شما قبلا خیلی با هم گذشت، حباب در حال حاضر با یکدیگر و بدون یک بار فریاد زدند. و هر چیز کوچک: بز آن را لکه دار می کند، به عقب برگردید تا فشار دهید. آیا شما در این آزمون از عشق خود فکر می کنید؟ هه هه هه اشتباه می کنی
جوجه اردک توالت
"ما در خانه پدر و مادر دوست پسر من بودیم و خواهر و مادرش در تعطیلات صحبت کردیم. به طور ناگهانی من به طور ناگهانی به توالت می خواستم "توسط بزرگ". من اسهال جهنم را شروع کردم. من یک مقدار غول پیکر کاغذ توالت را در توالت گذاشتم و او را مسدود کردم. در نزدیکی وانزا وجود نداشت و من اس ام اس را به دوست پسر من نوشتم تا به من کمک کنم. لعنت، من این مرد را تحسین می کنم. او با من به توالت رفت. آستین های آستین بلند و دست های خالی کاغذ را از کاغذ و زباله های من پاک کرد. "
موهایش نگه دارید!
"من به شدت مسموم شده و نیمی از روز پیچ خورده است. دوست پسر من از کار برگشت و به من آبمیوه و کراکر آورد تا قدرت را در من حفظ کند. و موهایم را از دم رد کردم، فکر کردم که همه چیز قبلا گذشت. و او خود را در رول شام با یک تخم مرغ ساخته است. دقیقه بعد من، همانطور که شنیدم بوی شروع به شستشو دوباره شروع کردم، او پرید و به حذف مو کمک کرد. به طور خلاصه، او دم خود را یک دست نگه داشت، و او را رول کرد و او را نیش زد، ادامه داد تا به خوردن آبی ادامه دهد. "
شیشه
"دوست پسر من یک بار برای من کاسه قاعدگی من شسته شده است."
شکن، آهنگ
"باردار من ماساژ قبل از زایمان کل بدن را از بین بردم. و در دوران بارداری، من به نحوی ساختار مو را بر روی بدن تغییر دادم، و به منظور شرمساری، تصمیم گرفتم همه چیز را به جز منطقه در منطقه الاغ ضربه بزنم. و شوهر عزیزم، این همه شجاعانه مرا انتخاب کرد، زیرا من خودم آن را نگرفتم. و ماساژ درمانگر حتی به آنجا نگاه نکرد. و این بخش از بدن من درگیر نبود. "
در مورد افزایش مو
"هنگامی که متوجه شدم بر روی دوست پسر من متوجه شدم. و او گفت که او برای مدتی صدمه دیده است. تصمیم گرفتم آن را کشف کنم و آن را شکست دهم. خون زیادی وجود داشت، زمانی که همه چیز پشت سر گذاشته شد، چهار مو در حال رشد وجود داشت! در حال حاضر دوست پسر من می گوید که من مجبور شدم به یک متخصص پوست تبدیل شوم. "
کمک به هر حزب
"در حزب خانه، همسایگان دوست پسر من، من مست شدم و در حمام بسته شدم، من یک خط کردم، من به او نوشتم که او را نجات داد. او همه اورکلاک شده ما با هم کنار آمدیم. ده دقیقه بعد متوجه شدم که من به توالت نیاز دارم و اکنون من را ترک خواهم کرد. به طور کلی، توالت را گرفتم و به طور مستقیم به حمام رفتم. من یک شخص نوشتم که موضوع چیست. این پسر قبل از آن من را در توالت نمی بیند، من هرگز با او نوشتم. به طور خلاصه، او موهایم را نگه داشت، من را با دست های خالی شستشو داد، کل طناب را انتخاب کرد و به توالت بریزید. و هنگامی که همه این کار انجام شد، حتی یک بار ندیده بود. اگر این عشق نیست، من نمی دانم چه چیزی است. "
دسته ای در صورت
"دوست پسر من همیشه برهنه برهنه و چند هفته پیش، زمانی که من در حال رفتن به خواب رفتن بود. او الاغ خود را به صورت من گذاشت و با صدای بلند متوسل شد. من به او فرصتی ندادم، اما وانمود کرد که به سختی بخوابم. اما من او را به یاد خواهم آورد. "
فقط فشار دادن
"من عاشق تمام انواع نقاط سیاه روی پوست می شوم. من می دانم، این منزجر کننده است. دوست پسر من یک بار یک ضربه بزرگی بزرگ را بر روی اسکروتوم کشف کرد و از من خواسته بود که آن را ببینم. من حتی خوشحال شدم و یک زباله بزرگ سیاه را با فلفل فلفل سیاه فشرده کردم. پیروزی من بود. "
راز کثیف
"پس از دوست پسر من و من به نفع superpyasses جنسیت بوده است. و این بسیار آرام خواهد بود. من هم می گویم. هنگامی که موقعیت ها را تغییر دادیم، یک نقطه خیره کننده قهوه ای را روی ورق دیدم. او شناسایی کرد. رابطه ما فقط آغاز شد. و من نمی خواستم او را ناراحت کنم، بنابراین از او خواسته بودم چیزی را از حمام بیرون بیاورم، و خودم در این زمان ورق ها را کشیده ام و آنها را به شستن پرتاب کردم. او خیلی مست بود که حتی چیزی را متوجه نشود. صبح من به سرعت بسته شدم ما هنوز هم با هم هستیم. "
ماهیگیری با تامپون
"این در سالگرد عروسی ما اتفاق افتاد. من بیدار شدم و به حمام رفتم تا تامپون را تغییر دهم، از آنجا که طناب را پیدا نکردم. من به دنبال او 20 دقیقه بودم. من به هیستریک بازگشتم و به او گفتم که او مجبور بود به افتخار سالگرد ما کمک کند. روشن بر روی تخت، پاهای خود را گسترش دهید. و او مجبور بود به معنای واقعی کلمه از دستمزد از من دست بکشد. "
مسافر مسافرتی
"من فریاد زدم، با بینی من آویزان یک ضربه غول پیکر، هیچ یک از ما یک دستمال کاغذی یا دستمال داشت. دوست پسر من این بز را گرفت و آن را به پنجره فرستاد. "
بهترین دکتر
پس از تولد یک کودک که تقریبا 5 کیلوگرم وزن داشت، "شوهرم 100 نفر را با بیش از 5 کیلوگرم به دست آوردم
نمونه های خود را خدمت کنید
"من با یک دستگاه گوارش مشکل داشتم، و اکنون شوهرم، شوهرم به جمع آوری نمونه های مختلف مدفوع من کمک کرد، زیرا آنها خواستار آن شدند که در بیمارستان. و حتی مصرف ظروف در آزمایشگاه. "
کمک به Pee
"دوست پسر من آشپز و آزار و اذیت است. او یک بار سس چیلی را انجام داد و فلفل را بدون دستکش بریزید، سپس به توالت رفت و دیک را گرفت. اوراکل به عنوان برش. من مجبور شدم "عضو خود را با دست های پاک" دستگیر کنم و به او کمک کنم. "
آیا پس از گچ و زندگی در مریخ پدیکور وجود دارد؟
"شوهرم به تاندون Achillovo آسیب رسانده و 6 هفته در گچ بود. هنگامی که گچ برداشته شد، یک وحشت وجود داشت. من مجبور شدم همه اینها را از بین ببرم، پوست را تمیز کن، ناخن های خود را بریزید و غیره.
همینجا نگهدار
"شریک من اغلب پاپیلوماها دارد. و یک روز او تحت اسکروتوم بسیار بزرگ بود، در داخل لگن. و او او را ناراحت کرد. من مجبور شدم کیسه خود را با تخم مرغ نگه دارم تا زمانی که دکتر یک زگیل را به دست آورد و سپس آن را قطع کرد. "
انفجار
"هنگامی که من یک جوش بزرگ پالس را در پشت دوست پسر من فشار دادم، او درست در چهره من قرار گرفت."
زایمان عزیزم
"دوست پسر من چندین سال است که در آن تنها بود، هنگامی که آن را شروع به حذف آن در بخش ها شد، یک زگیل وجود داشت. لازم بود پردازش و تغییر پانسمان ها. من این همه را انجام دادم و این یک فرآیند ناخوشایند و مخالف بود. "
رویکرد خلاقانه
"من نیاز به یک الاغ الاغ دوست پسر من به طوری که در خارج از آن به نظر می رسید به نظر می رسد که ما یکدیگر را برای باسن گرفتن."
MyMorroRoy Mo.
"در دوران بارداری، من هموروئید با یک دسته از انگور گرفتم. و من نمی توانم به او برسم و پماد را بر روی او قرار دهم. برای من، این توسط دوست پسر من انجام شد. و به نظر می رسد او هنوز من را دوست دارد. "
ضرر - زیان
"در یک نوار، جایی که من کار می کردم، ارتقاء وجود داشت، که در طی آن، میناکاری های مارکدار، اندازه آستین بیشتری را از کارتریج توزیع نمی کردند. من یک خانه را گرفتم، و دوست پسر من او را بیش از حد عمیق گرفت. من مجبور شدم آن را با یک آنتن از Radiotelephone یاد بگیرم. ما در آن زمان فقط چند هفته بود. "
حادثه شب
"ما برای ماه ها سه ماه ملاقات کردیم. و یک روز در شب، زمانی که من یک کابوس داشتم، تخت را توصیف کردم. و من شروع به فریاد دوست دختر من: "بسیار، از خواب بیدار! من توضیح دادم! " او همیشه خیلی سخت می خوابد و من نمی خواستم یک گودال برای رسیدن به بدن او. او به شدت ایستاده بود، ورق ها را کشیده و من را به دوش دودکش برد. و وقتی برگشتم، به من لباس خواب دادم. ما هنوز در این خنده هستیم. "
همه شما - مال شماست
"من شرمنده هستم، اما ما یک مسواک با دوست پسر من داریم."
عالی گرفتار شد
"ما با دوست دخترم گیر کرده بودیم و سخت شلیک کرد. یک تاکسی گرفت تا به خانه برود. تا این زمان او تا به حال به یاد داشته باشید. و دوباره در ماشین لازم بود. و به منظور نصب مجازات و رسوایی از درایو، من کف دستم را با او گذاشتم، و او آن را به سمت راست آورد. من همه را در پنجره انداختم. "
جوراب کامل
"من از یک بار به خانه برگشتم و نمیتوانم دخترم را در هر کجا پیدا کنم. من او را در یک حمام گریه کشف کردم. به طور خلاصه، او می خواست موهای موم را حذف کند. من به جزئیات نمی روم، معلوم شد که با موم در حمام چسب خورده است. بعد از اینکه من بالاخره بودم، او را از حمام نوشیدیم. سپس من مجبور شدم تناسلی را از بقایای موم پاک کنم. "
سیل
"دختر من فقط از یک عفونت جدی معده دور رفت، اما علیرغم اینکه هنوز غذا را از McDickk درخواست کرد، زیرا هیچ چیز قابل توجهی سه روز خورد نشد. سپس ما دوش را پذیرفتیم و او را به زانو زد و او را به زانو زد و شروع به ترسناک کرد تا سیب زمینی شدید، frapps و سه برج را پاره کند. من به نوعی او را به توالت کشیدم، و در عین حال از طریق آب چکش شده بود و آب از کابین خلبان سقوط کرد. من مجبور شدم این همه را پاک کنم، و در آن زمان من در توالت گریه کردم و از بخشش خواسته بودم. "
گوش می آید
"دوست پسر من هرگز گوش او را پاک نمی کند. و من باید آن را بر روی تخت گذاشتم و خودم را انجام دهم. من به تمام سایه های گوگرد گوش او نگاه کردم. "
پس از سزارین
"شریک من پس از بخش سزارین، من را تغییر داد، چون من نمی توانم برای مدت طولانی حرکت کنم."
اجازه بدهید من را بخورم
"شوهر من در کارگاه کار می کند که در آن هیچ تهویه مطبوع وجود ندارد، و من باید از میانگ و تداخل خود را از بین ببرم، به طوری که هیچ قطر وجود ندارد. این عشقه".
شهرداری شهرداری
"دوست پسر من من را اگر من باردار بودم و من یبوست وحشتناک داشتم."
جوجه مزرعه
"شوهرم دوست دارد با من دوختن پوست را پس از خورشید غرق کند. مهم نیست".
تردستی
"پس از مدتی، پس از اینکه ما در شوهرم ازدواج کردیم، یک کیست تمیز کننده، دردناک بود، دردناک و شدید بر روی انتهای عصب نخاعی فشار داد. شما می توانید آن را به شدت در شرایط بیمارستان خلاص کنید. این قطع تولید مایع تولید شده و یک سواب پنبه را به پایان رسانده است، زیرا قبل از خشک شدن کل مایع زمان لازم برای بهبودی ندارد. در غیر این صورت، کیست دوباره رشد خواهد کرد. من مجبور شدم این پانسمان ها را تمام هفته تغییر دهم و او بسیار دردناک بود. "
هه
"من او را به دنیا آوردم و این بی رحم است! "
منبع