و شما یک پیتر نشسته را به ما نشان خواهید داد؟ - متاسفانه، سالن با موم بسته است. - (با اشک در چشم، در صدا) پس چرا ما اینجا رفتیم؟!

در Pazeryka.- و این مومیایی از رهبر پرورش است. - (شک و تردید) قبیله ای؟ و چه چیزی خجالت زده است؟

- من یک سوال در یک سفر ندارم من می خواستم تمام زندگی ام را بدانم، نام پیتر من چیست؟ - رومانوف - چطور؟ و او هم؟!

در تماشای طاووس: "و هنگامی که این شترمرغ شترمرغ است؟"

در Madonna Benoit. گروه از مسکو. - در اینجا شما در مورد آینده غم انگیز این کودک صحبت کردید. چه اتفاقی برای او افتاد؟ - هنگامی که او بزرگ شد، آن را مصلوب شد. - a، ممنون

- Grozny کجا پسر شما را می کشد؟ - Grozny پسر را در گالری Tretyakov، در مسکو می کشد. - (غمگین و ناامید) و بیشتر در هر نقطه؟

خانم برای مدت زمان طولانی و مشتاق، مجسمه هراکلا برهنه را بر اساس رنگ پریده می داند. بانوی: "این پیتر من است، بله؟"

گروه اوکراینی او کل سفر را می بیند. ناگهان، در کت بازوها تاراس بول، ایستاده در مقابل من، از خواب بیدار می شود، دهان را به یک لبخند شاد گسترش می دهد، به دنبال یک کاسه سنگ مرمر بزرگ در مرکز سالن، BLYNO: - از، این خواهد بود جام، بله umi pelmeney!

از تجربه در Hermitage کمک

- آیا اطلاعاتی دارید؟ - او هست. - پس از آن، توالت کجاست؟

- آیا شاهکارهای کار می کنند؟ (به معنای اینکه آیا نمایشگاه "شاهکارهای نقاشی ونیزی")

چگونه می توانم تصویری پیدا کنم که بسیاری از زنان برهنه کشیده شده اند؟

- آیا شما اطلاعات دارید؟ - من اطلاعات هستم - اطلاعات کامل را به دست می آورید؟ من نیاز دارم کامل - چه می خواهید بدانید؟ - چگونه می توانم به کاخ زمستانی بروم؟ - شما در آن هستید - و انقلاب اینجا بود؟ - آره. - عالی، از شما متشکرم.

- چقدر این hermitage چقدر است؟ - متاسف؟ - هو، بلیط - یک روبل - و اگر در سه؟

- در اینجا ما بلیط ها را خریدیم و نمی دانیم چه چیزی را تماشا می کنیم. - تو به چه چیزی علاقه داری؟ - و ما علاقه مند نیستیم!

نوع مردانه کارمند مسئول: - نمایشگاه Mae باز است؟ - متاسفانه، دیروز بسته شد - و در جعبه دفتر به من گفته شد که باز بود! - آنها اشتباه کردند - چرا باید به شما اعتقاد داشته باشم؟ - او معتقد است به موزه بروید و خودتان را بررسی کنید. - او، کجا هماهنگی کار شما کجاست؟ آیا من را درک می کنید؟ - من شما را درك ميكنم. چه چیز دیگری به شما علاقه مند است؟ - من به حقیقت علاقه مند هستم - حقیقت باید در بالا تاسیس شود. - پاک کن مدیر ارشد کجاست؟

- آیا مراجع را می دهید؟ - آره. - سپس به من بگو، بنابراین من دو بلیط را به انبار طلایی خریدم، و من تنها هستم. باید چکار کنم؟ - فروش یک بلیط - اما یک ساعت در صف ایستادم و نمیتوانم فقط یک بلیط به کسی بفروشم! - می گویند در خط یک دختر زیبا و ارائه بلیط به او. یک راه فوق العاده برای دیدار. - خیلی ممنون

- در اینجا چه چیزی در مورد جنگ دارید؟ - چه نوع جنگی؟ - هو، در مورد برخی.

- چگونه می توانم به نمایشگاه "هنر مدالری فنلاند" بروم؟ طولانی و توضیح جزئیات - و تنها یک نمایشگاه "هنر مدالر فنلاند" وجود دارد؟ - آره. - هاوا من را دوست ندارد

- و کجا حیوانات اینجا هستند؟

- چگونه به "پسر منحنی" برسیم؟ ("پسر خشمگین" Mikelanello)

از گشت و گذار در لبه

- قبل از شما، نماینده پرتره وانگ نکت.

زندگی سالافیان - ببینید که لیمو به طور قابل ملاحظه ای نوشته شده است. این حتی قطرات قابل ملاحظه عرق است!

در بخش فرهنگ روسیه. خانم تصفیه شده: در زمان پیتر I، این دستگاه برش چوپان اختراع شد!

- و این یک نیشکر از استخوان کاترین دوم است.

از "Danai" رامبراند. - توجه کنید که چگونه ورق ها تحت هدیه تجویز می شوند!

- و این قبل از شما آرامگاه الکساندر Hevskogo-2 است! (به طور مشابه با نام ایستگاه مترو)

راهنمای مدت زمان طولانی به گروه "Danai" می گوید، سپس تبدیل به اطراف می شود و با ترس و وحشت می بیند که آنها در مقابل نقاشی لوک اردن "نبرد لایحه با سنت ها" هستند. سپس، بدون مکث، او می گوید: "و در همان لحظه، زمانی که زئوس به شکل یک باران طلایی قبل از Danay ظاهر شد، تناسب این برج نبرد لایحه با Centaurs را راه اندازی کرد!"

به طور کلی، همانطور که یونانیان باستان در لاتین گفتند: Vita Brevis، Ars Longa - "زندگی چوب پنبه، هنر برای همیشه". با آن ما به منبع نسل های پراکنده خود می افتیم، نمی توانیم مخالف باشیم.

منبع

ادامه مطلب