والدین ضرب و شتم - این بدان معنی است که عشق به ضرب و شتم: داستان های واقعی در مورد خشونت خانوادگی

Anonim

سو استفاده کردن.

در دوران کودکی ما به اعتراف به دوستان در این واقعیت که شما ضرب و شتم پدر و مادر خود را به شدت شرمنده، ترسناک و به طور کلی Nommilfo. با این حال، هر دومین بزرگسال فعلی دارای داستان های خشونت خانوادگی هستند. Pics.ru آنها را جمع آوری کرد و از همان زمان خواسته شد، چه تجربه ای منفی کودک تغییر کرد.

Δ

به عنوان یک کودک، من مرا ضرب و شتم. مامان می تواند بسازد، اما بنابراین، تحت تاثیر لحظه، اما پدربزرگ کمربند، وسیع، ضخیم، چرم، خوب بدون دست و پنجه نرم را ضرب و شتم. این می تواند برای هر چیزی باشد: من دیر شدم: من به مدت 5 دقیقه دیر کردم، به نظر می رسید که من صدای خود را در نزاع و یا بی احترامی به مادرش مطرح کردم. چیز دلسوزی ترین این بود که مادر هرگز بر دفاع من نرسیده بود، گرچه، در واقع، یک فرد کاملا بیگانه دست خود را به من رساند، آنها حتی ازدواج نکردند. او ترجیح داد که در اتاق دیگری یا آشپزخانه نشسته و سپس تظاهر کند که هیچ چیز اتفاق افتاده است، هرگز از من پشیمان نشود و از من حمایت نکرد. من هنوز نمیتوانم او را ببخشم. و در عین حال من خشونت فیزیکی را تحمل نمی کنم: دو بار رمان های من به پایان رسید، زمانی که یک فرد دست خود را به من برساند. برای من تابو است و در رابطه با کودکان، هرچه بیشتر - من این احساس ناتوانی، بی اعتمادی مطلق و ناراحتی سوزان در بزرگسالان را به یاد می آورم.

Δ

سوء استفاده 2

پدر و مادر شوهر من در سختی به ارمغان آورد: برای کوچکترین، موسسه به طور فیزیکی مجازات شد، و یا شروع به "بازی در سکوت" "- متوقف صحبت کردن با آن به طور نامحدود. متأسفانه، در حال حاضر، هنگامی که ما فرزندان خودمان داریم، او به طور کامل از این مدل آموزش و پرورش پیروی می کند و نیازمند دختر پنج ساله ما از کل وابستگی و اطاعت است، همانطور که در ارتش یا من نمی دانم، زندان. کمی اشتباه - Rugan و مجازات. به طور طبیعی، من برای دخترم می آیم، و من نیز به طور کامل می روم: کودک به شدت به ارمغان آورد، نه مادر، و گریه بر روی چوب. در همان زمان دختر را به اشک برای او - مورد دو دقیقه، گاهی اوقات او به طور مستقیم به طور خاص ترول، به عنوان اگر آن را به او لذت می برد. ادبیات نمی خواهد آموزش ویژه ای را در تربیتی بخواند، معتقد است که او خود را کاملا می داند.

Δ

من در دوران کودکی من مجازات شدم: شما می دانید که سرزنش چیست؟ کمربند را حمل کنید، شلوار خود را بردارید، روی مبل قرار دهید. و سالها تا 12-13 سال. این، کل تحقیر و تظاهرات قدرت از پدر است. من برای این همه سخت بودم، با یک روانشناس بسیار کار کردم تا تمام این گه ها را بگذارم. من حتی در رابطه جنسی مشکلی داشتم: به نظر می رسید که من به طور غیرمستقیم موازی بین سلطه را صرف مجازات و تسلط یک مرد در رختخواب کردم و ترسناک شدم. اما به نظر می رسید که این آسیب را غلبه کرد. من خودم به شدت تحریک پذیر هستم، اما من فرزندان خود را تحت هیچ شرایطی ضرب و شتم نمی کنم. در عوض، مبل را یا مبلمان دیگر، اما هرگز.

Δ

سوء استفاده 22

به عنوان یک کودک، من به طور مرتب و با کیفیت بسیار بالا بود. اما من احساسات تحقیر یا ناراحتی را به یاد نمی آورم - برای مجازات همیشه یک دلیل خوب وجود دارد. پدرم اعتقاد داشت که بعضی چیزها و حقایق حقوقی قبل از ما با برادر من نمی توانستند چیزی را تحت تاثیر قرار دهند، اما از لحاظ جسمی تاثیر می گذارد. من هیچ تاسف را احساس نمی کنم، من دوران کودکی شگفت انگیز و ضرب و شتم داشتم - این فقط بخشی از آن است. پدرم نیز مادرش را در دوران کودکی خود داشت - مادربزرگ من، که من عذاب داشتم، او یک مرد زیبا و مهد کودک بود. اما، ظاهرا، چیزی واقعا در کودک راحت تر از صد بار برای توضیح دادن است.

Δ

من تکرار می کنم و مادرم خیلی خسته ام، من ترس، تحقیر، بی نظمی را به یاد می آورم. من حتی به سختی چنین سوالاتی را مطرح می کنم و بازتاب های آرام مردم را در مورد موارد توجیه می کنم.

Δ

سوء استفاده 4

برای من، استفاده از مجازات فیزیکی به فرزندان خود کاملا غیر قابل قبول است فقط به این دلیل که من در تجربه خودم می دانم که چگونه باید توسط یک کودک برخورد شود. البته، شرایطی وجود دارد که من از خودم بیرون می روم و نمی دانم در همه چه کاری باید انجام دهم، انگیزه غرق می شود. در چنین لحظاتی، من سعی می کنم از کودک دور شوم، آزمایش شود، با آب سرد شسته شود تا تا آنجا که ممکن است آرام شود.

Δ

من بیشتر از بچه ها بودم، من به طور مداوم از بین رفتم، من برادران و خواهران مسن تر را با دوستانم ضرب و شتم کردم، که نوجوانان را به وحشت آورد. آنها حتی گاهی اوقات من را در یک دیدار قرار دادند، تا زمانی که مادر به کار خود ادامه داد، اگر او یک تغییر شب داشت. به این معناست که من در مورد کف و دیوارها پرتاب شدم، آنها اشیاء سنگین را ضرب و شتم کردند و آنها را در مورد سر شکست دادند. یک بار در فدرال، مادر من را با یک چاقو به من زد، و هنگامی که ابزار را در من انداخت، و پا را با یک بیل کثیف بریزید. این همه به شدت ملتهب بود، لازم بود که زخم را باز و تمیز کردن زخم، در بیمارستان من، البته، هیچ کس سوار شد. من فقط خودم را نشان دادم، بدون هیچ چیز با آب پخته شده شسته شدم. من 8 ساله بودم

در 17 خانه را ترک کرد، و من هنوز هم واکنش به حرکات ناگهانی در لبه دید، و یا اگر کسی به سرعت دست را بالا می برد. علاوه بر این، مادر من معتاد نبود، مشروبات الکلی یا دارویی نبود: من در مورد برداشت ها (در حال حاضر زمانی که رشد کرده بودم) بچه هایی که تحت پوشش قرار گرفتند نه، او در بزرگسالان بلافاصله مادر جهان است. به دلایلی، او به کودکان تردید نکرد. هنگامی که من خودم یک بار دیگر دختر کوچکم را تحت فشار قرار دادم تا او بر روی زمین بیرون بیایم، من خیلی بیشتر از او به وحشت افتادم. من خشونت را به عنوان هنجار که چگونه بسیاری از والدین شکسته انجام می دهند، من آن را منزجر می کنم، هرچند گاهی اوقات در پاپ گاهی اوقات شکست خورده بود، اما این یک اقدام شبیه سازی بود. هنگامی که پدر مادری او واقعا و چندین بار در پاپ چندین بار ضربه زد، مانند spooled، ما بسیار شلوغ بودیم.

Δ

سوء استفاده 3

هنگامی که من کوچک بودم، چند بار در شرایط بحرانی بسیار پرخطر بودم، اما اغلب من با تحریم های چند روزه، توهین و تحقیر شده با کلمات، به من افکار و کلمات که من نداشتم راضی شدم. به طور خلاصه، آنها از لحاظ اخلاقی فریب خورده اند. و چیزی که توهین آمیز ترین - برای این قلدری هرگز عذرخواهی نکرد، اما برای تکان دادن خواستار بخشش شد. برای من، بهتر است که از این اثرات غیر فیزیکی وحشتناک ضرب و شتم و عذرخواهی کنیم.

Δ

من به طور مداوم برخورد کردم، همه چیز که می توانست هر چیزی را در دست داشته باشد. به عنوان مثال، یک بار با یک حوله مرطوب به کبودی های سیاه غرق شد، زیرا من بیش از حد با صدای بلند صحبت کردم، من 7 ساله بودم. نتیجه موفقیت در زندگی به نام والدین است. من از آنها متنفرم، ما ارتباط برقرار نمی کنیم و حتی نمی توانستند. من نمی توانم آن را ببخشم هنوز فرزندی نیست

Δ

من در دوران کودکی زخمی شدم و مادر و پدر برخی از زمانی که پدر به طور وحشیانه من را به خاطر این واقعیت که من برادر من را در این بازی گذاشتم، ضرب و شتم کردم، و او را به عقب بر روی لبه تخت برد. برادر شروع به کشیدن کرد، پدرش ترسناک بود که او به او آسیب رسانده است و شروع به ضرب و شتم من با یک خط چوبی 60 سانتیمتر. بیل در اطراف بدن به مدت 15 دقیقه. من فقط نمی توانستم گریه کنم یا فریاد بزنم مامان سکوت کرد سپس او به همسایه رفت و به او شکایت کرد، چگونه می توانست کودک را مانند آن بکشد. و چرا پس از آن ایستادن؟ من حتی نمی توانم تصور کنم که اجازه می دهم شوهرم بتوانم فرزندم را بی رحمانه بکشم. مادر خود نیز اعمال شد می تواند من را از بین ببرد. من آن را دوست نداشتم که کفش های کثیف من (دمپایی) را در کف تمیز قرار داده ام. او این دمپایی را گرفت و شروع به ضرب و شتم من کرد، کثیف، روی سر. به طور کلی، من دوران کودکی شاد داشتم. آیا بر من تاثیر گذاشت؟ ممکن است که منعکس شود. من احساس گناه دادم، من به اعتماد به نفس استفاده کردم. Gryza ناخن از دوران کودکی، یک عادت مرسوم دیگر از اپرا وجود دارد - روانشناسان می گویند که فردی که چنین عادت هایی دارد، این است که خودش را می خورد. اگر چه من مطمئن نیستم که دلیل آن در ضربات است. شاید در چیز دیگری

Δ

سوء استفاده 1

پدرم در مدرسه بارها و بارها گفته شده است که مکان من در مدرسه عقب مانده ذهنی است و من را فقط به این دلیل ترجمه نمی کند، زیرا او درس های من را نداشت. و اگر او با من متوقف شود، یک احمق از چنین، برای شرکت در آن، پس من به مدرسه Y / O منتقل خواهم شد. با این حال، من تقریبا بدون سه گانه به پایان رسید و وارد موسسه بسیار معتبر شدم. اجازه دهید با تلاش دوم، اما انجام داد. خودش، بدون هر چند در آینده، خود را برای اسرائیل در تنهایی افتخار گذاشت و در اینجا همه چیز به دست آمد. مامان، من به یاد داشته باشید، بر روی تلفن فریاد زد: "در اسرائیل سخت است، به ما بازگردید." من گفتم نه! اجازه دهید بمب فلسطینی در اینجا در اینجا پاره شود. خواهر من، به نظر می رسد، پدر و مادر را ببخشید، و من هنوز نمی توانم! اجازه دهید آنها را به آنچه که آنها کاشت، من نمی توانم آنها را بدون آنها اداره کنم. آنها فرسوده، ناراحتی، عدم تمایل به درک، به موقعیتی که من در حال حاضر با علاقه باز می گردم را وارد کنید. و من به آنها اهمیتی نمی دهم، و همچنین آنها به من 20-25 سال پیش اهمیتی نمی دهند: همه جوانان راه می روند، و من خطر ابتلا به ماشین را به دست می آورم، من به امید زمان به " پرداخت "به منظور فریب دادن زیرنویس و سوگند یاد نکنید. در حال حاضر من عضو آنها با بی تفاوتی شما هستم و لذت باور نکردنی را دریافت می کنم. پس از همه، من به خودم یک کلمه داد که اشک های من پرتاب می شود - این چگونگی قالب آنها است. fiech

داستان ها Ekaterina Kuzmin جمع شدند

ادامه مطلب