ارزش های بسیار زیادی از خانواده ها: هنگامی که پس از طلاق خانوادگی هستید

Anonim

خانواده

در حالی که به تنهایی گریه می کند که نهاد خانواده نابود شده است، دیگران اعلام می کنند که او تکامل یافته است، به چالش های زمان پاسخ می دهد و به یاد می آورد که خانواده ای که ما از مرجع و سنتی استفاده می کردیم، در واقع یک بار به جای یک نوع دیگر از خانواده ظاهر شد ارتباط.

در اینجا می توان یک سفر تاریخی را آغاز کرد، اما ما نخواهیم بود. این گذشته از ما دیگر فرار نخواهد کرد، بسیار جالب تر برای رفع در حال تغییر در حال تغییر در حال تغییر است. هنگامی که جامعه شناسان در مورد نوع جدیدی از خانواده صحبت می کنند، یک خانواده از یک مادر و فرزند تنها به ذهن می آیند، یکی دیگر از ازدواج آزاد، سوم - ازدواج برابر است. اما نوع دیگری جدید وجود دارد. به دلیل گسترش طلاق ظاهر شد. در حال حاضر، زمانی که طلاق نه تنها به دلیل یکدیگر حل می شود، همسران سابق اغلب، در حال حاضر افزایش ازدواج های جدید، حمایت از روابط خوب با یکدیگر، و تنها مادر و پدر کودک اغلب در دو خانه زندگی می کنند، عشق کامل به هر دو والدین و دوستی دوستی با برادران و خواهران تلفیقی.

ما از چهار زن خواسته ایم که در مورد چگونگی گسترش خانواده های خود از دو جفت و فرزندانشان زندگی کنند.

مسکو

fam1.

شوهر من و من شش سال پیش طلاق گرفتم، چهار سال پیش ازدواج کردم، پس ازدواج کردم. ما دو دختر با او (11 و 9 ساله) داریم، در همسر جدید پسر سابق من (8 ساله)، همه ما در مورد فرزندان جدید در ازدواج های جدید فکر می کنیم، اما فرصت های مالی را نمی بینیم. این زمانی است که کودکان رشد می کنند و خودشان کار می کنند، به نحوی نیازهای خود را ارائه می دهند، احتمالا و شروع می شوند.

همه بزرگسالان رابطه خوبی دارند، نه عشق عشق و دوستی دوستی است، ما فقط یک خانواده بزرگ خود را در نظر می گیریم، و حتی والدین ما به آن عادت کرده اند. این بدان معنا نیست که ما با هم زندگی می کنیم، و آپارتمان ها و بودجه ما جداگانه ای داریم. دختران من شب را در آخر هفته صرف می کنند، کاملا وقت خود را با یک برادر تلفیقی می گذرانند (او هیچ "روز یکشنبه" ندارد).

ما تعطیلات را با هم نگه می داریم (به نوبه خود به سابق من و من)، ما می توانیم همه ما را برای حمایت از کسی از کودکان در سخنرانی، در مسابقات ورزشی. شوهر من اختراع کرد در چنین مواردی که همان باندی ها را پوشانده بود، به نظر می رسد که ما یک گروه شخصی از طرفداران کودک هستیم. کودکان به همان محافل (شنا، Aikido و Clay مدل سازی) می روند و بسیار دوستانه نگه می دارند. شاید خانواده بزرگ ما به طور کلی دوستانه از بومی من است. شاید این واقعیت این است که ما از یکدیگر نزدیک زندگی می کنیم، و والدین و برادرم - در انتهای دیگر مسکو زندگی می کنیم.

rostov-on-don

fbrost

ما شوهرم را تقریبا ده سال پیش طلاق دادیم، ما یک فرزند مشترک داریم (پسر، 16 ساله) و کودکان ازدواج های جدید (من یک پسر دیگر، 7 ساله دارم، برای شوهر سابق دختر، 5 ساله). هر دو خانواده ما غیر رسمی هستند، شاید در این مورد، اما ما می توانستیم قبول کنیم که ما تا حدودی به بستگان یکدیگر می رسیم. علاوه بر این، ما به سرعت کشف کردیم که سودآور است - برای حفظ روابط خانوادگی. اول، ما با شوهر سابق ما یک کلبه بود؛ ما آن را به اشتراک گذاشتیم، اما نقاط قوت مشترک در تابستان مجاز و استراحت می کردند، همه با هم، از جمله پسر شوهر کنونی من از اولین ازدواج خود (11 ساله).

هنگامی که شما توسط یک اقتصاد مشترک هدایت می شوید، بسیار سودآور تر می شود. نکته اصلی این است که مناطق مسئولیت را توزیع کنید، به طوری که دیگران را آزار ندهید، به عنوان مثال، در آشپزخانه دنبال کنید. ما، همانطور که در تیم، همه چیز را مورد بحث قرار می دهیم، به سرعت تصمیم می گیریم که چه کسی و چه کاری انجام می دهند و همه چیز کاملا متفاوت است. هنگامی که ما متوجه شدیم که در تابستان، به هزینه خرید مشترک و آشپزی مواد غذایی، ما پول بسیار کمتر صرف می کنیم، ما تصمیم گرفتیم بخشی از خرید را در بقیه سال به صورت انبوه بخشی کنیم. علاوه بر این، برخی از لباس ها و اسباب بازی ها از کودک به کودک می روند، این نیز راحت و اقتصادی است. پسر مشترک در آخر هفته از من نیست و نه در پدر، بلکه در بازدید از مادربزرگ و پدربزرگ - پدر و مادر من، آنها را بسیار دوست دارد. پسر من شوهرم این روزها، به ترتیب، شب را صرف خواهد کرد. کودکان همراه با یکدیگر هستند، هرچند تفاوت در سن دوستان چهارگانه برای تبدیل شدن به تداخل. اما همه آنها احساس می کنند که آنها یک خانواده دارند، افرادی که همیشه حمایت خواهند کرد، مهم است.

کیف

کیمفام

من یک شوهر بسیار دشوار داشتم، اما من به سرعت با خواهر و خواهران خواهر خود آموختم، آنها همه باز، شاد و دوستانه هستند، از جمله والدین خواهر خواهر شوهرش و خواهرزاده من. با شوهرم، ما خیلی بد بودیم، و من هنوز هم واقعا با او نمی کشم، و او را نمی کشد تا با دختر ما ارتباط برقرار کند (6 ساله). اما پس از طلاق، خواهر سابق بلافاصله گفت که من دوست و مادر خواهرزاده او را می گذرانم و خوشحال خواهم شد اگر فرزندانش را ترک کنم (یک دختر - همکار من، سه سال دیگر دیگر). و خواهر از سابق و تمام خانواده اش به ما کمک کرد و به ما کمک کرد و به ما کمک کرد و نه تنها از لحاظ مالی (من کمی کسب کردم، من ازدواج کردم، من به ازدواج کار نکردم، پس من شروع به نشستن با فرزند کردم - وجود دارد هیچ آموزش و پرورش نیز وجود ندارد، بلکه همچنین.

ما اغلب به یک دوست به یکدیگر می رویم، ما به معنای واقعی کلمه در خانه های همسایه زندگی می کنیم، به یکدیگر کمک می کنیم تا بیرون بیایند. ما شام را با دخترم شام می خوریم، شام و خواهر و مادرش و مادرش و مادرش و مادرش همدیگر را می گیرند، بسیار سرگرم کننده می شوند، به این روند ادامه می دهند، اخبار را ادامه می دهند. حدود دو ماه پیش، من دوست پسر داشتم، و او نیز بسیار گرم پذیرفته شد، گاهی اوقات به من وارد می شود تا از خانواده خواهر برای تعطیلات آخر هفته بازدید کنم. من فکر می کنم در هیچ خانواده بزرگ خوب نیست، اما در چنین دوستانه و شاد، مانند این - فقط شادی واقعی است. سال بعد، دختران ما با هم به مدرسه می روند، ما می خواهیم آنها را در یک کلاس ثبت کنیم.

سنت پترزبورگ

famspb

ما یک داستان غیر معمول به طور کلی داریم شوهر سابق و کنونی من یک بار دوستانه بود، پس آنها ازدواج کردند، پس ... در چند سال آنها عاشق همسران یکدیگر شدند، یعنی شوهر سابق من با همسر سابق شوهر کنونی من ازدواج کرده ام. در ابتدا وضعیت وحشتناک بود، تمام وقت آن را درک کرد، اما پس از آن به نحوی آرام شد، طلاق گرفته و تکان داد. و آنها متوجه شدند که ما نمی خواهیم یکدیگر را از دست بدهیم، زیرا ما همه افراد خوبی هستیم که باید درمان شوند.

در اوایل ازدواج، ما هیچ فرزندی نداشتیم، در حال حاضر ما تقریبا در طول کودک تولد دادیم، من یک دختر، در پسر سابق من، تقریبا به مدت سه سال است. همه ما در همان حیاط زندگی می کنیم، و ما به سرعت با همسر همسر من اقتباس شده برای مراقبت از کودکان، آن را به شانس استراحت. شوهران فقط با آشپزی اقتباس شدند. علاوه بر این، ما بخشی از خرید را با هم ترکیب می کنیم، به عنوان مثال، گربه های ما آسان تر برای خرید مواد غذایی به صورت عمده، محصولات نیز آسان تر و ارزان تر برای خرید احزاب بزرگ است. هنگامی که بچه ها بزرگتر می شوند، ما قصد داریم به جایی برویم، بنابراین باید ارزان تر باشد. والدین ما در ابتدا شگفت زده شدند، اما والدین جریان من و سابق نیز برای مدت طولانی دوست بودند، و همسران و همسران سابق من تصمیم گرفتند که دنیای نازک بهتر از یک نزاع خوب باشد و روابط خود را با یکدیگر و با یکدیگر برقرار کنند ما با همه آنها نمیتوانند به ما کمک کنند، و ما هنوز هم آن را داریم.

سال نو ما قصد داریم به یک راهنمای برگردیم: من، شوهر من، شوهر سابق من، همسر سابق من (او شوهر سابق من) و کودکان است. در واقع، این اولین سال نو خواهد بود، که هر یک از ما در خانواده والدین نیست. امیدوارم این آغاز یک سنت خانوادگی باشد. گاهی اوقات از ما خواسته می شود که آیا ما با سابق ادامه نمی دهیم، اما ما مدتها با روابط مرتب شده ایم، ما ما را نمی کشم. ما فقط دیگران را دوست نداریم و می خواهیم آن را باقی بگذاریم.

مقاله آماده شده است: Lilith Mazikina

ادامه مطلب