10 راه ناگهانی و موثر برای خلاص شدن از شر مرد مزاحم

    Anonim

    نفرت.
    با این حال، زنان اغلب باید با توجه ناخواسته به آدرس خود مواجه شوند، اما بعضی از مردان به شدت مداوم هستند. مشتریان Reddit برای رفتن به مورد با طنز ارائه می شوند - ما بهترین راه های خلاص شدن از طرفداران مزاحم را جمع آوری کردیم.

    Δ

    یک بار در یک مهمانی، به این پسر گفتم، که من را از دست دادم که از او شکار می کردم. او باور نکرد و ادامه داد. خوب، من گیر کرده بودم راست به او بر روی شلوار. برای اثبات اینکه من حق ندارم، هیچ چیز شخصی نیست.

    Δ

    من به اتوبوس رفتم و به یک هدف ناخواسته از یک مرد ناآشنا تبدیل شدم. من نمی دانستم چگونه بیرون بروم، سپس با من آمد. او به شدت سقوط کرد، فقط به دقت به چشمانش نگاه کرد و زمانی که او وارد شد، در ایستگاه اتوبوس بیرون آمد، با افتخار بینی خود را خرد کرد.

    Δ

    hate3
    من دائما یک پسر آشنا کردم: من سعی کردم در گوشه و کلاچ گیر کنم. به این نکته اشاره کرد که من از بیرون آمدن بودم. سپس متوجه شدم که باید کاری را واقعا به تنهایی بگذارم. خوب، من آن را با پوپ انداختم. از کجا بپرسید

    Δ

    من 17 ساله بودم و زمانی که شروع به نوعی از نوع مبهم کردم، به تنهایی در ایستگاه اتوبوس ایستاده بودم. هنگامی که این شرکت به ایستگاه اتوبوس آمد، من به آغوش ترین نگاه شدید ترین تهدید شدم و تظاهر کردم که دوست من بود. خوشبختانه، او بلافاصله فهمید که چه اتفاقی افتاد و علیه من بازی کرد. و نوع ناپدید شد.

    Δ

    پس از دوست پسر من من را تغییر داد و ما شکست خورد، او شروع به پرتاب من یک اس ام اس از محتوای مختلف: از شناخت در عشق قبل از لعنت. هنگامی که من آن را به طور کامل، من وانمود کردم که این شماره من نبود، و تمام پیام های خود را به چیزی شبیه "چه کسی آن را جواب داد؟"، "چرا من را می نویسید؟"، "این شماره جدید من است، چگونه می دانید او؟ " او فورا عقب مانده است.

    Δ

    نفرت 1
    من وانمود کردم که شماره خود را مسدود کرده ام و آن را به لیست سیاه تبدیل کردم. هر بار که او به من نوشت، من او را اشتباه کردم 23. پیام تحویل داده نشد، زیرا مشترک شما شما را به لیست سیاه معرفی کرد. " او برای اولین بار به من جواب داد: "آره شما، لعنت به طور جدی؟!"، اما من همان متن را فرستادم، و دیگر نوشتم. با تشکر از گوگل!

    Δ

    یک پسر به طور مداوم به من نوشت، خسته از ترسناک. سپس من او را یک پیام یدکی در مورد چگونگی ازدواج به ازدواج فرستادم، به یک دسته از بچه ها، هرگز کار نمی کنم و تنها در مراقبت از شوهرم زندگی می کنم. لازم به ذکر است که او بسیار می ترسد که دختران با او با او ملاقات کنند (هرچند پس از طلاق که با مادرش زندگی می کرد)، من بلافاصله نوشتن را متوقف کردم.

    Δ

    hate2
    من به زادگاهم برگشتم و در یک کافه کار می کردم. یک دوست دوران کودکی وجود داشت که با آنها از جفت عباراتی که او به عنوان یک فریبکار درک کرده بود عبور کرد و هر روز شروع به کار کرد. سپس مادربزرگش را صدا زدم و بهبود دادم. او دیگر نبود. من نمی دانم که مادربزرگم با او کار کرد.

    Δ

    من گفتم که من یک رمان با یک ستاره داشتم و برخی از عکس های گرفته شده توسط پاپارازی را نشان دادم، جایی که ستاره با یک دختر مثل من بود. او سوار شد و متوقف شد.

    Δ

    گاهی اوقات من در حلقه عروسی جعلی قرار می دهم این پسر دست من را می گیرد، و آنجا - شگفت انگیز! من شروع کردم به انجام این کار پس از چند مرد، دیدن شما بر روی انگشت من، وظیفه ما را به عنوان محکم به من محکم. شگفت انگیز است که مردم چقدر ساده تر می شوند که این واقعیت را درک کنند که من قبلا در رابطه بودم از این که فقط درک کنم که نمی خواهم با آنها ارتباط برقرار کنم، لعنتی، من را ترک کنم.

    منبع

    ادامه مطلب