این روس ها عجیب و غریب: زندگی نویسندگان خیلی خسته کننده نبود!

Anonim

ما آموخته ایم که تمام نویسندگان و شاعران چنین موجودات نیمه فستانها هستند، عملا مقدسین هایی هستند که خود را با کارهای درخشان می دانستند و همه آنها به آنها بیگانه بود.

اما در اینجا چنین چیزی است: زن قدیمی هر کس را بدون تجزیه و تحلیل - نویسندگان، شاعران، امپراتورها، ابرقهرمانان و حتی نقل قول ها جمع آوری می کند. PICS.RU داستان های واقعی را در مورد زندگی نویسندگان بزرگ روسی جمع آوری کرد تا به شما یادآوری کند که همه آنها از گوشت و خون زندگی می کنند و همانطور که ما آویزان بود، نوشیدیم، عاشق شدیم، حسادت کردیم و برای کل RU ها حسادت کردیم -مادر.

DOBR.
نه Dobrolyubov، که یک منتقد انقلابی و دوست Belinsky است، و در تمام نماد شاعر، که، با این حال، خود را معروف به خود را با اشعار بسیاری از این واقعیت است که بیوگرافیان کلمه "حیاتی و حیاتی" زندگی "را نامیده اند.

کتاب ها بسیار کمی نوشت، اما او از روح شفا بود. حتی در دانشگاه، او معتاد به سیگار کشیدن حشیش و موعظه فرقه مرگ بود، که دانشجویان خود را به خودکشی آوردند، پس از آن حذف شدند. او را ناراحت نکرد: او همچنان به رهبری شیوه زندگی بوهمی، سیگار کشیدن تریاک، در یک اتاق، یک مخملی سیاه زندگی می کرد. بله بله! و سپس به طور ناگهانی تصمیم گرفت که همه اینها اینطور بود، "وجود ناقص" را رها کرد. کجا - هنوز غیر قابل درک است

شناخته شده است که او در سفینی تحت سمارا مشغول به کار بود، که در آسیای مرکزی نامزد شده بود، به عنوان آشپز در آذربایجان کار می کرد. بسیاری از محققان هنوز هم آن را تنها دهکده واقعی روسیه (و برخی از روانی های معمولی) را در نظر می گیرند و روشن است که چرا! برای محو شدن، شما باید در خودتان نباشید!

پیزا
یکی از شرکت کنندگان منتقدان "بزرگ سه" - شصت ها همراه با Dobrolyubov (آن منتقد) و Chernyshevsky. ما معتقدیم که محل یکی از سه نفر آن را بسیار راضی نیست، به دلیل آنچه که او سعی کرد ایستادگی کند و با استعداد تمام توان خود را درخشش.

به عنوان مثال، در سال 1861 (!) سال در عدالت اعلام کرد که "برچسب گذاری سلسله حکومت امن رومانوف و تغییر در نظام سیاسی و اجتماعی تنها هدف و امید به همه شهروندان صادقانه روسیه است،" پس از آن او خوشبختانه برای این اصطلاح در پیتر و پل قلعه به باد رفت (این شگفت انگیز است!).

اما چیزهای کوچک است. نکته اصلی این است که Pisarev از دلبستگی عاشقانه پاتولوژیک نسبت به بستگانش رنج می برد. و این در نهایت او را به ذهن و زندگی به او هزینه می کند.

در 19 سالگی، او برای اولین بار عاشق پسر عمویش بود، او عظمت خود را در این خاک به دست آورد و خود را در یک بیمارستان روانی خوشحال کرد، از جایی که او با خیال راحت فرار کرد، اما "عجیب و غریب و کاندیدیا" را ترک نکرد. به عنوان مثال، به خاطر این واقعیت که یک انگور یک احمق بود، از پوشکین متنفر بود. Pisarev به شدت آنها را هر دو مورد انتقاد کرد.

به هر حال، او همچنین پیشنهاد کرد تا کلاسیک را از کشتی مدرنیته بازنشانی کند. اما در نهایت او خود را به طور طبیعی در ساحل ریگا غرق شد، در حال تعطیلات عاشقانه با خواهر دیگری، این بار یک املاء. این چیزی است که ما درک می کنیم زندگی سریع - مرگ جوان!

خفاش

Batyushkova پیش از آن به نام Pushkin نامیده می شود، و نه بیهوده: به لطف او، زبان شاعرانه به ارتفاعات بی سابقه رسیده است. اما تعداد کمی از مردم می دانند که زندگی او، به آرامی می گویند، نه شکر.

اولا، یک اختلال روانی از مادرش گذشت (این در حال حاضر سوم، کارل است)، که، با طول زندگی، تنها تشدید می شود و سخت تر می شود.

ثانیا، او تقریبا همه چیز را از بین برد. در یک جنگ، او زخمی شد، در دومین، جایی که او واقعا می خواست و عجله کرد، به دلیل توهم های مکرر و تشنج مجاز نبود.

او سفر زیادی کرد، اما سفر او را شادی نکرد: حتی کار لباس پوشیدنی و خانگی در ایتالیا (در حفاظت از تورنف) با احساس ناامیدی کامل در زندگی و بی تفاوتی تحت تأثیر قرار گرفت.

در عشق، Batyushkov از کلمه خوش شانس نبود "در همه". برای اولین بار او عاشق لتونی زیبا امیلی شد، اما این رمان توسعه را دریافت نکرد، زیرا عاشقان در کشورهای مختلف زندگی می کردند. خوب، برای ازدواج در 20 سالگی تمایز نداشت.

و آنا فورمن بار دوم توسط شاعر منتخب - دانش آموز دوستانش تبدیل شد. آن را به Furman Batyushkov بافته شده بود، و او حتی موافقت کرد، اما ناگهان به نظر می رسید که رضایت او مجبور شد، در واقع او او را دوست ندارد، همه بد نیست.

پس ازدواج نکردم، اما به طرز عصبی ناراحت شدم که 34 سالگی (!) سال تا زمانی که مرگ بسیار مرگ در حالت غم انگیز دلیل بود و تنها به لطف تلاش های دوستان زندگی سالم، از TIFA 68 ساله می میرد.

جک

Zhukovsky با افزایش شعر روسی از زانو کلاسیک، تلاش نکرد تا زندگی شخصی خود را ترتیب دهد.

تعداد کمی از مردم می دانند (و در مدرسه آموزش داده نمی شود) که ماریا Protasova تنها عشق و شور و شوق برای تمام زندگی شاعر بزرگ روسیه بود - خواهرزاده او در خط پدر 15 سال جوانتر بود.

Zhukovsky به شدت رنج می برد، نگران intrigue بود. آنها نه تنها دو بار به ماشا بافته شده بودند و هر دو بار از مادرش امتناع کردند، آنها می گویند، نه برای خویشاوندان، هرچند خیلی دور، ازدواج می کنند.

در نتیجه، او خودش خودش را به خاطر ازدواج از فیلتراست سنت پترزبورگ به ازدواج کرد، اما مادر شکست خورده ناموفق بود. سپس شاعر فریاد زد - Waikova برای ازدواج با دوست خود برای ازدواج با خواهرزاده خود خواهرزاده خود، و او خود را به هر وجه او را تبلیغ کرد و حتی املاک را برای اطمینان از گودال فروخت.

در عوض، ویاکوف وعده داده است که هر کاری که ممکن است انجام دهد، به طوری که Zhukovsky در نهایت موافقت کرد که ازدواج کند. اما آنجا نبود! یک دوست ناگهان یک مرد رادیکال و بد بود، در مورد شاعر کلمات خوب نبود، و سپس به صدور ازدواج ماشا برای دکتر هلندی کمک کرد.

در ابتدا، Zhukovsky ترسناک و ناامید بود، اما اشتباه نبود و بعد او با یک نیفاتک 19 ساله ازدواج کرد. گشتالت بسته!

dost
Dostoevsky عشق و ستایش برای روانشناسان عمیق رومانوف، توصیف احساسات و احساسات قهرمانان "در آستانه". تعجب آور نیست که او چنین استعدادی داشت: نویسنده و موفق به بازدید از لبه خود.

برای شروع، Sigmund فروید خود را به مجموعه ای از این مجموعه نسبت داد، که در ناخوشایند بیان شده است.

سپس Dostoevsky با افراد غلط تماس گرفت و به تیراندازی محکوم شد. همراه با چند نفر. در آخرین لحظه، به طور متفکرانه یک عفو را اعلام کرد، مجازات اعدام را به شکل آثار تسکین داد. بعضی از آنها بلافاصله دیوانه شد، نه تنش. احساسات Dostoevsky حفظ و نقل مکان کرد و از رمان "idiot" (به یاد داشته باشید Myshkina؟ در حال حاضر من می دانم که در آن است!)

بعضی ها، به هر حال، می گویند که پس از شبه اعدام بود که داستونفسکی تشنج صرع را آغاز کرد. در Katorga Fedor، زمان Mikhailovich ما از دست نرفته بود: رهنمودهای زندگی خود را مجددا اعلام کرد و از یک لاک ازدواج کرد.

پس از 8 سال، مدت کوتاهی قبل از مرگ همسرش، داستایوفسکی در شرکت برخی از آزادیبویا سوسلاوا به بادن-بادن رفت، جایی که بلافاصله به رولت خریداری کرد و یک دسته از پول (و املاک) را می دانست. اما دوباره من اشتباه نکردم و با ناشر Stellovsky معاهده به شرایط واقعا شیطانی به پایان رسید - لازم بود بسیاری از و بسیار سریع بنویسید - اما برای پول زیادی.

یک جایزه به قرارداد یک استنوگرافی زیبا بود، که در آن Dostoevsky بلافاصله ازدواج کرد. خانم دستگیر شد، تمام امور مالی نویسنده را به دست آورد (و املاک).

پس از آن، خواهر داستونفسکی سعی کرد بخشی از مانور را مطرح کند، اما رسوایی بزرگ و یک صحنه بیرون آمد، پس از آن فدور مایکایلویچ خونریزی از گلویش را باز کرد و دو روز بعد او فوت کرد.

اخلاقی: از دست ندهید، اما به یاد داشته باشید که آپارتمان بسیاری از آنها را خراب کرده است.

برو برو.
تا به حال، آن را یکی از مرموز ترین نویسندگان روسی است.

به گفته جوانان، آثار اولیه کارهای خود را نابود کردند، تلاش کردند تا از دریا در لوبک فرار کنند، اما او برگشت، توضیح داد که قانون عجیب و غریب خود را توضیح داد و گفت که این خداوند به او چنین راهی داد. رویای امریکا

سپس به تدریج وارد دایره نخبگان ادبی آن زمان شد، اولین کتاب های موفق خود را منتشر کرد، استعداد نویسنده خود را تأیید کرد و تأمین کرد.

و ناگهان - خروج ناگهانی در خارج از کشور، تقریبا 12 ساله. گوگل خود را به بیماری اشاره می کند، اما آنچه غیر قابل درک است. برخی معتقدند که علت خروج او به یک زن تبدیل شده است، برخی از آنها تشنج جنون.

بیشتر از همه نویسندگان به خاطر نگرش عصبی خود نسبت به مرگ شناخته شده است. از سن جوان، او با چشم انداز و صداها تعقیب شد، آمبولانس را پر کرد. او سعی کرد چندین بار به صومعه برود تا پناهگاه را پیدا کند، اما او در آخرین لحظه تعجب کرد.

یکی از بزرگترین ترس هایش، ترس از زنده شدن بود، روشن نیست که در آن او را گرفت: آیا او رویای داشت، آیا دیدگاه بعدی خود را در یک مورد کوچک بسته شده است. گوگول به نظر می رسد که میل به میل خود، متوقف کردن و نوشیدن و نوشیدن به پست بزرگ، با وجود تمام متقاعد کردن دوستان. در روز ششم اعتصاب غذا، حجم دوم "ارواح مرده" را می سوزاند و بخشی از نسخه های خطی را می سوزاند، و در روز شانزدهم از خستگی کامل و کاهش می یابد.

هنگامی که، تا قرن از تولد گوگول، قبر او بازسازی شد، آنها تابوت را باز کردند. و آنها جمجمه را پیدا نکردند: بدن نویسنده در صحنه و لباس کاملا حفظ شد، اما هیچ سر و جایی که هنوز ناشناخته بود، وجود نداشت.

عکس در اعلامیه - Shutterstock

ادامه مطلب