# Yanebolessazati: FlashMob، که در آن صدها دختر اعتراف کردند که آنها مورد تجاوز قرار گرفتند

    Anonim

    ویک.
    Anastasia Melnichenko روزنامه نگار اوکراین راه اندازی شده در فیس بوک Hosteg # Yanebolescazati - داستان های واقعی در مورد آزار و اذیت جنسی و خشونت. PICS.RU یکی از داستان ها را منتشر می کند. لازم است در مورد آن صحبت کنید. از آنجا که شما گناهکار نیستید.

    این داستان ها تحت تاثیر شباهت آنها قرار می گیرند. اغلب ما در مورد افراد ناآشنا صحبت نمی کنیم. این دوستان آشنا هستند، دوستان دوستان، بستگان، دور و نه خیلی، شوهران، برادران. بدترین چیز این است که در یک فرم یا یک خشونت جنسی دیگر 100٪ از زنان را تحت تاثیر قرار داده است. یعنی هر یک از ما. نباید باشد و ما در مورد آن سکوت نخواهیم کرد.

    # Yanebolessazati، اما من بسیار نفرت انگیز صحبت در مورد آن هستم. من چندین بار خشونت جنسی را تجربه کرده ام - و به همین ترتیب، کلاسیک که هیچ سامازینوف نمی تواند وارد شود، و به همین ترتیب همه چیز برای خشونت نیست - به عنوان مثال، من به تازگی متوجه شدم که اگر قربانیان مبارزه نکنند، فیزیکی دریافت نکردند صدمات، این قطعا تجاوز نیست.

    من مجبور شدم خودم را متقاعد کنم که این پست را بنویسم، و در ابتدا توضیح خواهم داد که چرا این کار را انجام می دهم، اجازه دهید من و بی نهایت منزجر کننده باشم. و هنوز شرم آور است

    vic3.
    اولا، موضوع خشونت کاملا تابو است. برای این، البته، دلایل وجود دارد - اما یک نتیجه وجود دارد که مهم تر از همه دلایل است: قربانیان اطمینان دارند که پرونده های آنها نادر و منحصر به فرد هستند. هر کس خوب است، اما من چیزی اشتباه دارم. اتهامات فرهنگی قربانیان، بسیار رایج با ما است، سرانجام قربانی را متقاعد می کند که این موضوع در آن است. آنچه شما نیاز به رفتار متفاوت دارید (لباس های دیگر را انتخاب کنید، برای نشان دادن احتیاط بیشتری، مهارت های دفاع خود را داشته باشید، با صدای بلند خندید، دعوت نامه را قبول نکنید، شماره تلفن را ندهید - من می توانم بی نهایت لیست را بدهم) و سپس این وحشت را می توان اجتناب کرد.

    این درست نیست. این درست نیست! قربانی نمی تواند سرزنش شود، او خود را مجبور نکرد، او در تناسلی افراد دیگر پر نکرده بود، او خودش را شکست نداد، خودش را شکست نداد. هیچ "تحریک آمیز" وجود ندارد، هیچ "فرار" وجود ندارد، هیچ توافقی و توضیحات از عمل تجاوز وجود ندارد. به سادگی دوباره: چنین شرایطی وجود ندارد که منجر به تجاوز شود. تجاوز به عنوان انتخاب آگاهانه از مزدور، نقطه است.

    VIC6.
    قربانیان باید درک کنند که آنها سرزنش نمی کنند، و آنها تنها نیستند، که تصویری که به دلیل سکوت تظاهر کرده است اشتباه است و غرق شده است. من و بدون این هاثگا کاملا به روز شد که صد، فقط صد درصد از زنان آشنا من، و تعداد قابل توجهی از مردان آشنا در یک نوع خشونت جنسی بود. نه طبقه و نه سن و نه رفتار شما را از طرف شخص دیگری محافظت نمی کند.

    ثانیا، من می بینم که برای بسیاری، به ویژه مردان، چنین تعداد، به نظر می رسد، به طور ناگهانی در اطراف قربانیان خشونت جنسی یافت، به طور طبیعی، یک شگفتی بزرگ است. چنین تعدادی از "Chernihi" آنها فقط در روزنامه های بلوار دیدند. و مهم است که من آنها را به عقب بر گردیم که ناخن دیگری از این وحشت را به دست می آورند، این درک به سادگی در امید است که آنها درک کنند که چقدر مهم است که از این چیزها جلوگیری شود. رفتن به سر و صدا در ورودی، یک دوست مست یا دوست دختر از حزب، همراه با آپارتمان - خوب، بله، خود را کنترل کنید. همانطور که می توانید با Hesteg ببینید، تجاوز به عنف همیشه یک دیوانه وار ناشناخته در ورودی نیست. خیلی بیشتر دوست یک دوست است که یک شبه باقی مانده است.

    بله، به چه کسی، چیزهای ضعیف، انزجار چنین وحشت - در حال حاضر وقت آن است که خواندن را متوقف کند. -

    vic1.
    ب *** ب، نه، من حتی نمی توانم شروع به صحبت کنم. من دوازده ساله بودم، او به ورودی من رفت. من هفته آینده را در خانه گذراندم، دو سال بعد من پدر و مادرم را در ورودی دیدم، زیرا نمی توانستم به آن بروم، یا من با آپارتمان های آشنا همراه بودم - گفتم که ما یک منطقه خطرناک داشتیم و یکی از آنها می ترسیم. شاید من ارزش آن را در غیر این صورت لباس در دوازده سال، و یا به بازگشت به سه بعد از ظهر از مدرسه؟

    علاقه مند به دفاع از خود. علاوه بر پذیرش آشکار، مربی به من آموخت که چاقو را به درستی نگه دارد، به طوری که به ضرب و شتم نترسید که چگونه از محافظت در برابر دستگیره ها محافظت کنید، چگونه بدون سلاح به دلیل درد به اندازه کافی درد، به طوری که او اجازه می دهد، و آن را بود ممکن است فرار - همه چیز شما نیاز به یک دختر چهارده ساله از یک خانواده خوب است.

    چاقو - دقیق تر، تیز کردن - من برای مدتی پوشیدم، برای من دو بار مفید بود. هنگامی که آن را به اندازه کافی فقط برای نشان دادن، یک روز من مجبور به به یاد داشته باشید درس. نزدیک به همان ورودی، به هر حال. من دوست دارم این موارد را به یاد داشته باشم. من به طور کامل انتقام گرفتم که برای من اتفاق افتاد. من حتی سلامت خود را خراب نکردم - بنابراین، یک ژاکت تا حدودی خراشیده، - اما در این وضعیت من قدرت داشتم، او ترسید، و من نبودم. این مهم بود.

    VIC4.
    تیز کردن من هنوز تقریبا در کلاس فارغ التحصیلی از دست دادم. و در دوره های قدیمی دانشگاه، من برای یک دقیقه در خیابان بومی من متوقف شدم (به نظر می رسد درمان می شود)، درب پشت پشت من باز شد، و من را به عقب برگردانم و به این درب کشیدم. شاید ارزشش را در خیابان نگذارم؟ با پشت تمام قدرت خود را در چهره و پاشنه پا در پا، اجازه دهید، من به او تبدیل شدم، و انگشتان دست، "جامد" انگشتان دست در چهره. او به انگشتانش به چشم افتاد، درست در Eyehboard - من به یاد می آورم، همانطور که تحت انگشتان پلک های پلک با مژه ها قرار می گیرم، چشم را به سمت لمس از داخل به یاد می آورم. و چگونه از بینی او خون را جریان داده است - من خوب شدم. جالب توجه است، RAPIST نیز به شدت به شدت احساسات لمسی خود را به یاد می آورد؟ من حتی از این مکان فرار نکردم، من خیلی مونتاژ شدم، در خیابان، خیابان شلوغ، که در آن هیچ درهای غیر منتظره پشت پشت من وجود نداشت، راه می رفتم.

    من سگ داشتم، با آنها راه می رفتم. این خودرو متوقف شد، دو تاخیر در پنجاه و پنجاه و معاونان آزاد شدند، شروع به آشنا شدن کردند، من آنها را نادیده گرفتم. یکی شروع به آشنا شدن به آشنا شدن، به طور مداوم من را برای آرنج برد، چشمانم را از سگ بریده و به عموی نگاه کردم. دوم گفت: - کیک، Vona Yobnuta، Divi، Yaki Ochi. در این مرحله، من فقط وانمود کردم که شما می توانید با یک فرد زنده با یک کمربند سگ با یک کربن سگ در پایان انجام دهید. یعنی بله، Yobnuti Uchi در برنامه کامل بود. شاید من در پنج ساعت با یک سگ موفق نبودم.

    VIC7.
    پانزده ساله با من در ایستگاه تراموا "ملاقات" مرد جوان سی ساله. او مداوم بود، از تلفن، Torogal پرسید، همراه با خانه. توسط تراموا پشت سر من من از چندین مسافر دیگر، یک شرکت چند مرد پرسیدم، برای محافظت از من - در اینجا، آنها می گویند، یکی از آنها ناشناخته، من از او می ترسم، اجازه دهید من حداقل در یکی از آینده بیرون بیایید، و شما آن را برای من نگه دارید . یک کر، واقعا یک کوروش با "لانه" به من گفته شد - اختراع نکنید. خوب، من به توقف مرکزی رفتم، شلوغ ترین، به توالت توالت زنان رفتم و بیش از یک ساعت آنجا نشسته بودم. این بار من آن را از دست دادم، اما چند بار آن را دیدم، او را دیدم. من پیاده روی کردم و بیشتر در آن توقف ظاهر نشد. از آنجا که خوب، بدیهی است - من ارزش استفاده از حمل و نقل نداشتم.

    درباره Paws در حمل و نقل حتی من را شروع نمی کنید. در حال حاضر من تخمین زده ام - ده سال، با pubbertat تا زمانی که پستچی، دائما، عوضی، به طور مداوم. تراموا سیزدهم، تراموا، اولین تراموا، مینی بوس 113 و 126، کیف مترو - در حال حاضر شروع به در کیف - به طور منظم به من عرضه می شود کسانی که مایل به لمس، cuddle، برای همراهی، محتویات کالین را نشان می دهد. به عنوان یک کودک، اغلب، پس از آن، به خوبی، یک بار در ماه تقریبا. احتمالا من نباید چنین دلیلی باشم.

    از همه این گوزان، شما شگفت زده خواهید شد، اما پس از تمام سنین سن به طوری که من می خواستم جنس. با این حال، او بود، چرا که خوب بود، زیرا. از آنجا که ما ملاقات می کنیم، زیرا من پیشنهاد نمی کنم که شب را صرف کنم (ما یک شرکت مخلوط از چند نفر را یاد می گیریم، و به این دلیل که حمل و نقل دیگر راه نمی رود، اما قهرمان ما به طور کامل به طور یکنواخت سیگنال های من را تفسیر می کند. قهرمانان به طور کلی تمایل دارند. بله ، و Huli من توجیه می کنم). شرکای جنسی دائمی من، به طور طبیعی، پیچیدگی های از blowjob و کلمه "frghity" را به من آموختند، زیرا جنس عادی با من فیزیکی غیر ممکن بود. Sho Gagaga، این GAGA در حال حاضر، اما نه در همه خنده دار.

    من "مشکلات بهداشتی" من برای یک جلسه درمان تصمیم گرفتم، جایی که من توسط زبان روسی گفته شد که من به خاطر من نبودم که من مورد تجاوز قرار گرفتم یا سعی کردم تجاوز کنم. این فکر به نحوی به من نرسیده بود.

    vic2.
    بعدا شروع شد که بسیاری از آنها رفتار و تحریک پذیری را در نظر می گیرند. به عنوان مثال، برای خوابیدن با کسی فقط یک بار، و دومین بار که نمی خواهید با او بخوابید - اما کاملا غیرممکن است که به فردی توضیح دهیم که چرا چنین است. دیروز بله، اما امروز هیچ وجود ندارد - در ارائه بیش از حد اتفاق نمی افتد، همانطور که معلوم شد، تعداد دوستان من. بدون تحریک نه، یک بار دیگر، بدون سارکاسم: مردم به طور طبیعی به عنوان تحریک جنسی در نظر گرفته می شوند. آیا شما حداقل یک بار در توافق دو جانبه رابطه جنسی دارید؟ همه، هر رد بعدی یک تحریک کننده است. او گناهکار نیست که دیگر نمی خواهید، او دیگر نباید خودش را کنترل کند، و چه چیزی را می خواهید.

    یا در اینجا یکی دیگر از تحریکات: ما یک شرکت آشنا بزرگ در Kabaska نشسته ایم، کسی که از ما آشنا می شود، به کبک می آید، نشست. با یکی از آشنایان، من باید به آنجا بروم و در اینجا بر روی کسب و کار من عبور کنم، هر بار که او برای اولین بار "بازی" من را آزاد نمی کند، او نمی داند زمانی که من فشار می دهم. برای اولین بار، من با ترس متوجه نشدم، "در دوم، من قول دادم که پلاگین را در دستم ببرم و از آشنایانش خواسته بود که او را هدایت کند، و در سومین، زمانی که آن را کمک نکرد، پلاگین او را دست، به عنوان وعده داده شده است. من هرگز راه نرفتم، قبلا گفتم. من حدس می زنم که دوستانم را در یک مکان شلوغ دنبال نکردم.

    من هنوز مجبور نیستم از آشنایان عروسی که برای مهمانان توسط یک اتوبوس دستور دادم، بازگردم، جایی که یکی از مهمانان به طور کامل در برابر اراده من به زانو من نشسته بود. وقتی از اتوبوس اتوبوس خسته شدم - و همه چیز را دیدید - برای شکستن، او را به سر من ریختم، به نظر می رسد، آبجوش. شاید خودتان باشید اتوبوس من را برای این عمل با هم هماهنگ کرد، زیرا من به طور کامل غیرممکن بودم که اثاثه یا لوازم داخلی را خراب کنم و خاک را منحرف کنم - خوب، من به من تلاش کردم.

    VIC5.
    من می گویم، از جمله موارد خشونت های شکست خورده و من درک می کنم که آنها به ندرت به چشم بسیاری از خوانندگان نگاه نکنند. پس از همه، فردی که به خاطر میز به من اجازه ندهد، به من افتاد، من را برای یک چنگال ضرب و شتم، درست بود؟ آیا اکنون خود را در این فکر می گیرید؟ شاید، شاید من بتوانم به طور تصادفی در دفاع از خود کشته شوم (اگر هر دو طرف خوش شانس بودند)، چشم کسی به خوردن - من می توانم بنشینم، به عنوان مثال، در زندان، برای اجازه دادن به خشونت جنسی. برای چنین کشوری - و ضرب و شتم مرد تیز کردن، اوه.

    به این ترتیب، یک فرد را فقط برای این واقعیت که او یک زن است تجاوز می کند، این خوب است. برای اعمال آسیب های جسمی و اخلاقی برای زندگی، سالها به محروم کردن ارتباطات عادی، حفظ یک فرد در ترس - این امکان وجود دارد، این به این دلیل است که این مسئله خود را کنترل نمی کند. و چنگال در یک فرد زنده، یک MOG نیست. Tespi، دختر، شما را از دست نمی دهد.

    خوب، من خودم را کنترل نمی کنم. از آن به بعد، از دوازده، و نه کنترل. و من ترجیح می دهم کنترل کنم، من ترجیح می دهم برای درمان "Paws عادی" - آن را فقط بازی می کند، او یک مرد بزرگسال نیست، اما توله سگ غیرقانونی، او نمی فهمد - بله من نمی توانم. و هیچ کس، به طور کلی، من توصیه نمی کنم.

    منبع

    ادامه مطلب