زن نمی خواهد تولد را تحمل کند. آیا مرگبار است؟

Anonim

بچه

در واقع، این مقاله روانشناس خانواده Pavel Zygmantovich به گرایش هایی که مانع از زندگی ما می شود، اختصاص داده شده است. خوب، در همان زمان، مردان که به خود اطمینان دادند که زنان که نمی خواهند بلافاصله باردار و زایمان را تحمل کنند، این فقط چند هیولا است.

اغلب مردم هیچ مشکلی ندارند. حداقل روانشناسی.

اما مردم شگفت آور در ایجاد چنین مشکلات تقریبا از ابتدا با استعداد هستند.

در اینجا ساده ترین مثال (این مصنوعی است - شامل چندین داستان با جایگزینی کامل از تمام قسمت ها، از جمله طبقه مردم است؛ همه همزمان ها کاملا تصادفی هستند).

یک مرد و یک زن وجود دارد. آنها ازدواج کرده اند. یک زن به کودکان اعمال می شود، به آرامی می گویند، بی تفاوت است. و مرد بچه ها را دوست دارد و می خواهد (اما نه در حال حاضر، بلکه به طور کلی - روزی).

و مشکل این مرد بسیار ساده است - همسرش، به نظر او، یک زن وحشتناک (و، و، به شدت صحبت می کند، نه یک زن در همه).

"چرا می پرسی؟ از آنجا که یک زن باید بچه ها را دوست داشته باشد (پس از همه، همه زنان عاشق فرزندان هستند)، در غیر این صورت این یک زن نیست و نمی فهمید.

و در اینجا یک زن و شوهر است که می تواند طولانی و با خوشحالی زندگی کند (به ویژه از آنجایی که در حال حاضر - پرداخت هزینه های ویژه - تولد یک کودک تنها در چشم انداز دور است)، در آستانه طلاق است.

چطور این اتفاق افتاد؟

KID2

من تکرار یک بار دیگر پایان نامه از ابتدای یادداشت ها - مردم اغلب مشکلات روانشناختی را به طور مستقل ایجاد می کنند.

به طور خاص، در این داستان، یک مرد نتیجه گیری های خود را در مورد ایده های بسیار عجیب و غریب در مورد زندگی (یا اگر در یک زبان حرفه ای، طرح های شناختی) ایجاد کند. به دلیل این نتیجه گیری ها و مشکلات ظاهر می شود.

چرا یک مرد این نتیجه گیری را انجام داد؟ از آنجا که، مانند هر کسی، به تناقضات مختلف در تفکر، که زندگی فرد را خراب می کند، تحت تأثیر قرار می گیرند. این اعتیاد معمولا به عنوان خطاهای تفکر اشاره می شود، اما من دیگر گزینه "تمایل" را دوست دارم - به نظر می رسد نرمتر است.

این گرایش یک فرد، ظاهرا از زمان تولد، و اگر در سر او مشغول به کار نباشد، بسیار آسان است که به این ناسازگاری ها بپردازیم و مشکلات زیادی را در آن قرار دهیم. همانطور که در واقع، مثال در مثال اتفاق افتاد.

به طور خاص، یک مرد تمایل به تعمیم ها را نشان می دهد، به دوگانگی (تفکر سیاه و سفید)، به مالکیت و در نهایت، به فاجعه آمیز است.

قالب به تعمیم ها

تمایل به تعمیم ها، توجه به وضعیت بدون توجه به شرایط و جزئیات است. یک مرد، کوچکترین، دو تعاریف را انجام می دهد.

الف) او معتقد است که همه زنان کودکان را دوست دارند، هرچند او هیچ تحقیقاتی را صرف نکرده است (بله غیرممکن است که انجام شود - از لحاظ جسمی غیر ممکن است). به این معناست که نتیجه گیری غیر منطقی و منصفانه فقط برای برخی از زنان است، و نه برای همه.

ب) او مفهوم "عشق" را خلاصه می کند، بلکه آن را بتنی نمی کند، اما لکه دار می شود. به عنوان یک نتیجه، کاملا مشخص نیست دقیقا چه معنایی دارد و دقیقا رفتار همسرش مطابقت دارد یا با انتظارات آن مطابقت ندارد.

قالب برای dichotomization

تمایل به دوگانگی، توجه به همه چیز در زنگ های سیاه و سفید بدون سایه های متوسط ​​است. یک مرد همسرش را تنها در دو نسخه می داند - یا او مادر خوب است (دوست دارد بچه ها)، یا بد (آیا کودکان را دوست ندارد).

او اجازه نمی دهد که یک زن بتواند یک بار مادر خوب باشد، یک بار بد، یک بار، یک بار - رضایت بخش، بعضی وقت ها فوق العاده، بعضی وقتها - شخص دیگری.

زندگی انسانی به ندرت به شما اجازه می دهد تا یک بخش روشن را صرف کنید. و حتی بیشتر، بنابراین غیر ممکن است که در آن همه چیز به طور مداوم در حال تغییر است. و والدین (و به ویژه مادری) هر فرد شامل بسیاری از تظاهرات است. و یک مادر فوق العاده در یک دقیقه می تواند یک مادر وحشتناک باشد، و یک مادر وحشتناک در چند دقیقه می تواند تبدیل به یک مادر زیبا شود.

این برآوردها تنها در برخی از نکات خاص امکان پذیر است و به طور کلی، به طوری که یکپارچگی صحبت می کنند، این برآورد به سادگی غیرممکن است (و معتقد است که ممکن است، او در تمایل تعمیم آموخته شده است).

در کنار مالکیت

KID3

تمایل به مالکیت - حضور یک ایده که داروهای مادرزادی وجود دارد که نیاز به پیروی از واقعیت انسانیت دارند؛ اگر انتظارات اعدام نباشد، آن را به عنوان یک تراژدی محسوب می شود. در این وضعیت، یک مرد فکر می کند زنان باید کودکان را دوست داشته باشند، به این دلیل که زنان زنان هستند. و از آنجا که زنش بچه ها را دوست ندارد، او یک زن نیست.

در حقیقت، البته، نه، نه. زنان می توانند کودکان را دوست داشته باشند، ممکن است دوست ندارند - آن را بر زن بودن آنها تاثیر نمی گذارد. هیچ مکانیسم طبیعی برای عشق بی قید و شرط برای کودکان وجود ندارد. مکانیسم ها، بنابراین صحبت کردن، "کمکی" عشق (به عنوان مثال هورمون هورمون، به عنوان مثال)، اما این مکانیسم "الکس" است، نه بیشتر.

همچنین، زنان غریزه مادر ندارند و فقط رفتار والدین وجود دارد که تنها به دلیل زیست شناسی (بله، یعنی این، این مدت طولانی در زیست شناسی است).

به طور کلی، معلوم می شود که ایده شک و تردید، همانطور که اغلب اتفاق می افتد، کاملا نادرست است. و از آنجا که او نادرست است، نباید به دلیل آن ناراحت نشوید.

تمایل به فاجعه آمیز

گرایش به فاجعه آمیز، اعتماد به نفس است که حوادث در بدترین سناریو، بدون توجه به احتمالات گزینه های دیگر برای توسعه وضعیت، توسعه خواهد یافت.

در این مورد، یک مرد تنها یک نسخه از توسعه رویدادها را می بیند - آنها هرگز فرزندان مشترک با این زن نخواهند داشت و زندگی خود را وحشتناک می کنند.

احتمالا این نتیجه رویدادها چقدر است؟ نه به مقدار زیادی بگویم

همانطور که تمرین نشان می دهد، بسیاری از همکاران در ابتدا به کودکان و سردرگمی به روش های مختلف مربوط می شوند. با این حال، در طول زمان، موقعیت آنها با هم جمع شده است، و آنها یک دیدگاه مشترک را پیدا می کنند. این یک چیز سریع نیست، اما از طریق زانو شکسته نمی شود - هر کس صمیمانه با این دیدگاه کلی موافقت می کند (زیرا به طور کلی).

شاید گزینه دیگری - به نظر می رسد که بدون کودکان خوب است و نیازی به تولد نیست.

شاید گزینه سوم - پس از مدتی یک زن خودش تصمیم به تولد می کند.

به طور کلی، گزینه فاجعه بار "ما فرزندان مشترک نداریم و وحشتناک است" نه اجتناب ناپذیر یا بیشتر احتمال دارد. و مرد ناراحت است و آماده طلاق است.

جمع کردن

بچه 1

این تمایلات در تفکر، همانطور که گفتم، زندگی مردم را از بین می برد. این، به طور معمول، خبر بد است.

اخبار خوبی نیز وجود دارد - همه این ناسازگاری ها برطرف می شوند. اگر شما بالا بر روی آنها، آن را بسیار بهتر زندگی می کنند.

در حال حاضر، شاید شما باید از این یادداشت ها به این سوال پاسخ دهید. به شدت صحبت می کنم، من قبلا آن را در متن پاسخ دادم. در اینجا فقط چروک را ایجاد می کنید.

نه، نه مرگبار، اگر یک زن فرزندان را نمی خواهد. اول، زوج ها می توانند بدون کودکان زندگی کنند. ثانیا، پذیرش و پذیرش وجود دارد. سوم، هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم که به طور خاص این زن چنین نگاهی به زندگی ابدی دارد.

آیا ارزش طلاق دارد اگر یکی از شرکا بچه ها را نمی خواهند؟ این برای من نیست که تصمیم بگیرم که چگونه درک می کنید. به نظر من، بهتر است که هر زمان دیگری را بدهد و نه به خرد کردن - احتمال احتمالی این است که موقعیت ها نزدیک می شوند. به این معنا، یک همسر دیگر دیگر نمی خواهد، اما دوم این نیست که امتناع کند. شما نگاه می کنید، کسی و تماس بگیرید

ادامه مطلب