10 چیز که در مورد مادرت نمی دانستید

Anonim

شما در مورد مادر خود خیلی نمی دانید مادران در مورد آن صحبت نمی کنند، و کودکان فکر نمی کنند - تا زمانی که به والدین خود تبدیل شوند. این مقاله را به مادر من نشان دهید، او تأیید خواهد کرد.

او مجبور بود به خاطر شما فاک کند کاملا فاک

shutterstock_326283350.

و بیش از یک بار. او گریه کرد وقتی که متوجه شد که او باردار بود. شاید نه به طور عمومی، اما حداقل یک بار او نشسته، بسته شدن در حمام، و سرگردان. او گریه کرد وقتی که او به دنیا آورد، زیرا به لعنت آسیب می رساند، و بیهوشی هیچ کس را ندیده بود. وقتی اولین بار شما را به دستانش برد، سکوت کرد. او از شادی، از ترس و از هیجان گریه کرد.

او خودش را دوست دارد که این آخرین قطعه کیک را بخورد

اما این کاملا غیرممکن است زمانی که شما با چشم های خود را لمس کنید و لیسیدن را لمس کنید. بنابراین او به شما اجازه داد، زیرا من می دانستم که نوع کرم سرخورده را با شما بسیار لذت بخش تر از طعم کیک راضی است.

شما اغلب او را انجام دادید

هنگامی که او موهایش را تکان داد. هنگامی که من با MariGolds خراشیده شدم، لعنتی تیز و خیلی کوچک که تلاش می کنند. وقتی که من در طول تغذیه نیش می زنم ما در مورد لگد زدن زیر دنده ها سکوت می کنیم - حتی قبل از تولد، شما بسیاری از آنها را دریافت کردید. و در مورد در واقع زایمان که به طور کلی توصیف نمی کنند.

او تمام وقت ترسناک بود

از آنجا که جهان بزرگ است، و شما کوچک هستید. و هیچ کس، علاوه بر او، قادر نخواهد بود از شما دفاع کند. ما استدلال می کنیم، قلب او یک اعتصاب را از دست داد، زمانی که کسی شما را به دستان خود برد و زمانی که اولین مراحل را انجام دادید (شما به شما آرزو می کنید! شکستن!). او بسیار ترسناک بود، زمانی که شما با دوستان خود سرگرم کننده بود، اگر چه من قول دادم به 11 بازگشت، و در حال حاضر در نیمه شب. هنگامی که شما بیرون رفتید تا در حیاط راه بروید و از دید او ناپدید شد. هنگامی که نیم ساعت از مدرسه به تأخیر افتاد، زیرا تصمیم گرفتم به Ntashka نگاه کنم. او می خواهد از همه چیز محافظت کند - از یک زانو شکسته به یک قلب شکسته.

او می داند که او مادر ایده آل نیست

shutterstock_269816084.

او خودش - منتقد سختگیرانه و دقیقا می داند کجا و چگونه من حل و فصل کردم. حتی اگر حل نشده باشد. شاید شما در حال حاضر 40 ساله هستید، و او هنوز هم فکر می کند که آیا او می تواند بهترین مادر برای شما تبدیل شود و چه باید انجام شود. و دیگر شک نمی کند، هر روز خداوند آن لحظاتی را که می خواهد تغییر کند، به یاد می آورد، اگر بتواند به گذشته بازگردد.

او وقتی خوابید به تو نگاه کرد

این اتفاق افتاد، مامان تا ساعت سه صبح شما را پرستش کرد و از شما خواسته بود که به خواب برود. و هنگامی که شما در نهایت خوابید، او بعدا نشست و تماشا کرد که شما تغذیه خواهید کرد - با وجود خستگی جهنمی، درد در دست و چشمان چسبیده.

او خیلی طولانی تر از 9 ماه بود

چطوری؟ به طوری که او یک دست، در چند ماه دیگر شما بود. در طول تمیز کردن، در طول تغذیه و حتی در یک رویا. و این، باور نبود، آسان نبود. اما شما می خواستید به او نزدیک شوید، بنابراین راه دیگری وجود نداشت.

گریه شما همیشه قلب او را شکست

shutterstock_89364730.

سر و صدا شما صدای وحشتناک ترین در جهان است. فیزیولوژی قابل انعطاف شما آخرین چیزی است که او می خواهد ببیند. از آنجا که این بدان معنی است که شما احساس بدی، صدمه یا ترسناک دارید. این خیلی زیاد است

شما همیشه در ابتدا بوده اید

حتی اگر نگرانی شما و نیازهای شما به معنای رد کردن خود باشد. او صدمه ندیده بود، خوردن نیست، دوش گرفت. تمام روز او از شما مراقبت می کرد، و شب، زمانی که شما در نهایت خوابید، او دیگر قدرت را برای مراقبت از خود نداشت. اما صبح او بیدار شد - و همه چیز دوباره تکرار شد. از آنجا که شما مهم تر از بقیه بود - حتی مهمتر از وعده های غذایی و خواب.

اگر لازم بود، او دوباره از طریق این همه عبور می کرد

مادر سخت ترین کار همه امکان پذیر است. و گاهی اوقات مادران کشف می کنند که آنها بسیار نزدیک به حد توانایی های خود هستند. اما، از سوی دیگر، هیچ چیز در جهان هیچ چیز نیست، هیچ چیز، هیچ چیز در همه - شادی و شادی زیادی را به ارمغان نمی آورد. و هر مامان تأیید می کند که کودک کلمه "عشق" را به معنای کاملا جدید می دهد. با وجود درد، ترس، خستگی، شک و تردید، محدودیت ها و عدم خواب، او فکر نمی کرد، این مسیر را دوباره برد - زیرا شما ارزش آن را داشتید.

ادامه مطلب