11 داستان عجیب و غریب در مورد خیانت و خیانت

Anonim

چی
بدتر از آنچه می تواند در یک رابطه باشد؟ به نظر می رسد هیچ چیز. همه ما هر روز سعی می کنیم رابطه ما را بیشتر یا کمتر و سالم تر کنیم. این کار روزانه واقعی است، و نه فقط زیر ماه. و هنگامی که لحظه ای می آید زمانی که کسی در انتهای سیم انجام می شود، چه چیزی از این شخص انتظار می رود غیر ممکن باشد. ما در مورد آن فکر نمی کنیم.

در حزب من آن را در اتاق خواب در طول عیاشی کشف کردم

"ما به نحوی با من در حال حاضر به یک مهمانی آمد. بچه ها بیش از دختران بودند، اما من کسی را می شناختم و نشستم. سپس آن را از دست دادم من به دنبال تمام خانه بودم. و در اتاق خواب یافت، پنج دهقان برهنه تر و دو جوجه وجود داشت. به نظر می رسد که آنها در آن لحظه بسیار سرگرم کننده بودند. اما من نه. "

من راه می رفتم تا یک حزب تعجب آور را ترتیب دهم که او را تغییر داد

"من به کار نمی رفتم تا یک حزب شگفت انگیز برای دخترم آماده کنم. و در میان سرگرم کننده او را با دیگری گرفت. رسوایی وجود داشت. و روز بعد من نیز اخراج شدم. "

پسر من جوجه دیگری را برای کریسمس کشیدند

"ما کریسمس را با دوستانمان جشن گرفتیم. و پسر من برخی از جوجه های غیر قابل درک را در آنجا کشید. وقتی او را دیدم، من مسدود شدم من به او با یک سوال ناامید نگاه کردم: "شخص، شما جدی هستید؟ همه این ها چیست؟ " او گفت که دوستش را دوست دارد و هیچ ارتباطی با آن ندارد. علاوه بر این، او نوعی گنگ و مست در F ** Y بود. و من به شدت توهین آمیز بودم، چون احساس کردم که آنها چیزی داشتند. "

وقتی پس از زایمان رابطه جنسی نداشتم، او گفت: "او گفت:"

"من هرگز او را ندیدم او واقعا دوست داشت که آویزان شود و من دخالت نکنم. حاملگی من برنامه ریزی نشده بود، اما ما یک رابطه زیبا داشتیم و سقط جنین را در نظر نگرفتیم. یک ماه پس از زایمان، من به طور طبیعی باید بهبود یابد. و او Tinder را دانلود کرد و در یک تاریخ کشید. من فقط چند ماه بعد متوجه شدم، زمانی که دوست دخترم بر روی نمایه خود متوقف شد. پس از یک سال، من وارد کارآموزی شدم و با تمام انواع دلخواه های امیدوار کننده حلق آویز شدم و با آنها خوابیدم. سپس بازگشت او به او گفت و با او شکست خورده است، به خود افتخار می کند. "

بعضی از مردان از سابق خود خواسته اند عکس من را بفرستند. و او به من برهنه فرستاد

cheA3
"من یک دختر را دیدم هنگامی که او از من خواسته بود چیزی را از پست خود چاپ کند و تمام کلمات عبور را به دست آورد. من همه چیز را انجام دادم، اما من رفتم تا آن را در رایانه خود انتخاب کنم. و من دیدم که او در تمام انواع سایت های دوستیابی گریخته و تنها با مردان ارتباط برقرار می کند. یکی از آنها خواسته بود که یک عکس بفرستد و عکس من را فرستاد، جایی که من برهنه بودم. او معلوم شد که Bastard و پس از شکستن ما و یک بار به من یک عکس از یک دختر دیگر با امضا: "نگاه کنید، من چیزی را بهتر از شما پیدا کردم."

بهترین دوست من در دانشگاه، دوره های آموزشی من را نوشت و برای من صادر کرد

"دوست من در کالج کار من را نوشت و من را برای پیش از آن صادر کرد. و من را در مقابل استاد قرار داد. اما من فرصتی دیگر داشتم و پروژه دیگری را انجام دادم و از آن دفاع کردم. و او سقوط کرد، چون نه انجیر برای این موضوع می دانست. "

هنگامی که مادر من با من باردار بود، خواهر بزرگتر من یک پدر را بوسیدن دوست دختر مادرش گرفت

"مامان پدر و مادر من و دوست دخترش را خیانت کرد. خواهر من گرفتار شد، و مادر من چند روز پس از تولد من در مورد همه چیز آموخت. من 22 روز بودم و او را از خانه بیرون آوردم. پدرم شروع به زندگی با دوست دختر مادرش کرد، آنها پسر را به تصویب رساندند، اما پدر بعدا آنها را رها کرد. او هرگز به من چیزی نگفت و چیزی را خریداری نکرده بود، اما فقط نامه هایی نوشت که در آن او گفت که چگونه یک تلویزیون جدید یا یک ماشین جدید خریداری کرد. من تا کنون عصبانی هستم. "

یک بار در حزب من از کویل پرواز کردم

che2
"ما یک رابطه جدی داشتیم، اما این مرد تمام وقت آنها را" باز "کرد. و من اعتقاد داشتم که او سه بار من را تغییر داد. سپس من به یک سوئینگ فرار کردم و تعداد زیادی از مردم را به وجود آوردم. مجموع 27! "

من شوهر سابق خود را در خیانت گرفتم وقتی هشت و نیم ماه بود

"وقتی که من بسیار باردار بودم، شوهرم را با یک زن دیگر گرفتم. هر دو او را به او حمله کرد. بازگشت به خانه، تمام چیزهای خود را در جعبه انداخت و مادرش را فرستاد. در همان شب، من مبارزه را آغاز کردم و به زایمان رفتم. دختر من کمی زودرس متولد شد، او اکنون 14 سال دارد. و من صمیمانه آرزو می کنم او هرگز برای زنده ماندن این. "

این پسر با اس ام اس من را با من شکست داد، زیرا من "بیش از حد مطالعه"

chea1.
"اولین مرد من به نظر من خیلی خوب بود، تمام وقت او گفت که او را دوست داشت، اما در عین حال او تمام وقت کار کرد. سپس او شروع به ترک جلسات ما کرد و دلایل خاصی را اختراع کرد. و پس از آن من یک پیام از او دریافت کردم که ما نمی توانیم ملاقات کنیم، زیرا من "زمان زیادی را صرف مطالعه می کنم. من به شدت ناراحت شدم و عزت نفس من به شدت افتاد. سپس متوجه شدم که او با سابق خود متلاشی شد و با همکاران سابق خود برای پول یا هدایا ملاقات کرد. بسیار خوشحالم که سرنوشت چنین قطعه ای از گناه را از من گرفت. "

او موازی با یک دختر دیگر که او را در همه جا پرداخت کرد ملاقات کرد

"وقتی ما شروع به ملاقات کردیم، همه چیز کامل بود. درست است، گاهی اوقات او شکایت کرد که او به طور کامل بر روی ملا بود، و سپس به طور ناگهانی با هدایای گران قیمت ظاهر شد. اما تمام وقت آن چیزها از همان فروشگاه یا کوپن هدیه بود. من شروع به مشکوک به چیزی کردم تا سال ادامه یابد، من شروع به پیروی از او کردم و بسیار محترم هستم. و او متوجه شد که حتی طولانی تر از من، او با یک دختر از یک شهر دیگر ملاقات می کند. من به او در مورد حدس های من گفتم. او گفت که من دیوانه هستم و من نیاز به یک روانشناس دارم. سپس من به او صحبت کردم و او گفت که او در یک فروشگاه کار می کرد، از آن هدیه، و به معنای واقعی کلمه تمام هزینه های آن، حتی یک بیمه تلفن و پزشکی. سپس گفتم که من فقط با من عاشق شدم، اما من نمی توانستم به خاطر پول بخشیم. سپس همه چیز را به او گفتم، اما او او را خیلی دوست داشت که او نمی تواند ترک کند، او تمام وقت دستکاری شد. سپس تصمیم گرفتم ترک کنم. "

منبع

همچنین بخوانید:

5 اسطوره درباره تقلب

خیانت زنان چرا باید از او بترسید؟

"شوهر شما عاشق عالی است!" داستان های واقعی درباره خیانت و رنگ پریده (18+)

ادامه مطلب