پسر مادر گوشت گاو. هنگامی که کودکان حتی به عنوان بزرگسالان رشد نمی کنند

Anonim

ما فکر کردیم که شکایات در مورد بیش از حد از عشق مادران - بسیاری از دختران. اما قدیمی Pretaraya، از مجله مقاله "پایان دوره"، مقاله دنیس گورلف به قلب ما پاسخ می دهد، به طوری که ما آن را نوشتیم، تنها طبقه متفاوت است. و مشکلات مشابه هستند: "کسانی که کوتالی، به تنهایی کسانی که ازدواج کرده اند و کسانی را که به آنها انجام داده بودند ضرب و شتم کردند."

هیچ حمله ای بیشتر برای فرد نسبت به عشق والدین وجود ندارد. واقعی نابینا. مانیک

تماس بگیرید home-and-i-la. اکثر مشکلات به صورت جداگانه مورد ضرب و شتم قرار می گیرند و تنها این خوردگی از داخل روزانه، به طور کامل، به طور کامل. حتی Gnusi، به عنوان یک زندان، مجموع و ارتش، هویت را تغییر شکل نمی دهد نه بیشتر از نیاز روزانه برای پوشیدن روسری. شما هویج را می خورید سیب بخورید Seagull نمی خواهم؟

یک ساعت بعد ما شام می خوریم در نیم ساعت ما ناهار خواهیم کرد. پس از 15 دقیقه ما شام می خوریم. کجا بروید، دست من. فقط خیلی دیر نیست و میشا تو نیستی؟ و چقدر او را ترک کرد؟ و او بر روی کلاه گذاشت؟ او ازدواج کرد؟ بنابراین شما به خاطر این تنها هستید؟ او ارزشش را ندارد، یک دختر استانی احمقانه نیست. چرا همیشه به من زنگ می زنید؟ من شما را خرج میکنم میبینمت. زمان برای خوابیدن این سرد در خارج است به شرح زیر است. انتخاب گوش آن را چاپ نکنید، من می ترسم آب خام را بنوشید، آب خام نوشیدن نکنید، آب خام را نوشیدن نکنید.

MACADE شما در اطراف سه ماهه دمپایی پوشیده شده است، به دنبال شما. با تشکر از شما، من فکر کردم، به یک سیگار دادن. "مهمترین چیز این است که با همه چیز موافق باشیم، دوستش را در بدبختی تدریس کرد. حلقه ها در شب از ایستگاه: ملاقات. لباس پوشیدن. آنها به راهرو بروید، آنها می گویند: شما نخواهید رفت، دیر نیست. خوب، من هیچ جا نخواهم رفت. لباس پوشیدن برو باز هم، ما لباس و به سرعت ترک، توجه به فریاد بر روی پله ها. "

او نوراستنیک، دوست من است. بوکسور و نوراستنیک. ترکیب وحشی سه سال در آلمان بدون والدین زندگی می کنند، با خانواده اش، و هنوز Neurasthenik. "قاتلان ذاتی" را دوست دارد. درک میکنم. مردم دیده نمی شوند آنها آسان و دلپذیر هستند.

هنگامی که آنها می گویند پدربزرگ خود را به طور جدی بیمار مبتلا به روانپزشکی، به دلیل پنج دقیقه پس از تماس از خانه سورکالینی، به طور معکوس در درب چشم و پنجاه دقیقه ایستاده، آنها دستور می دهند، آنها می گویند زمانی که شما فرزندان خود را ، سپس شما را درک می کنید. آنها فقط احمق ها هستند. به آنها، در چهل سال بعد به دود دوش، هرگز یک پدر 65 ساله نداشت و به خانه نرفت، زیرا خیلی دیر شده بود.

آنها خندیدن ساده لوحانه هستند و ارائه می دهند، به عنوان آخرین راه حل، یک آپارتمان را مبادله می کنند. آنها غیر معمول نیستند که فردی که عشق مشهور والدین را دید، نمی داند چگونه یک آپارتمان را مبادله کند. خدا ممنوع است، به طوری که او می تواند حداقل برای او پرداخت کند. او می داند چقدر چیزی نیست. تصمیمات ستایش کن برای زندگی باهم. مناسب. دست برداشتن از فاصله نگه داشتن در چهره خرید تعمیر. پاسخ دادن. از وحشت در مقابل جهان، او از مردم بسیار قوی تر از آنها سزاوار است.

عشق بیرونی برای او دارو، که او همیشه آزاد و سالم را دریافت کرد. وابستگی به مواد مخدر پیشرفت می کند، عشق مادر هیستریک در حال حاضر فاقد آن است، Hallucinogens شدید مورد نیاز است، و آنها را به آنها نمی دهد.

و او نمی داند چگونه به عشق، زیرا برای عشق شما همیشه نیاز به فاصله دارید، و از دوران کودکی بوسید، و من از آن استفاده نمی کنم، اما همچنین می دانیم که چگونه بارها برای جسم خود را دوست دارد، و به طور غریزی تلاش نمی کند فشار او را به مردم ناز

شروع پرتاب بین "من نگران" و "من خدای"، عذاب دردناک، انعکاس، نگاهی به خودت از طرفی که نمیتواند تشدید شود. هنگامی که در یک رستوران گران قیمت، شما خود را با چشم های عجیب و غریب تصور کنید، بلافاصله شروع به لرزش یک دست، و همه چیز از چنگال سقوط می کند.

یک کودک عزیز بالغ، شاهزاده تاج است، که به طور انسانی پس از اینکه پدر سرش را قطع کرد، به زندگی خود ادامه داد. بهتر استفاده نمی شود بهتر است به پایان برسد. ترکیبی از ستمگر و نوزاد در یک روح به طور قابل اعتماد یک فرد را از بشریت کاهش می دهد. علاوه بر این کمک مادر من دیگر لازم نیست: تنهایی تیز و تنها شاهزاده را خراب می کند؛ این تراژدی در حال حاضر خود بارگذاری شده است، او قادر به تولید آن خود است.

با این حال، اگر مادر هنوز بیمار نشده باشد، او همیشه وقت خود را برای فراخوانی پیدا می کند و می پرسد که او امروز رانده شده است و دیروز با آن تماس گرفته است. این مدت طولانی از کل ملت ها بوده است. دوستی که از اسرائیل بازگشت، گفته شد که یک نسل کامل از کودکان ارزان قیمت ابدی که توسط Pogrom و Crematorium منتقل شده اند، افزایش یافت. کودکان که هرگز به بزرگسالان تبدیل نشده اند، زیرا آنها به سن پیری اعمال می شوند که آنها را غارت می کنند و اجازه نمی دهند بیرون بیایند، زیرا سگ ها، اتومبیل ها و جنایتکاران وجود دارد.

بنابراین جهان به دو نشانه دیگر تقسیم می شود. در یک طرف، شلاق های تنهایی عصبی با تمایز خودکشی زندگی می کنند، به سن پیری تلاش می کند به نظر برسد. در سایر ریه ها، جشن، تمام سوپرماخه های مورد علاقه خود، تا سن سالم با پول و چوب. آنها خوب هستند.

در زمان بلوغ، والدین مشغول به کار بودند، یکدیگر، یک دستگاه از زندگی شخصی، اما نه با عشق به چادام. کسی که پدردار کارگردان در سن 16 سالگی آپارتمان را با پول به مدت دو سال ترک کرد و مادرش را در عملیات ترک کرد.

کسی که پدر و مادر در همان 16 سالگی اعلام کرد: "خودش بیشتر. اتاق و صبحانه شما در خانه است، و بقیه کسب و کار ما نیست. " کسی هیچ پدر ندارد، و مادر و دوباره توت توت. "بنابراین، این کودکان مناسب هستند، آنها می توانند برخی از آنها را آزاد کنند، نه این که من"، آرام به هر مادر حرفه ای و آرام می گوید. این کودکان اشتباه نیستند والدین مناسب هستند.

در سن 16 سالگی، شما می توانید یکی را پرتاب کنید و به هر شخصی نیاز دارید، به جز سرگن از کتاب "سرنوشت درامر"، که به فروش می رسد، به فروش می رسد، پس جاسوسی عرق خواهد شد.

در جامعه ناقص، شاهزاده همیشه ناراضی گدا، یک نوزاد از دانشگاه است، به رهبری Sawyer Heclberry Finn. برخی از زندگی در شکایات و رویاها، از جمله دیگران در داستان و ماجراهای عبور می کند. برخی از سوار شدن به دوستان به شکایت در مورد وجود، دیگر راز از همسر برای قرض گرفتن یکی دیگر از Lyalka، خوشحال و سپاسگزار است. چند ماه فکر می کنم لازم است که کف شستشو، نیم روز دیگر مسکن جدید را تمیز کنید.

بعضی از دستمال مرطوب در آپارتمان خود، دیگران کلید های مانند دستکش ها، تیراندازی، ازدواج و مهمانان را از دوستان تغییر می دهند. ثبت نام نظامی و دفاتر ثبت نام نظامی هرگز نمی توانند آنها را پیدا کنند، و اگر آنها پیدا شوند، آنها به طور اطمینان و به سرعت توسط Otmaz ساخته شده اند، و اگر آنها را بگیرند، پس از آن، وکای ایستاده ها به راحتی در راز، در نقاشی، ارکستر، و بدون هیچ گونه حفاظت، از دوران کودکی، عادت به تصمیم گیری در مورد مشکلات. در مبارزه با "سوخت نفت" خدمت کرده است از دوران کودکی پیچیده چاد. پشت آنها با Meroboyaznie دو برابر، بسته شدن و نفرت از بشریت می آیند. RODIN انواع ویسکی خاکستری را مرتب می کند و بلافاصله توصیه می شود که خانه بمانید.

این یک انسداد آرام، ناشنوا، مکانیکی است. به منظور اینکه کودک سالم باشد، در اواسط درجه چهارم در رختخواب مست مست نیست و پس از سال جدید و سه ساعت با SOBS در بالش راضی هستند. به خاطر اینکه دخترش به سرعت از ذهن خواسته شد و خوشحال شد، او گفته شد، چه نوع بیهوده زندگی زندان، در روز تولد او، با شامپاین در دستان خود، به شکل یک تست، زندگی می کرد.

چسبنده، مانند یک نوشیدنی، با مشتاقانه، مانند یک پاک کننده گل، ناشنوا، به عنوان یک گارد افتخاری، پدر و مادر به شدت و به شدت نمی خواهند کسانی را که کوتالی، به تنهایی کسانی که ازدواج کرده اند، ببیند و کسانی را که همراه آنها بودند، ضرب و شتم کنند. آنها به روشنی دفاع از حق خود را به عشق، در حالی که شجاع ترین در فرضیه های کودکان برای محافظت از خود رخ نمی دهد. این من باید از دخترم افتخار کنم، و او احمق و بیست و پنج زندگی با حاشیه است. من می خواهم آن را به پسر جشن تولد خانه با من، و آنچه که او می خواهد آن را مهم نیست.

من نگران هستم زمانی که شما در خانه نیستید، بنابراین می میرید، و ده. و این واقعیت که شما، فرض کنید، به سرما استفاده می شود و بیش از یک بار و نه ده ساله خوابیدم، آن را نمی بینم، شما را نمی بینم، من شما را نمی بینم، و قلبم را صدمه ندیدم، اما در اینجا آن را نداشتم انتظار می رود برود یکی دیگر از پدر زنده، عموی بسیار صحیح، گفت: "اگر شما مادر من:" اگر شما هرگز ازدواج نکرده اید، بابا شما در اطراف شما اجرا می شود، متاسفم، بالها چنگ زدن و خوشحال خواهد شد. "

به طور کلی، من درک می کنم که چرا Zhenya Lukashin از "عجیب و غریب سرنوشت" به سی و شش نفر هیچ خانواده ای وجود نداشت. او مادر داشت این بیشتر است. جهان

منبع: Fantlab.ru.

ادامه مطلب