واضح است که برای دختر همه علل و شرایط بهانه های ذهنی خواهد بود. اما غرفه این است که اغلب دلیل آن نیست. او می خواهد با شما و همه چیز باشد. فقط ازدواج نمی کند این اتفاق می افتد این به این معنی است که شما یک نمونه را گرفتید.
#
"از آنجا که من به سختی می توانم دو بار در روز بخورم، من قبلا در مورد خرید حلقه ها سکوت می کنم."#
"من فقط می خواهم 100٪ مطمئن باشم که می توانم یک خانواده را حفظ کنم. و این لحظه هنوز آمده است. "
#
"من فکر می کنم ما با آنچه که قبلا داریم خوشحال هستیم. ما با هم زندگی می کنیم. و ما یک حساب بانکی عمومی داریم در همان زمان ما ازدواج نکرده ایم. آیا به اندازه کافی جدی نیست؟ "#
"من می دانم او می خواهد فرزندان، کودکان با ازدواج همراه هستند. و مطمئن هستم که من یک پدر وحشتناک خواهم بود. من از یک تفکر در مورد افزایش یک کودک وحشت زده شدم. "
#
"این فقط یک راه حل تجاری هیجان انگیز است. در یک رویای وحشتناک، تصور می کنم که چگونه او را با نیمی از اموال من دور می کند و من مجبور به پرداخت اقامت خواهم شد. "#
"من از صبح تا شب، کار می کنم، و او یک مترجم آزاد است و تمام ظاهر او روشن می شود که باید از آن مراقبت شود، از جمله مادی. من به یک شریک نیاز دارم، نه بالست. "
#
"اگر از من رد شود چه؟ من از این به جهنم می ترسم. "#
"من فکر نمی کنم که عروسی این روابط شلوغ را که در آن ما در حال حاضر با او قرار می دهیم، قرار می دهد."
#
"من آماده هستم که با او در کوه و شادی بدون تمبر در گذرنامه زندگی کنم. صادقانه".#
"من به شدت می ترسم که همه چیز را به من بدهم تا او مرا عوض کند."
#
"او در آخر هفته گذشته من را تغییر داد. این به وضوح به عروسی نیست. "#
"من نقطه عطف و ازدواج را نمی بینم. این به طور خاص تغییر می کند؟ "
#
"uh-uh. در واقع، خواهر او را دوست دارم و منتظر او هستم. "#
"از ازدواج من جاذبه را به زنان دیگر متوقف می کنم."
#
"من فقط فکر می کنم که پس از ترک روابط، هر کس آرام می شود و همه چیز رول در کرامت حیات زندگی است."#
"ما خیلی جوان هستیم و من می ترسم که او امتناع کند و به طور کامل بر روی آن کامل خواهد بود، بنابراین ما هر دو از یکدیگر لذت می برند بدون بخار در مورد امور ماتریمی. "
#
"مؤسسه ازدواج و روش طلاق چنان تنظیم شده است که زن همیشه قربانی و همه چیز در کنار او است. بنابراین من، شاید این روش را از دست بدهم. "#
"دختر سابق من پس از یادگیری بود که من قصد داشتم او را پیشنهاد کنم. من فکر می کنم هر دو این لحظات به نحوی متصل هستند. "
منبع