6 داستان درباره اینکه چرا بچه ها کولر hitchcock هستند

Anonim

تکان دادن

بسیاری از زنان می ترسند بچه ها را شروع کنند، زیرا به نظر می رسد که بارداری و زایمان دشوار است. در واقع، هر دو دیگر ممکن است، و نه بهترین چیزها در زندگی، اما کاملا قابل پیش بینی است. واضح است که با آنها چه کار میکنید، گفت: "خبرنگار ما، Adrian IZH: رنج می برند، داروهای نوشیدنی، سوگند به پزشکان، شکایت به عزیزان و نوشتن به انجمن های باردار.

با کودکان، همه چیز خیلی ساده نیست - آنها بسیار کمتر قابل پیش بینی هستند، نه طبیعت و بدن انسان، و گاهی اوقات آنها چنین شگفتی هایی را پرتاب می کنند که در حال حاضر زمانی که شما در آن آمده اید، مطمئن هستید که در حال حاضر یک حمله قلبی وجود خواهد داشت. و اصلی ترین چیز - عنصر کودکان کودکان در این لحظه کاملا کنترل نشده است.

اما پس از آن شما به یاد داشته باشید - شما خنده، گریه و صاف کردن موهای خاکستری. و شما می توانید نویسنده ما را به یاد داشته باشید که:

بنابراین کسی آنجا زندگی می کند ...

یک دختر دو ساله در مقابل مادرش یک قاشق نقره ای زیبا می گیرد، به اولین دندان اهدا می شود و به آرامی به لامپ بر روی اجاق الکتریکی میچسبد. سقوط، crackle، sparks خام خام است، دختر به دور به متر پرتاب می شود، قاشق ذوب شده است.

مامان به طور متناوب هوا را فرو می ریزد، حتی زمان لازم برای عجله به دخترش. دختر بر روی پاپ در وسط آشپزخانه نشسته است، به آرامی چشمانش را بالا می برد و می گوید:

- پدر گفت که نیش های فعلی. و او نیش نمی زند او بیرون می آید

آبجو، ودکا - اشتیاق ...

برای سال جدید، مادر یک جعبه آب نبات زیبا را ارائه داد - یک نوار شکلاتی از آب نبات با پینا-colladew، brandy و lickyurs، در فویل با کتیبه های رنگارنگ پیچیده شده است. جعبه بسته شده، بسته بندی شده و پوشیده شده با یک فیلم. پس از گذراندن مهمانان، مامان به اتاق باز می گردد و متوجه می شود که این فیلم در تکه های samodified amodified است و آب نبات های بیشتری وجود ندارد. فویل هایی که در آن آنها پیچیده شده بودند. یک کودک بسیار خوشحال به مادر با علاقه به نظر می رسد. مامان به تلفن میپردازد و به "آمبولانس" تماس می گیرد:

- من یک دختر یک ساله دارم که نوار را خوردم! چه باید بکنید؟ - نوار چیست؟ - با الکل! - کل؟ - بله، کل جعبه! با فویل! - این یک نوار شکلاتی بود؟ - بله! - کودک آبی؟ شلوار؟ "- اوه ... نه." این بدان معنی است که فویل به ریه ها نمی رسد. صبر کن از انتهای دیگر. و ... اجازه دهید آن را بخورید.

تابش در همه جا

مامان دستبند با یک دختر پنج ساله. شانه کردن مو، کشف می کند که آنها از هم جدا می شوند و در دستانشان باقی می مانند. مو طولانی است، بنابراین تصویر به سادگی از فیلم ترسناک است.

- آه خدا، موهای شما از بین می رود! - کجا؟ - کودک ترسناک است - بله، اینجا! - a، هیچ چیز وحشتناک نیست. من فقط خودم را یک شاخ از تک شاخ از سیم ساخته ام، او اشتباه گرفته شد، و من همه قطع شدم. اما من مثل رنگین کمان تسویه حساب بودم!

شیوه زندگی سالم

یک کودک دو ساله در مقابل مادربزرگش به اندازه کافی برای بانک Eleutherococcus کافی است و شروع به سرعت کشیدن قرص ها می کند - یکی پس از دیگری، بلافاصله از جار پدیدار می شود. مادربزرگ، بیرون آمدن از استپور، شروع به گرفتن آنها از دست ها می کند و دهان را بیرون می کشد.

- خوب چه کار می کنی! - مادربزرگ را خرد می کند - آیا خوشمزه است؟ "نه،" بچه ها شگفت انگیز است. "پس چرا! - ویتامین ها مفید هستند!

از پخت سرخ کردن به آتش

مامان در شب از کار باز می گردد و می بیند که از پنجره های آپارتمان دود سیاه می شود. او پر از افکار وحشتناک ترین در پا است (غیر ممکن است استفاده از آسانسور در طول آتش) اجرا می شود در طبقه هفتم، درب باز می شود، آتش در راه زنگ می زند.

در آپارتمان، در وسط اتاق نشیمن، Wigwam دست ساز از MOPS و ورق، که در کنار آن درست در ورقه ورقه جدید، یک پانچ بزرگ وجود دارد که از آن دود است. دو هشت ساله و یک شش ساله وجود دارد، گفته می شود، سرخپوستان در اطراف پان رقص می کنند.

- چه کاری انجام می دهید! - قضاوت او، - شش ساله، - با توجه به قوانین اجداد. - و به همین دلیل در یک کاسه؟ "مامان Pokes." خب، ما یک احمق نیستیم، "ارشد هندی با افتخار می گوید. - برای ایجاد آتش در طبقه در آپارتمان.

عشق هیچ سن ندارد

یک کودک دو ساله صبح در مهد کودک به طور ناگهانی به زمین می افتد و شروع به گریه کردن، نگه داشتن شکم می کند.

مربی، مامان، والدین و کودکان دیگر فرار می کنند، باعث آمبولانس می شوند، آپاندیسیت، سنگ کلیه، مرگ کودکان ناگهانی و خیلی بیشتر را نشان می دهند. MOM SOBS، تلاش برای به دنبال چه اتفاقی افتاد، اما کودک واکنش نشان نمی دهد.

- Tasu، Tasu Call! - در نهایت، از پسر می پرسد

با سن ناتاشا همان صحبت می کند.

- اینجا. هر کسی، چقدر دوست دارم؟ - پسر می پرسد، - بلند می شود و به گروه می رود.

ادامه مطلب