داستان ها برای شب: پیش بینی های خزنده که به این نتیجه رسید

Anonim

ما به نحوی پیش بینی کننده ها را با عجیب و غریب درمان می کنیم. اغلب به این دلیل که مشاوره مبهم است، و آنها را می توان به عنوان دوست داشتنی تفسیر کرد. سپس، هنگامی که چیزی اتفاق می افتد، آنها شروع به جذب اظهارات روشنایی های معروف گذشته می کنند.

اما مواردی وجود دارد که جنگ های جهانی پیش بینی نشده است، بلکه مشکلات خاصی برای افراد خاص وجود دارد. به نظر می رسد الکساندر II پیش بینی مرگ در چکمه های قرمز است.

جان کندی

جون
یکی از بلندترین قتل های سیاسی قرن گذشته بدون جنگ نبود. جین دیکسون، ستاره شناس معروف آمریکایی، در سال 1956 در ستون خود در مجله "رژه" نوشت، که در چهار سال رئیس جمهور دموکرات خواهد بود که در نهایت کشته خواهد شد، یا او با مرگ او در محل کار می میرد. در سال 1960، انتخابات نماینده جوان حزب دموکرات جان کندی را شکست داد، زندگی و زندگی سیاسی که سه سال بعد در دالاس شکست خورد. ریچارد نیکسون به دقت پیش بینی های جین دیکسون را دنبال کرد و به ریاست جمهوری، دوباره با او ملاقات کرد. علاوه بر این، او به او گوش داد. هنگامی که جین نوشت که در سال 1972 در ایالات متحده، حمله تروریستی متعهد خواهد شد، نیکسون کمیته ای را برای مبارزه با تروریسم ایجاد کرد.

مارک تواین

علامت گذاری.
نویسنده Samyel Clemens، که به عنوان مارک تواین یک داستان تبدیل شد، پیش بینی مرگ و مرگ خود را از برادرش بود. علامت گذاری به هیچ وجه در هر توانایی اضافی، تنها این دو پیش بینی را انجام داد. او مراسم خاکسپاری برادر را در یک رویا دید، و پس از سه هفته متوجه شد که برادر در طی انفجار در یک بخار مردگان فوت کرد. هنگامی که ساموئل وارد مراسم تشییع جنازه شد، به برادرش خداحافظی کرد، او دید که کل دکور دقیقا همانطور که در رویای او بود. نویسنده پیش بینی مرگ خود را پیش بینی کرد. او در سال 1835 متولد شد، زمانی که ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر شد. مارک همواره گفته است که این جهان را ترک خواهد کرد زمانی که ستاره دنباله دار دوباره در آسمان ظاهر می شود. این در سال 1910 اتفاق افتاد. شاید او به دنباله دار وارد شد، و سپس فقط به خانه مانند الویس پرواز کرد؟

امپراتور تیبریوس

تیب
Tiberius علاقه مند به نجوم بود، زمانی که امپراتور روم هنوز نبود. او دستور داد تا یک رصدخانه را در بالای صخره بسازد، که مسیر باریک در امتداد صخره ها هدایت می شود. Tiberius به طور خاص اعتقاد نداشت که پیش بینی کننده ها و سرگرمی ها اغلب به ستاره شناسان دعوت شده اند تا به آینده خود بگویند. از آنجایی که او شارلاتان را در نظر گرفت، چنین دعوتاتی به پایان رسید که طالع بینی ها به پایین زمین افتادند. اما یک روز، Tiberius خود را به خود معروف تظاهرات معروف ستاره شناسی باستانی دعوت کرد و پرسید که چه سرنوشت برای او آماده شده بود؟ Trazier پاسخ داد که Tiberius تبدیل به امپراتور رم خواهد شد. چه تیبریوس خشمگین شد و پرسید: "شاید شما می دانید و سرنوشت شما؟ چطور میمیری؟ " تازالی برخی از محاسبات را ساخت، رنگ پریده و گفت: "شما می خواهید من را در حال حاضر. اما شما این کار را انجام نخواهید داد. " Tyrant تحت تاثیر قرار گرفتند اجازه دهید ترازوک آزاد شود و به امپراتور تبدیل شود، سپس او اغلب با او مشورت کرد.

الکساندر دوم.

الکس
امپراتور الکساندر دوم در سال 1818 در مسکو متولد شد. الکساندر فدورووا، ملک مادر مادرش دستور داد که از فدرال فدرال مشهور متروپولیتن، که منتظر سلطنت فرزند است، بپرسد. فدور گفت که امپراتور توانا، اسلاینگ و سیلن خواهد بود. بسیاری از موارد بزرگ، اما در چکمه های قرمز میمیرند. هیچ کس پس از آن نمی دانست که او می خواست بیابان را بگوید. معنای کلمات عجیب و غریب تنها پس از 63 بار متوجه شد، زمانی که بمب تروریست های جوانه زنی، الکساندر II حمل و نقل را منفجر کرد. امپراتور هر دو پا را برداشت و او از آکادمی علوم روسیه فوت کرد. پیگرد قانونی دیگر 14 سال قبل از حمله تروریستی بود. یک تازه کار در صومعه Sergievsky دیوانه بود، به سلل از عبوت پشت سر گذاشت و پاهای خود را در پرتره از Choser داغ الکساندر دوم سوزاند. سپس او به حیاط صومعه فرار کرد و فریاد زد که اکنون همه چیز می تواند با او انجام دهد. راهب در خانه برای بیماری روانی قرار گرفت و پرونده عجیب و غریب تنها زمانی به یاد می آورد که اخبار غم انگیز در مورد امپراتور از پایتخت آمده است.

Countess Agnes Lancoronskaya

SIV
این پیش بینی نبود، بلکه پیشگویی مداوم شورای خود بود. Agnes Lancoronskaya در قرن گذشته در قلعه Neequest در گالیسیا زندگی می کرد. اتاقهای کودکان در یک قسمت از قلعه و بزرگسالانی بود که گراف با کنجکاوی زندگی می کرد، به دیگری. برای رفتن از یک قسمت از قلعه به دیگری، لازم بود عبور از سالن بزرگ. جوان آگنز همیشه گریه کرد و در هیستریک جنگید، زمانی که او مجبور بود از این اتاق بزرگ عبور کند. بزرگسالان نمی توانستند بدانند که دختر چه می ترسد. هنگامی که او فارغ التحصیل شد، او توانست توضیح دهد که منبع ترس یک تصویر کاملا بی ضرر از "Kum Sibilla" کار تایتان است، آویزان بر روی درها. برای آرام کردن کودک، تصویر برداشته شد، اما ترس نرفت. هنگامی که آگنز هجده ساله بود، نجیبان برای جشن کریسمس از سراسر شهرستان جمع شدند. مهمانان جوان تصمیم گرفتند سرگرم کننده در سالن بزرگ باشند و به شمارۀ جوان مراجعه کنند. قبل از ورود به سالن، او دوباره حمله ترس و وحشت را تجربه کرد. با توجه به آن، مهمانان شروع به خنده و پاره شدن او کردند. بعضی از باهوش به نقطه ای که Agnesu به سالن رسیده بود، شکست خورد و درب را پشت سرش گذاشت تا بتواند بیرون برود. او در هیستریک چکش شد، او در درب گفت، فریاد زد که او اکنون میمیرد. سپس یک ضربه بلند بود و همه چیز اصلاح شد. باز کردن درب ها، مهمانان Agnes و Lancoronskaya را در طبقه گذاشتند. قبل از تعطیلات، تصویر ناخوشایند تایتان به یک مکان تاریخی بازگشته است، درست بالای درب. در کلاس درس، او شکسته شد، و زاویه یک باگت عظیم، رئیس ناامید کننده ناامید کننده را شکست، که تمام عمر او در پیشبرد این لحظه زندگی می کرد.

ادامه مطلب