نحوه از دست دادن آخرین شرم در "حکم مد": داستان اول شخص

Anonim

ما همیشه تعجب کردیم که چه چیزی در پشت صحنه های تلویزیونی جهنم "مدرک مد" برگزار شد. و ما اشتباه نیستیم: در داخل جهنم حتی بیشتر! ما داستان اول شخص را ارائه می دهیم - دانشمند طبیعی ویکی Samsonova (Viketz).

مود
این همه با این واقعیت شروع شد که من چاق شدم.

بله، من برای مدت طولانی رفتم، اما حماسه سرد در مورد آن نخواهد بود. Mattled ما به شدت از چهار چهره خسته شدیم: یک زن و شوهر متاهل خالکوبی، یک فیلمنامهنویسی زنانه و من حاضر به گرفتن شلوار جین شوهر بد نیستم. من می خواستم یک ماجراجویی، آنیلینگ، شهرت و freebies.

این ایده به طور ناگهانی متولد شد: "و اجازه دهید ویسز را به" حکم مد روز "ارسال کنیم؟ آنیلینگ در کانال اول و شکوه و حتی لباس های انجماد برای زنان ضخیم وجود دارد. "

و ما نشستیم تا نامه ای بنویسیم. Screenwriter کار خود را می دانست، آن را چنین درام دلهرهایی تبدیل کرد که خود را ترسناک تبدیل شده است.

اگر شما به طور خلاصه، صاحب جغد جنسی و خانم ویکتوریا ترجیح می دهد از طریق خیابان های شهر در سیلیکون، لاتکس و کفش برای transvestites، در سر کلاه گیس های هیولا، در دست ساحل، و در عین حال ، او مادر دو فرزند است و به طوری که او ... Deubs ضعیف، نجات خانواده، بابا بد نیست، فقط با مشکلات شخصی، و بنابراین او حتی زیبا، فقط ناراضی است.

نوشته شده و فراموش شده شما هرگز چنین نویسندگان را نمی شناسید که مایل به چرخش روی صفحه های آبی هستند.

هیچ هفته ای وجود نداشت، همانطور که من به یک مصاحبه دعوت شدم، علاوه بر این، به صورت خودکار در 10 ورق دستور داد. من به طوری که برخی از شبکه های اجتماعی، جایی که من این crevive را ارسال کردم، به طبقه سرم رفتم. این باید به Tarantino ارسال شود، اما این کار متفاوت بود.

یک سناریوی جداگانه را می توان در مورد چگونگی استخراج آشنا در این لاتکس با سیلیکون ها و کفش های ترانسستالی نوشته شده است. از کل اعلام شده در سهام تنها Jumpsuit از وینیل با سوراخ بر روی الاغ و یک بسته باله بود. من چیزی برای مصاحبه دارم و ظاهر شدم. با گروه کودکان و پشتیبانی. در زمستان.

نه باور کنید که موفقیت انتقال غیرممکن بود. همه چیز از کابینه به خانه کشیده شد.

به جای لباس های معمولی، ما آرسنال دوربین های شکنجه را در آن دیدیم، لباس های وحشی از استودیوهای BDSM و بخشی از طیف وسیعی از فروشگاه جنسی من را دیدیم. گروه تیراندازی در تعداد پنج دانش آموز بود و آنها به وضوح جمع آوری شدند تا یک متر کامل را در مورد 90 سالگی از بین ببرند و یک شهروند که از آن جان سالم به در بردند، به طور معمول از مغز استفاده می کردند.

برای تقریبا 7 ساعت محافظ صفحه نمایش، که بر روی صفحه نمایش 40 ثانیه طول می کشد. لعنتی چنین دوستان ماجراجویی گفت که آنها از نیم ساعت به یک و نیم ساعت شلیک کردند.

صادقانه، پس از 3 پشیمانم، از همه چیز پشیمان شدم. علاوه بر این، به موازات، من فکر کردم که لباس فاسد باید صاحبان زندگی در انتهای مختلف شهر را بازگرداند.

سپس سفر به فروشگاه با سبک ها وجود داشت.

این مورد زباله است، در فروشگاه اول روشن شد. تحت قرارداد، من حق انتخاب را نداشتم، و من به من لباس پوشیدم تا نیم ساعت من یک تیک عصبی داشتم. حتی این واقعیت که من نمی دانم چگونه بر روی موهای پیمایش راه بروم، هیچ کس را متوقف نکرد: همه چیز بر روی ستدس بود. و علاوه بر این - کشش کتانی، بژ، وحشتناک، مانند زندگی من، چیزی که چیزی را از دست ندهید، اما من را مانند Puspsya سالم ساخته است.

در استودیو، آنها 3 برنامه "حکم مد" را اجاره کردند. این مورد این بود: در یک مدل مو و آرایش فقط یک ساعت، تغییر لباس - دقیقه. این دومین پشت صحنه در چشم کل گروه تیراندازی اتفاق افتاد و شما به هر حال، در لباس زیر، به نظر می رسد مانند یک کراتار سالخورده.

آغاز تیراندازی منتظر ساعت 8 بود، من شوخی نمی کنم. ما موفق به تحریک، آرام و زنجیره ای مانند افراد خسته که آنها را در تابوت قرار داده است. به طور کامل نقل مکان کرد.

علاوه بر این، مشخص شد که همه چیز برای طرح انتقال استاندارد قطع خواهد شد، در واقع اتفاق افتاد. "این لباس باید به شما بپیوندد، راه رفتن سریع اعتماد به نفس!"

سریع و با اعتماد به نفس در کفش با ستدس که در اندازه بزرگ هستند. من پرواز کردم به معنای واقعی کلمه. پرواز، شستشو بر روی همه چیز چپ و از دست دادن کفش. خنده دار بود البته قطع کردن

هیچ چیز از آنچه "در Freebie"، و در واقع، 13 درصد از مقدار مشخص شده از 100 هزار، آن را غیر ممکن است به پوشیدن. فقط غیر ممکن است، اگر فقط به این دلیل که لباس ردیابی که در آن من در خروج نهایی پرواز کردم، به مدت شش ماه هیچ کس در Avito خرید نمی کند. برای هیچ پولی این نزدیک به 100 هزار ناخواسته نبود. بسیار خوب. با این حال، 13 درصد مقدار مرگبار برای چنین منقضی شده نیست.

BAUL با تمام ناخواسته پر از تنه ماشین در حالی که من چرخ را پمپاژ. فقط لباس زیر زنانه خجالتی باقی مانده بود، که پیرمرد من را تزئین می کند و ویدیو شرم آور را در سایت کانال اول تزئین می کند، که در آن من واقعا بسیار قدیمی و بسیار ضخیم هستم، و بعضی از آنها علاوه بر این، بسیار خسته شده اند.

تنها یکی از مزایا - من چیزی شرمنده نیستم و هیچ چیز ترس نیست، کل کشور در این فرم به من محکوم شده است ... من در خیابان ها یاد خواهم گرفت.

به تازگی، برخی از کودکان در فروشگاه Orali "مامان، مادر، ببینید، این عمه از" حکم مد "است که لباس گرسنه!" بله، این من، در جین و رنگ، با یک چهره بسیار به یاد ماندنی، واقع در یک روز از آخرین شرم در زندگی خود را.

ادامه مطلب