از بین بردن: چگونه من به یک مادر ایده آل تبدیل نشد

Anonim

جولیا Xianto - جوان مادر و Dowla، که متن آن در مورد خستگی لمسی (به طور کامل لمس شده) ما آخرین بار منتشر شده است، و او از طریق هزاران پست به اشتراک گذاشته شد. و این مقاله در مورد اینکه چگونه دختران مدرن خود را در زاویه رانندگی می کنند، تلاش می کنند تا مادران کامل شوند. و چرا این بسیار مضر است که سعی کنید فقط چنین باشد. ایده آل نیست این کلمه را فراموش کن

ShutTerstock_317991569

در دوران بارداری، من، البته، معتقد بود که همه چیز برای من به عنوان هنر در زایمان طبیعی و والدین خواهد بود. تولد سبک وزن، سریع، "برای یکصد" خواهد بود. بلافاصله کودک را روی سینه ببندید و دو سال در آغوش بگیرید. و بله، برای هر جیغ - همچنین سینه ها، و هیچ نرمی. و ما در نیمی از روز به نصف روز پیاده روی می کنیم و لزوما در روسری! .. هنگامی که زمان تولد بود، این ایده آلیسم به ساعت دوم زایمان سقوط کرد، زمانی که دعوا در حال حاضر خیلی قوی بود که بد بود برای گسترش ... و زمانی که هنوز هم طولانی مدت طولانی جنگ و حصار وجود دارد. هر دو فریاد و درد. تولد به سختی تبدیل شد، نه بیهوده به زبان انگلیسی، زایمان نامیده می شود "کار" - کار. و هنگامی که کودک من متولد شد، او واقعا با شادی بزرگ "آویزان" در سینه اش بود. این فقط من است، یا نه، این قفسه سینه من برای واقعیت خشن آماده نیست، و در شب روز اول من از درد کرک رنج می برم. سپس کل ماه از ایجاد تغذیه با شیر مادر و بسیاری از اشک های بسیاری و دندان های مقدس را در طول تغذیه دنبال کرد.

پنج هفته همه چیز منتقل شد و تغذیه شادی و صمیمیت ویژه شد، اما برای ما آسان نبود. من فقط از دست دادم چون اطلاعات و بدون قید و شرط به من اعتقاد داشتم و از محیط زیست حمایت کردم.

و چند نفر از مادران هیچ چیز دیگری نداشتند؟ ..

و در روز اول زندگی پسرم، ساعت سه صبح خستگی ذاتی و درد را نداشت و از یک گوشه طولانی از کسی که نوک پستان بود بیرون آمد. اندازه "12 متر +"، یک چیز لاستیکی بزرگ، که به سختی در دهان من همراه بود، نوزاد تار را متوقف نکرد. اما که او به آرامی مکیده شد و در نهایت خوابید. و ما نیز سبک وزن و کمی به سرزنش می شویم.

سپس ما در چنین شرایطی به ما آموختیم تا انگشت خود را بچرخانیم تا بتوانیم ضبط را خراب کنیم، زیرا مشکلات ما با تغذیه با شیر مادر آن مهم بود. اما .. تشنج بهبود یافته است، مشکلات تغذیه ای فراموش شده اند. مشکلات خواب مانند یک گلوله برفی پر شده است.

shutterstock_303060878.

در چهار ماه، من دوباره سعی کردم یک نوک پستان (در حال حاضر در اندازه، البته) برای خواب، و پسرم ناگهان شروع به خواب رفتن، به سرعت و به راحتی. و خواب دیگر ما با مشورت کردیم و تصمیم گرفتیم که اعصاب و اشک هایم برای ما گران تر باشد و اجازه دهید آنها را روی رویاها بشویم، اما ما بدون این رسوایی های بی پایان زندگی خواهیم کرد.

ما در برابر گرد و غبار بودیم !!! چه کسی نوک پستان را می دهد - فقط کار می کند! بله، ما هرگز! ... دقیقا تا شب اول آنچه ما ایده آل های خنده دار بودیم. من گفتم - ما در دوران بارداری بسیار خوابیدیم. آه آره، و البته، یک رویا مشترک این بدن طلایی پدر و مادر طبیعی است. نه، من هنوز فکر می کنم بسیار سرد به خواب با هم. اما ما کار نکردیم برای دو ماه اول من نمی توانستم غذا بخورد، دروغ گفتن در کنار من. ضبط از این کلمه موفق نشد، من به شدت صدمه دیده بودم، پسرم نیز ناامید و خشمگین شد. تغذیه نشسته، بر روی بالش، سپس به آرامی تغییر کرد.

من همچنین نمی توانم بیش از یک ساعت با کودک زیر بخوابم - همه چیز خرد شده، من بیدار شدم و بیدار شدم و پسرم، به طور خودکار بیدار شدم.

علاوه بر این، من یک تریوتیید پس از زایمان داشتم (این یک اختلال تیروئید است)، و یکی از علائم او بی خوابی است، مشکلات خوابیدن و خواب بسیار حساس. خوب، شما فهمید، بله؟ ....

اولین ماه پسرش واقعا بین ما یا از تختخواب من بود. اما ما به حداکثر فاصله ممکن نقل مکان کردیم تا به خدا نگرانی نکنیم و نه بیدار شویم. پس از آن، هنگامی که او در بعد از ظهر در یک ردیف خواب را متوقف کرد و من قدرتی نداشتم که او را سرزنش کنم (و من هنوز هم در آن زمان مشاعره داشتم تا هر سقوط را بخورم، او شروع به خواب در بالا، شکم به سمت معده

من خواندن، من خودم خوابیدم، توپیل به فیس بوک، و او خوابید - همه چیز خوب بود. و در شب، او شروع به خواب ناگهانی در کابین خود را با یک طرف شات متصل به طرف من از تخت. در پنجاه سانتیمتر از من، اما هنوز هم به طور جداگانه. و من نیز در شب خوابیدم، حداقل به نحوی. در چهار ماه، او در یک کابین و بعد از ظهر خواب بود. و او بسیار بهتر و طولانی تر، به طور منظم یخ زده، در تاریکی و با سر و صدای سفید. و من یک زمان آزاد، شخصی من داشتم.

بنابراین ما با خواب مشترک، افسوس و تشویق متعهد هستیم. خوب، درباره slings. من خوشبختانه سه و نیم یا چهار کیلوگرم شادی را در ماه اول در یک روسری داشتم. یک بار در هفته. سپس پسر ناگهان تمام شش کیلوگرم را وزن کرد و من فقط تیروئید خود را با ضعف او، تکان دادن دست، پالس دیوانه و شکم درد کردم.

ShutTerstock_342595244.

به علاوه، کودک بسیار دوست نداشت که خسته نشود، بلافاصله شروع به گریه و شکستن، و من - عرق و عصبی. گاهی اوقات آن را زخمی کرد، به طوری که او به سرعت در خیابان آرام شد و گاهی اوقات در خانه ماند. Salking به طور ناگهانی به یک زنجیر تبدیل شد. به سرعت، آسان، راحت. اما پس از آن ... هشت نه کیلوگرم در یک زنجیر با حلقه ها، بر روی یک شانه، دورتر از فروشگاه، دورتر از فروشگاه؟ ... به طور کلی، من فقط یک موبایل واقعی و یک سیلومی فعال زمانی که ما به کوله پشتی رشد کرده بود.

و روسری، که من به شدت تصمیم گرفتم و به حاملگی خریدم ... دروغ گفتن، زیبا. اخیرا، با این حال، من شروع به دریافت آنها دوباره و یادگیری به پروانه - بیماری عقب نشینی، کودک رشد کرد و بیمار شد. اما Backpars هنوز هم انتخاب ما در 95٪ موارد است. و پدر آنها را با لذت می برد.

شما فکر نمی کنید، من شکایت نمی کنم. یا آنچه من فکر می کنم که مادران من شکست خوردند. نه، من مطمئن هستم که من یک مادر بزرگ به پسرم هستم. او یک بچه ناز، آرام و کاملا ناراحت کننده است.

و حتی برعکس - من خوشحالم که همه چیز برای من اتفاق افتاده است. به منظور بیماری کودکان، تحت عنوان "کمال گرا" برای همیشه در گذشته باقی مانده است.

همه ما انتخاب ما را انتخاب می کنیم، بهترین فرصت ممکن در هر وضعیت خاص.

ShutTerstock_172408802.
یک زن تصمیم می گیرد که برای پیروز شدن به پیروزی صبر کند و دیگر - "تسلیم" به پزشکان در 42 هفته، چرا که برای خطرات او غیر قابل اندازه گیری است. هر دو می توانند خوش شانس باشند و نه. سوم خواهد شد یک سزارین برنامه ریزی شده در 38 هفته، زیرا او دیابت و پیش نمایش لگن است. چهارمین با همان انتظار برای شروع طبیعی زایمان و دعا خواهد بود.

پنجم موافقت خواهد کرد که در تاریخ برآورد تولد، "به منظور تحمل،" و ششم - بر روی مقطع سزارین، به دلیل "سونوگرافی نشان داد لعنت". آنها اطاعت نمی کردند هیچ کس برای ارائه اطلاعات کامل، نشان دادن نتایج تحقیق، آغوش و کمک به تصمیم خود را. آنها انتخابی بهتر ندارند تا با پیشنهاد دکتر موافقت کنند. نه فقط.

کسی تصمیم می گیرد تا در خانه و انفرادی تولد را به دنیا آورد و کسی در بیمارستان زایمان امن تر است، که توسط یک دسته از متخصصان احاطه شده است. اولین خطرات "انتخاب طبیعی"، دوم - قربانی تجاوز زایمان است. با این حال، هر دو، شانس های عالی و به طور طبیعی تولد وجود دارد.

یک مادر یک کالسکه سکوت را خریداری می کند، دیگر هیچ زنجیر کمپرسور نیست. سوم به طور کلی یک Kenguushku را خریداری می کند - او همچنین می خواند که پوشیدن یک کودک برای خود بسیار مفید برای توسعه خود را! فقط در مورد پوشیدن ارگونومیک یک کلمه نبود و او واقعا از آنچه اتفاق می افتد، آگاه نیست. شما واقعا فکر می کنید که کسی به طور خاص یک کودک را در یک پادشاه حمل می کند، که در مورد آسیب احتمالی به کودک مطلع می شود؟ .. که فرزند او از بیمارستان زایمان در حال حاضر با یک پستاندار آمده است و او را تا دو سال پراکنده نمی کند به طور موازی کاملا و بدون بمکد. سینه. و مادر دیگری هرگز به او یک پستاندار نمی دهد، اما آنها در تغذیه با شیر مادر موفق نخواهند شد. پس از همه، این اتفاق می افتد.

ShutTerstock_274839995 (1)
یک زن از اولین فرمان در چهارم چرم، الهام بخش شوهرش در مورد شاهکارها، و دیگر زندگی در کشور که شما نمی توانید تنها چهار ماه پس از زایمان کار کنید. و اگر او یک مادر تنها است؟ کودک او با خیال راحت به سالمندان به مهد کودک می رود، زیرا او نیاز به کار دارد، و مادربزرگ هنوز جوان هستند و خودشان کار می کنند و به طور کلی هیچ وضعیت دشواری در کشور وجود ندارد و کار غیرممکن است. خانواده یک زن درک و حمایت، آماده شدن برای دانش جدید و باز کردن به گفتگوها خواهند بود. مادرش می آید، بیرون آمدن، آشپزی و دخترش را به عنوان آن است. مادر و مادر، تمام مغز خود را برای آنچه که آب را به دست نمی آورند، کاهش می دهد، آب نبات و گوشت را نمی دهد، نیش نمی زند و در صندلی چرخدار نمی گیرد. و اگر یک زن نیاز به فورا به کار یا، خدا ممنوع، به بیمارستان بروید، و آنها تنها برای گزینه نظارت بر جیبی خود برای کودک هستند؟ .. هر یک از ما ممکن است دلایل خود را برای هر یک از انتخاب های ما داشته باشد کسی می تواند به نظر اشتباه باشد

بیماری های شما، جسمی و معنوی. محیط اطراف، سخت و درک نیست. فقدان اطلاعات. وضعیت سیاسی در کشور. کمبود کمک کودکان دیگر نیاز به توجه و مراقبت دارند. مرگ عزیزان. مشکلات روانشناختی.

ارزیابی و محکوم کردن یک زن دیگر از طرف - آیا مطمئن هستید که شما کل وضعیت را می دانید؟ ..

او این هر مادر است - بهترین را برای خود و فرزند خود، که قادر به این لحظه خاص است، بهتر می کند. او به بدترین مادر تبدیل نمی شود، زیرا او چیز دیگری را انتخاب کرد، و نه آنچه که مادر "ایده آل" را انتخاب کرده بود.

دو سال بعد، در ده سال، با یک کودک دیگر، و حتی شوهرش، او می تواند چیزی کاملا متفاوت را انتخاب کند. اما در آن لحظه او بهترین کاری را که می توانست انجام دهد. آنچه من می دانستم

ShutTerstock_314288807.
شما، بنابراین شما، بله، بله، شما! شما، مامان این یک بچه است! شما کار خود را به خوبی انجام می دهید! شما یک مادر خوب هستید زیرا شما او را ضرب و شتم نمی کنید، شما آن را به فحشا نمی دهید، گرسنگی نکنید، و حتی در آب و هوای خود لباس پوشید. شما او را بسیار دوست دارید، از او مراقبت کنید و حداکثر را که می توانید برای سلامتی، سلامت و شادی خود انجام دهید، انجام دهید؟ همه چيز! کافی است شما یک مادر خوب هستید! بر روی شمارنده ها آمده شما هرگز به یک مادر ایده آل نخواهید رسید، اما اگر شما ایده آل را متوقف نکنید، آسان نیست. شما همانطور که هستی و فرزند شما شما را انتخاب کرد، به شما آمد. او می داند چه چیزی را در داخل و او دقیقا دوست دارد. آیا - با او و با او.

بودن خود مهمترین درس است که شما می توانید یک کودک را آموزش دهید. ماسک ها را بپوشانید، سعی نکنید.

البته، این بدان معنا نیست که شما نیاز به نشستن روی مبل، به Sof Cigarettes و پاسخ به تمام ادعاهای: "خوب، بله، در اینجا من خوک!". نه توسعه، یادگیری، دائما تلاش برای بهبود خود و جهان اطراف - این نیز یک کودک از شما یاد بگیرد. اما شما نیازی به مقایسه خودتان با دیگران ندارید. مقایسه با شما قبلی. آیا امروز برای سه کلمه انگلیسی بیشتر از دوشنبه گذشته می دانید؟ کلاس برای یک آب نبات کمتر خوردید؟ فوق العاده آیا شما نمی خواهید به بحث در مورد یک همکار مبتنی بر همکاران شوید؟ قهرمان و اگر - قادر به تولد پس از سزارین بود؟ ما سینه نوزاد دوم را تغذیه می کنیم، هرچند با اولین "شیر" وجود نداشت؟ من آموختم که به غرق نکنم و بر روی بچه ها نپوشم؟ وای! .. و درست مثل این. و کودکان، این ماشین های کوچک کپی، آنها از ما یاد خواهند گرفت. از جمله شادی و پذیرش. و پیگیری ایده آل هر کس دیگری و هرگز خوشحال نبود.

ادامه مطلب