شوخی های کودکان، حتی بیشتر مرز، اغلب چیزی جز شایستگی کامل والدین نمی شود. اما هنگامی که پوشه های مادران چیزی سیگار می کشند، و حتی قبل از دوستان خود، ترسناک، جایی که از شرم آور بروید؟
#
"هنگامی که من 15 ساله بودم، مادر من قراردادی را که در آن بوسه ممنوع بود، به تنهایی بدون همراهی و داشتن رابطه جنسی ملاقات کرد. من و دوست پسر من را مجبور به حضور او برای امضای یک قطعه کاغذ، و سپس او را در خانه بر روی دیوار آویزان شد. "
#
"ما با دوستان مدرسه من به من زل زده ایم. و به طور طبیعی، پر سر و صدا. و ناگهان پدر در اتاق کثیف به اتاق افتاد، توسط چیزی شلوغ خیره شد، و شروع به فریاد بر ما. و ما هدیه سخنرانی را از دست دادیم. و شورت او یک اسکروتوم داشت. "
#
هنگامی که من حدود 12 مادرم بودم، تلفنم را با من گرفتم و دیدم که 1000 پیام وجود دارد. او بیش از همه گیرندگان راه می رفت و از همه خواسته شد. و یک پسر خودش را نام برد و خواستار توقف نوشتن من شد. "
#
"پدرم همیشه دوست داشتم با دوستان مدرسه من ارتباط برقرار کنم، زمانی که از آنها دعوت شدم تا برای من بروم. و یک بار، هنگامی که ما قبلا آنجا را به پایان رسانده ایم، او به دقت به ما نگاه کرد و می گوید: "و اکنون اجازه دهید در مورد تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن شما عبور می کنند صحبت کنیم."
#
"مادر من در مدرسه ما در مدرسه و آموزش جنسی رهبری کرد. و یک روز او یک درس را با کلمات شروع کرد: "هنگامی که شما اولین جنسیت دارید ... همه علاوه بر شما. شما در این سن یک SEXT ندارید. (و انگشت خود را به شدت نشان داد).
#
"مادر من یک بار از دوست پسر من پرسید، اگر او به من رسید."
#
"در عروسی خواهر خواهر من، پدر ما آن را با نام خواهر کوچکتر ما نامید."
#
"دوست دخترم با دوست دخترم، من یک خانه در خانه داشتم، و مادرم به ما رفتیم، به سر ما نگاه کردیم و به ما گفتیم که ما به عنوان یک اسپرم بر روی سر خود به نظر می رسید."
#
"ما با پدر در ورزشگاه بودیم و به تردمیل رفتیم. و کنار ما، یک دختر با یک پستان سیلیکون بسیار واضح کشیده شده است. پاپ هدفون در گوش بود، او در مورد آنها را فراموش کرده بود، اما تصمیم گرفت تا مشاهدات را با من به اشتراک بگذارد و چگونگی برداشتن را به اشتراک بگذارد: "نگاه کنید، و یک مشاعره جعلی وجود دارد!"
#
"هنگامی که مد در شلوار جین بود که به وسط کاهنان مطرح شد، مادر من بسیار اصلاح شد. و دوست پسر من آشکار بود و هنگامی که او یک زن و شوهر از عینک شراب را نوشید و شلوار خود را با او کشیده و به او گفت که او یک بار با او اتفاق می افتد اگر او آنها را به طور معمول نمی کشد. "
#
"ما به نحوی در زمان فارغ التحصیلی با پدرم راه می رفتیم و او را تسریع کرد و Zaphotobombil بچه های ظریف یک تصویر گروهی را تسریع کرد."
#
"مادر من واقعا عادت من را به نقاشی شلوار خود را همراه با بزدلان آگاه کرد و نه جداسازی آنها را به شستشو پرتاب کرد. و او به من قول داد که یک بار شورت های من را در صندوق پستی آویزان کند، اگر من متوقف نشود. من در مورد همه چیز فراموش کرده ام. و یک روز، زمانی که از مدرسه برگشتم، او را در صندوق پستی دیدم. "
#
"به دوران تلفن همراه و پست صوتی، پدرم دوستانم را به نام دوستان من نامیدند و همه پیام های بدهی را در پاسخ به کارگران ترک کردند."
#
"وقتی کوچک بودم، مادرم و من به ماداگاسکار 3 به فیلم ها رفتم. پس از پایان جلسه، او قبل از صفحه نمایش پرید، و یک سالن کامل بود و شروع به رقص در زیر "من دوست دارم آن را به حرکت آن" و من را بیرون کشیدن. من خیلی شرم آور بودم. "
#
"مادر من واقعا نگرش من را به مدرسه دوست نداشت و او به من گفت که اگر من نمی توانم رفتار خود را تغییر دهم، پس او به مدرسه من می آید و در یک لباس خواب لباس خوابگاه می شود. من او را باور نکردم و یک روز او تهدید خود را انجام داد. این به مدت طولانی در مورد آن گفته شد. "
#
همانطور که او گفت، "پدرم به طور جدی از Triathlon و برای آیرودینامیک علاقه داشت، او پاهای خود را بریزید. و هنگامی که دوستان به من آمدند، از آنها خواسته بودند که پاهای خود را لمس کنند و بگویند آیا آنها به اندازه کافی صاف بودند. "
#
"پدرم به عنوان یک معلم در مدرسه ما کار کرد. و در مدرسه دیسکو تصمیم گرفت تا کلاس استاد رقص را نشان دهد. این وحشت بود و همه rzhali. "
#
"در سال 1992، من 16 ساله بودم و یک دختر داشتم که خواستار تماشای فیلم" درها "، جایی که بسیاری از صحنه های اصلی بود. پدر و مادرم این آنها را هپاری بیشتر دارند. و به همین ترتیب آنها پیشنهاد کردند که فیلم را با هم تماشا کنند. و به جای گرفتن برخی از نقاط، آنها با نظرات ادامه دادند: "اوه، ما سعی نکردیم" و "اوه، آنها از خون به عنوان روانکاری، سرد استفاده می کنند."
#
"در طی پیک نیک مدرسه، پدرم داوطلب شد تا در همان مسابقه شرکت کند و برای این ما بر روی لباس شنا Mamin قرار داده ایم. وحشتناک بود".
#
"من یک عملکرد ورزشی مهم در مدرسه داشتم و مادرم را نوشتم که به تامپون نیاز داشتم. او در طول پیش نویس تمرین با Screams به سالن رسید: "ناز، در اینجا تامپون های شما! امیدوارم این موارد مورد نیاز باشند. برو به جای سعی کنید. "
منبع