اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند

Anonim

پرن
شوخی های کودکان، حتی بیشتر مرز، اغلب چیزی جز شایستگی کامل والدین نمی شود. اما هنگامی که پوشه های مادران چیزی سیگار می کشند، و حتی قبل از دوستان خود، ترسناک، جایی که از شرم آور بروید؟

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_2
"هنگامی که من 15 ساله بودم، مادر من قراردادی را که در آن بوسه ممنوع بود، به تنهایی بدون همراهی و داشتن رابطه جنسی ملاقات کرد. من و دوست پسر من را مجبور به حضور او برای امضای یک قطعه کاغذ، و سپس او را در خانه بر روی دیوار آویزان شد. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_3
"ما با دوستان مدرسه من به من زل زده ایم. و به طور طبیعی، پر سر و صدا. و ناگهان پدر در اتاق کثیف به اتاق افتاد، توسط چیزی شلوغ خیره شد، و شروع به فریاد بر ما. و ما هدیه سخنرانی را از دست دادیم. و شورت او یک اسکروتوم داشت. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_4
هنگامی که من حدود 12 مادرم بودم، تلفنم را با من گرفتم و دیدم که 1000 پیام وجود دارد. او بیش از همه گیرندگان راه می رفت و از همه خواسته شد. و یک پسر خودش را نام برد و خواستار توقف نوشتن من شد. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_5
"پدرم همیشه دوست داشتم با دوستان مدرسه من ارتباط برقرار کنم، زمانی که از آنها دعوت شدم تا برای من بروم. و یک بار، هنگامی که ما قبلا آنجا را به پایان رسانده ایم، او به دقت به ما نگاه کرد و می گوید: "و اکنون اجازه دهید در مورد تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن شما عبور می کنند صحبت کنیم."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_6
"مادر من در مدرسه ما در مدرسه و آموزش جنسی رهبری کرد. و یک روز او یک درس را با کلمات شروع کرد: "هنگامی که شما اولین جنسیت دارید ... همه علاوه بر شما. شما در این سن یک SEXT ندارید. (و انگشت خود را به شدت نشان داد).

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_7
"مادر من یک بار از دوست پسر من پرسید، اگر او به من رسید."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_8
"در عروسی خواهر خواهر من، پدر ما آن را با نام خواهر کوچکتر ما نامید."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_9
"دوست دخترم با دوست دخترم، من یک خانه در خانه داشتم، و مادرم به ما رفتیم، به سر ما نگاه کردیم و به ما گفتیم که ما به عنوان یک اسپرم بر روی سر خود به نظر می رسید."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_10
"ما با پدر در ورزشگاه بودیم و به تردمیل رفتیم. و کنار ما، یک دختر با یک پستان سیلیکون بسیار واضح کشیده شده است. پاپ هدفون در گوش بود، او در مورد آنها را فراموش کرده بود، اما تصمیم گرفت تا مشاهدات را با من به اشتراک بگذارد و چگونگی برداشتن را به اشتراک بگذارد: "نگاه کنید، و یک مشاعره جعلی وجود دارد!"

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_11
"هنگامی که مد در شلوار جین بود که به وسط کاهنان مطرح شد، مادر من بسیار اصلاح شد. و دوست پسر من آشکار بود و هنگامی که او یک زن و شوهر از عینک شراب را نوشید و شلوار خود را با او کشیده و به او گفت که او یک بار با او اتفاق می افتد اگر او آنها را به طور معمول نمی کشد. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_12
"ما به نحوی در زمان فارغ التحصیلی با پدرم راه می رفتیم و او را تسریع کرد و Zaphotobombil بچه های ظریف یک تصویر گروهی را تسریع کرد."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_13
"مادر من واقعا عادت من را به نقاشی شلوار خود را همراه با بزدلان آگاه کرد و نه جداسازی آنها را به شستشو پرتاب کرد. و او به من قول داد که یک بار شورت های من را در صندوق پستی آویزان کند، اگر من متوقف نشود. من در مورد همه چیز فراموش کرده ام. و یک روز، زمانی که از مدرسه برگشتم، او را در صندوق پستی دیدم. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_14
"به دوران تلفن همراه و پست صوتی، پدرم دوستانم را به نام دوستان من نامیدند و همه پیام های بدهی را در پاسخ به کارگران ترک کردند."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_15
"وقتی کوچک بودم، مادرم و من به ماداگاسکار 3 به فیلم ها رفتم. پس از پایان جلسه، او قبل از صفحه نمایش پرید، و یک سالن کامل بود و شروع به رقص در زیر "من دوست دارم آن را به حرکت آن" و من را بیرون کشیدن. من خیلی شرم آور بودم. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_16
"مادر من واقعا نگرش من را به مدرسه دوست نداشت و او به من گفت که اگر من نمی توانم رفتار خود را تغییر دهم، پس او به مدرسه من می آید و در یک لباس خواب لباس خوابگاه می شود. من او را باور نکردم و یک روز او تهدید خود را انجام داد. این به مدت طولانی در مورد آن گفته شد. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_17
همانطور که او گفت، "پدرم به طور جدی از Triathlon و برای آیرودینامیک علاقه داشت، او پاهای خود را بریزید. و هنگامی که دوستان به من آمدند، از آنها خواسته بودند که پاهای خود را لمس کنند و بگویند آیا آنها به اندازه کافی صاف بودند. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_18
"پدرم به عنوان یک معلم در مدرسه ما کار کرد. و در مدرسه دیسکو تصمیم گرفت تا کلاس استاد رقص را نشان دهد. این وحشت بود و همه rzhali. "

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_19
"در سال 1992، من 16 ساله بودم و یک دختر داشتم که خواستار تماشای فیلم" درها "، جایی که بسیاری از صحنه های اصلی بود. پدر و مادرم این آنها را هپاری بیشتر دارند. و به همین ترتیب آنها پیشنهاد کردند که فیلم را با هم تماشا کنند. و به جای گرفتن برخی از نقاط، آنها با نظرات ادامه دادند: "اوه، ما سعی نکردیم" و "اوه، آنها از خون به عنوان روانکاری، سرد استفاده می کنند."

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_20
"در طی پیک نیک مدرسه، پدرم داوطلب شد تا در همان مسابقه شرکت کند و برای این ما بر روی لباس شنا Mamin قرار داده ایم. وحشتناک بود".

#

اجداد، خوب، شما می دهید! 20 داستان واقعی زمانی که پاپ مادران فرزندان خود را نادیده می گیرند 38080_21
"من یک عملکرد ورزشی مهم در مدرسه داشتم و مادرم را نوشتم که به تامپون نیاز داشتم. او در طول پیش نویس تمرین با Screams به سالن رسید: "ناز، در اینجا تامپون های شما! امیدوارم این موارد مورد نیاز باشند. برو به جای سعی کنید. "

منبع

ادامه مطلب