جستجو برای همه چیز به امید Pavlovna Kahanovoy - همه چیز را می توان پیدا کرد!

Anonim

صد بار چنین اتفاقی افتاد: شما به دنبال چیزی هستید، شما به دنبال آن هستید، و شما نمی توانید پیدا کنید، اگر چه فقط آنچه در اینجا بود! دانستن مردم در این مورد توصیه می شود تا به امید Pavlovna Kakhanova تبدیل شود - PICS.RU داستان های واقعی را جمع آوری کرد وقتی که این زن کمک می کند.

مدت زمان طولانی پیش (EDAC در سال 1910-1912)، مادربزرگ بزرگ من در قطار به شرق دور با کودکان (پدربزرگ من و خواهرش) رانندگی کرد. او به پدربزرگ بزرگ رفت، که فرستاده شد تا به عنوان حومه امپراتوری خدمت کند. با آنها در کوپه، خانم خانم در سن. در جاده، Bardak همیشه با دو فرزند می رود. تمام وقت شما باید یک چیز را پیدا کنید، سپس دیگری. خرس رول در جایی، جایی یک قاشق بود، و غیره

در روز دوم، Prababashka شروع به کنترل خود کنترل خود کرد، زمانی که خانم، که در مقابل نشسته بود، توصیه کرد: "و شما می گویید:" من امید به Pavlovna Kakhanova (نام مورد از دست رفته) سه بار - و پیدا کردن. مادربزرگ بزرگ به او نگاه کرد و به چیزی در روح پاسخ داد: "چه چیز دیگری Nadezhda Pavlovna است؟ سر من را احمق نکن. " در پاسخ او شنیده می شود: "Nadezhda Pavlovna Kohanova من است. من یک هدیه برای بازگشت مردم از دست دادم. "

از آن به بعد، در حال حاضر 100 ساله، خانواده و دوستان من از این ایمن استفاده کرده اند و به آن واقعا واقعی کمک می کنند. البته ما درباره چیزهایی صحبت می کنیم که در مترو فراموش نشده اند، اما "این جایی است که باید وجود داشته باشد". شما می دانید که گذرنامه جایی در خانه است و نمی توانید پیدا کنید. به من بگویید به سادگی "من امید به Pavlovna Kakhanova پاسپورت" (3 بار) و کمی نگاه کنید.

این عفونت کار می کند! کلاغ زانو او! من به دنبال کلیدهای کارآمد در اینجا پس از تعطیلات، من دیوانه نشدم. 12 ساعت جستجو در سراسر آپارتمان! و چه فکر میکنی؟ Nadezhda Pavlovna کار کرد!

Δ

حالا از آن استفاده کردم من در یک اتاق با یک کودک زندگی می کنم، اما کودک AWL است. و می تواند هر چیزی را پنهان کند. کنترل از راه دور را در سالن از دست داد. 2 هفته ما به دنبال او بودیم. بسیار ناراحت کننده بدون راه دور. من این افسانه را به یاد می آورم هر روز من از راه دور پیدا کردم! و جایی که من به دنبال او بودم، پدرم، MCH من! حالا من به یاد نمی آورم که در آن چیزهای دنین آواز خواندند. من برای فروش گذاشتم، و در حال حاضر خریدار به نام. بیایید ببینیم که آیا

Δ

2 بار آن بسیار ضروری بود. هنگامی که گذرنامه شوهر قبلا در دفتر رجیستری از دست داده است. و دوم - اسناد برای کلبه. به مدت یک ساعت مستقیم بود!

Δ

گوشواره را از دست داد بزرگ، نقره ای. من آخرین بار خود را در دکتر شوهر (2 فوریه) تحمل کردم، من برای شب برای آن دور شدم، غیر واقعی، بزرگ است. اگر، هنگام از بین بردن یکی، دیگر به طور طبیعی توجه نخواهد شد. در 8 مارس، من می خواستم به کار بروم - Dazarp - هیچ کس وجود ندارد. من همه چیز را شکست دادم و نه در زمان. خوب، دقیقا در خانه باید باشد! بعدها، پسر پایین آمد که من آن روز در خیابان رفتم. بستنی کودکان بی سابقه بود، به نزدیکترین فروشگاه فرار کرد. شاید آنجا، من فکر می کنم، کاهش یافته است ... اما پس از همه، او همانند قبل از خواب ... به طور خلاصه، من قبلا ذهنی گفتم خداحافظ به او.

این موضوع دیده شد، اما دست ها به دنبال راه بالا نبودند. من حتی به شوهرم گفتم، او از همه چیز پرسید "وقتی راه می رفت؟" در روز شنبه شب "ارائه شده"، من بلافاصله در اطراف تمام مکان های ممکن از جابجایی رفتم، نه ... تف. صبح روز یکشنبه، من عینک و ظروف "جشن" را از کابینه دارم (پسر دکتر دکتر، مهمانان منتظر بود)، شوهر در این نزدیکی هست. ناگهان فریاد می زند "نه یک شکل خود! خورشید، بازگشت! " در قفسه، که من قابل مشاهده نیست، اگر شما بر روی افکار من نیست، گوشواره من بر روی پا یافت شد! این عینک ها مدتها پیش طول کشید.

Δ

پیدا کردن غیر منتظره ترین در آغاز تابستان بود. پس زمینه این است: مادر من یک قاشق چای خوری دارد که پدربزرگ من (پدرش) در روز تولدش در هواپیمای آمریکایی یافت می شود (یعنی آن روز به پایان رسید). پدربزرگ در فرودگاه خدمت کرده است، هواپیما برای تعمیر آنها به نظر می رسد رانندگی یا جدا شدن پس از جنگ، من دقیقا به یاد نمی آورم. بنابراین، فقط یک قاشق فولاد ضد زنگ، اما یک شکل غیر معمول، یک دسته به قاشق خود را جوش داده شده است، جوش قابل مشاهده است، خوب، آن را بر روی آن نوشته شده است "ساخته شده در ایالات متحده آمریکا. ضد زنگ "به طور خلاصه، هیچ چیز برجسته، و کل ارزش آن در حافظه است. قاشق همیشه در مامان نگه داشته شد، به طور دوره ای به کودکان صادر کرد.

هنگامی که Egor کوچک بود، مادر من به او داد، راحت است که تغذیه شود، فرم موفقیت آمیز است. و یک روز در کلبه (همانطور که فکر کردم) او ناپدید شد. آنها بلافاصله متوجه نشدند، آنها به دنبال هر دو در کلبه و در خانه بودند، تصمیم گرفتند که آنها پرتاب شوند. آنها بیمار و فراموش شده اند. و در اینجا من در تابستان می گویم، من فکر می کنم من با استفاده از NP به طور کلی در کشور نگاه خواهم کرد. خوب، پیدا شد! در کشو با روزنامه های قدیمی که برای عصاره استفاده می شود. که من را لعنت کرده ام، نمی دانم، اما واقعیت، قاشق آنجا بود!

Δ

این مدت شش ماه بیمار نبود، در حال حاضر او ناراحت شده است، اما برای پیدا کردن اسپری برای بینی نیست. و سپس این temka. من بلند شدم، به این معنی بود که در وسط اتاق، من متقاعد شدم که هیچ کس فوران نمیکند و "سه بار" "داد" اسپری Deryvin خود را. در ابتدا من کشیدم تا در قفسه ها جستجو کنم، من فقط شروع به ناراحت کردم، فکر می کنم که N.P. نمی داند چه چیزی است ... و پس از آن، یک بار، من جعبه را با پارچه کتانی باز می کنم - 2 بطری از بین می روند، تقریبا خالی و آنچه که او دنبالش بود. در لباس زیر!

Δ

خنده با خنده، اما من قبلا این تان را دیدم، چند ماه پیش ... فقط گذرنامه من را از دست دادم، 2 هفته قبل از خروج بود ... در اصل، من شسته و رفته بود، یعنی هیچ عادت به آغوش گرفتن وجود دارد به طوری که آن را در همه نیست ... اما از دست رفته ... شکستن همه چیز! به معنای واقعی کلمه همه چیز! حتی در آنزیمول ها در گاراژ! هیچ جایگاهی در خانه وجود نداشت، و نه گرد و غبار در همان زمان! من به دنبال او 2 هفته بودم!

مسابقه اینجا در مورد Temko از چیزهای از دست رفته، و فکر می کنم، چه جهنم شوخی نیست؟ مطمئنا بدتر نخواهد شد ... پس از نیم ساعت یک شوهر می آید و می پرسد چه خواهد بود، اگر او پاسپورت من پیدا کند؟ من در اختلال قول دادم ... او پاسپورت من را گسترش می دهد! او در کیسه قدیمی بود، که من برای خیریه رنج می برم .... لیوان قبل از پرداخت جعبه، من دوباره همه چیز را بررسی کردم ... من پنجاه را تماشا کردم ... خوب، آن اینجا نبود !!! پس پس از آن مردم باور نکنید!

Δ

از دست رفته در بسته آپارتمان Broots، در زمستان در سرمایه گذاری مشترک ما "برای تابستان" تحت لباس. خوب، همانطور که همیشه، من دریافت کردم، دوست داشتم، به سختی بازی نکردم. و با پایان دادن به در بهار من متوجه شدم، تصمیم گرفتم که "این بروشوهای NP را در تابستان بدهم. من آن را پیدا نکردم ... من هنوز حدس می زنم جایی که آنها گم شده اند.

Δ

باکره، من شوکه شدم من در اتاق تمیز می کنم که از آن این جوجه های بی رحم ناپدید شد. خوب، من فکر می کنم، من به کوهان تماس خواهم گرفت. چنین چیزی صعود بر روی PlayPen (ما یک استخر خشک و هیچ چیز بیشتر) - و در بالای توپ دروغ های جوراب شلواری !!! یکی که ما از محیط زیست به دنبال آن هستیم !!! من واقعا ناخوشایند شدم من آن را به این استخر خشک در این استخر خشک یک بار برای بالشتک پتو آخر هفته پرتاب می کنم. چگونه می توانم Yezh در بالا باشم؟ نوعی عرفان

Δ

کاوان تجدید نظر نکرد. و حتی به نحوی به تمام این خانه ها اعتقاد نداشت. اما در اینجا سقوط، اسناد، تمام اسناد را از دست دادم. بازگرداندن - قلع! من کل جدول را رد کردم، شوهرم به دنبال من، سپس مادر در قانون، پس از آن دختر ارشد. بدون اسناد من تمام مکان هایی را که با این اسناد رفتیم، نامگذاری کردم، آن را پیدا نکردم. من بی سر و صدا مناسب، خوب، به عنوان من می توانم یک پوشه ضخیم را از دست بدهم.

صادقانه، من به یاد نمی آورم آنچه را که گفتم. دقیقا از روح، با اشک و نماز. و یافت در میز شما که در آن هر قطعه کاغذ بسته شد، 4 نفر به دقت نگاه کردند. من فکر نمی کنم خداوند تصمیم بگیرد با من شوخی کند.

Δ

تلفن کودکان را پیدا کرد. و آنها دقیقا می دانستند که قبل از از دست دادن او باقی مانده بود. برای 3 روز پس از "جسارت"، آن را در گنجه با لباس های کار، در پشت دیوار یافت شد، و من به دنبال آن نیست، آن را به طور تصادفی صعود کرد. چگونه او می تواند به آنجا برود؟!

Δ

و من کمک نکردم !!! از دست رفته سیاست های گوناگون پزشکی. کل آپارتمان شکسته شد، در برخی از نقاط در حال حاضر 2 بار. امروز ما برای ایجاد یک سیاست جدید رفتیم (

Δ

من کمک نکردم (هرچند من از دست رفته ام)) یک چتر، گوشواره های طلایی (اما به احتمال زیاد به خانه از دست رفته، به طوری که هیچ امیدهای خاص را تغذیه نمی کند)، عکس های قدیمی (در اینجا بیشتر متاسفم. تمام عکس های خانوادگی قدیمی بیشتر. به دنبال آن، چندین بار تمام کمربندهای خانه شکست خورد. و ناموفق. من طلسم را برای هر چیز خواندم. اما هیچ اتفاقی نیفتاد

Δ

سه بار بررسی شد - سه بار کار کرد. آخرین مورد - دختر من یک تلفن اسباب بازی جدید را در جایی آغاز کرد. کودک رنج می برد، مادر عصبی و اس امام در خانه با پدر است. پس از فرمول سحر و جادو، تلفن تحت CRIB یافت شد. شوهر قبلا همه چیز را در دو بار بررسی کرده بود (من فقط نگاه نکردم، اما بازنشستگی).

Δ

من امید به مغز های مردانه Pavlovna Kakhana را ارائه می دهم. من امید به مغز های مردانه Pavlovna Kakhana را ارائه می دهم. من امید به مغز های مردانه Pavlovna Kakhana را ارائه می دهم. آنها قطعا در هیچ مترو از دست نمی دهند و باید به طور واضح در اینجا قرار داشته باشند. نه چندان دور هنوز هم در محل بود و سپس آنها را گرفتند و ناپدید شدند. nadezhda pavlovna، به، بسیار ضروری است! :)

ادامه مطلب