10 کتاب مقدس از کلاسیک با توجه به PICS.RU

Anonim

KLASS

مقامات قابل اعتماد - یک چیز خوب، اما اگر قدرت به شدت از دست داده است، پادشاه به وضوح برهنه است، و همه چیز هنوز هم خجالتی است که به یکدیگر در مورد آن بگویید؟

ما ده نفر را انتخاب کرده ایم، احتمالا کارهای کلاسیک را به دست آورده ایم، به نظر می رسد که در مورد اینکه چرا آنها برای تاریخ و فرهنگ مهم هستند صحبت می کنند، اما بیهوده هنوز هم بزرگ هستند.

شیر تولستوی "جنگ و صلح"

جنگ

اگر چه تعریف "همه ما" برای پوشکین بسته شده است، اما مرد روسی رفتار می کند، به طوری که او واقعا "همه ما" است، شیر تولستوی، و به ویژه عاشقانه چندگانه او است. به بگویید که چرا این رمان عالی است، همه چیز به حرکت می رود. و البته، اندازه خود و تعریف فساد زبان به عنوان "بزرگ"، و لذت بردن از هر ایده از طرح نویسنده (وای! این ایده !!! چنین چیزی نادر در ادبیات) ، و تصویر ناتاشا روستوا، زیرا خوب است.

در واقع، اندازه به شدت در قرار دادن متن اخلاق تحمیل شده است، انجام شده توسط تنگ شدن و حس اهمیت خود نویسنده. اگر می خواهید یک فساد درخشان را ببینید، بهتر است آندری پاتونوا را بخوانید، در ضخامت یک، آن را حداکثر بهانه ای است. عظمت ایده "و اجازه دهید قهرمانان مثبت من بیشتر از حد معمول، و بلافاصله منفی" و شباهت ترین تردید، عظمت ایده ها بیان شده (زنان - احمق ها! به ویژه کسانی که احمق نیستند! سرباز - عاقل! InteLegents - روشن!) - حتی بیشتر شک.

به نظر می رسد که روشنفکران روسی از تمایل زیادی به یک حماسی روسی برخوردار هستند، که می تواند لرزاند و می تواند در مقابل دیگران پخش شود. مجتمع های اجداد ما قابل فهم هستند، مانند همه انسان ها، اما پس از ظهور "آرام" به چسبیدن به "جنگ و جهان"، شما فقط می توانید inertia. "سکوت دون" تبدیل به این واقعیت شد که "جنگ و جهان" فقط افزایش یافت برای تبدیل شدن به: روسی epos، به خوبی نوشته شده، نه رقیق شده توسط لیتر از خود نویسنده، واقعا نشان دادن روح روسیه. آه، بله در آنجا، ناتاشا روستوا سیزده ساله کاوینایا وجود ندارد. این، البته، مورد، YES-AA را تغییر می دهد.

شیر تولستوی "آنا کارنینا"

کارن

از آنجایی که ما قبلا یک نفر رومی بزرگ، IDA را مجبور کردیم که همه چیز را که از همان پر از آن بیرون بیاییم، عبادت کنیم. به عنوان مثال، داستان آنا کارنینا، چیزی شبیه به یک نسخه کمتر گسترده از مادام بوری و اپرا ادبیات بیشتر از زندگی سندی غنی و تاسف آور است. در واقع، رمان و در ژانر سری های خانم ها، "با ادامه"، با عشق گیج کننده عشق و احساسات پیچیده نوشت. اما Tolstoy چربی نخواهد بود، اگر آن را برای باز کردن ناهموار نبود و به آنها به آنها بینی از قهرمانان و قهرمانان یک درام سکولار. برای این رمان و بلافاصله به طور اجتماعی شناخته شده است. اگر چه بیشتر شبیه این واقعیت است که ما یک کتاب در مورد چگونگی تولستوی مردم را دوست ندارد، اگر عادت لباس زیر را داشته باشند.

اگر می خواهید چیزی را در روح بخوانید "بله، آنها همه مردان آنجا هستند و می چرخند و با چربی سکوت می کنند"، ما به اندازه کافی برای باز کردن هر پورتال خبری از زندگی Cblebritis می شویم. روح روسیه "کارنینا" باز نمی شود، Scurry مدتهاست مربوط نیست و بیشتر ابدی، زبان هنوز هم پوشیده شده است. اگر ما با یک رمان نابود نشدیم، ما خودمان، بعید است که چنین توجهی به طرفداران خارجی ادبیات روسیه را جلب کند. و اگر شما می خواهید یک مخلوط خوب از درام، دامن های زنانه سرسبز، احساسات قوی و در عین حال افزایش ارتباط، بهتر است به خواندن "Thunderstorm عبور" امیلی Bronte - یک کتاب در مورد چرخه خشونت در خانواده و جامعه است. درست است، پایان خوش شانس به خواننده روسی به نظر می رسد عجیب و غریب، اما پس از همه، و Tolstoy Happi-End نادیده گرفته نشود. به یاد داشته باشید ناتاشا روستوف با pellecoms در مشت زدن.

جیر دیویدزر "بالاتر از بزرگ در چاودار"

خشک کن

خوب، این بسیار لذت بخش است که کتاب را بخوانید که یک فرد خوب می تواند گیج شود، آن را به دست بیاورید تا آن را بچرخانید و همه چیز بد و ناخوشایند باشد. به خصوص در لحظات زمانی که آنها در زندگی گم شده اند. اما به دلایلی، لرمونتوف یک مردی که به طور مداوم عمل می کند، به طور مستقیم به عنوان یک احمق نشان داده شده است (خواندن قهرمان زمان خود "، هشدار پیشگویی نویسنده را از ترس بیش از حد برای این" قهرمان "از دست ندهید. و Sullinger دارای جامد است "شما من را درک نمی کنید" و به طور کلی نگاهی به جهان از این احمق از یک شخص خوب است. مهم نیست، ایده دیگری در کتاب در کتاب وجود ندارد، و تجسم هنری از آن چیزی که خوب است، اما بزرگ نیست. برای بزرگ و پر کردن آن ضروری است. به طور کلی، ما قبلا اشاره کرده ایم که خیلی بهتر از آن توضیح می دهد.

ارنست هامنگوی "خداحافظ، سلاح ها!"

oruzh

یکی دیگر از درخشان به طرز وحشیانه ای، تنها علاوه بر بوی مقاومتی از سوءاستفاده از او نیز وجود دارد. ایده "در جنگ بد است، من آنجا را زخمی کردم" آن را دشوار است نام اصلی، اگر چه به طور کلی ما با آن موافق است. چه چیز دیگری آنجاست؟ مرد طبقه متوسط ​​سفید، که رنج می برد، زیرا یک دایره از افراد بد وجود دارد، زیرا در ابتدا او در حال جنگ است و او بد است و پس از آن زنش درگذشت. همچنین بسیار اصلی نیست، ادبیات توسط افرادی که توسط افراد سفید پوست از افراد مبتلا به طبقه متوسط ​​عبور می کنند، سرشار است. ما هیچ چیزی در برابر چنین طرحی نداریم، اما دوباره این ایده دشوار است که آن را برجسته نکنیم، بلکه با چیزی متفاوت از سایر آثار اصلی است. با این حال، پایان دادن به توصیفی است. اما این کار با یک کار خوب از بد است، و نه بزرگ از خوب نیست.

Ernest Hamingway "پیرمرد و دریا"

بیشتر

تراژدی بزرگ یک مرد کوچک که به طور کلی، فقط یک روز بسیار بد و هیچ تراژدی بزرگ نیست. و نه در مورد عظمت روح مرد، اما در مورد استبداد، که، به طور کلی، به هیچ چیز منجر نشد. این به جز خوب توصیف شده است. اما، معلومات ادبی ایالات متحده را در نظر بگیرید، معلوم نیست چرا جایزه نوبل اینجاست. همه چیز و حتی یک زبان مشابه (همچنین انگلیسی ... دشوار است که از شوخی باقی بماند) جک لندن نوشت. بسته ها

ایوان بونین "کوچه های تاریک"

بونین

ما هر دو در مورد کل مجموعه و در مورد داستان که شامل آن است. مهاجرت روسیه با او عجله کرد، همانطور که با یک توبیه نوشته شده بود - این، در نهایت، بونین ما، آخرین (یا بدون سر و صدا، بدون توجه به) تخته سنگ واقعی، با تکنولوژی پایین روسیه است. در دهه نود در روسیه شروع به پوشیدنی با مهاجران سفید کرد و تمام مجتمع ها و دیدگاه های خود را به صورت غیرقانونی پذیرفت. هیچ کلمه ای وجود ندارد، بسیاری از نویسندگان و شاعران روسی در مهاجرت دوباره پر از خزانه داری ادبیات روسیه بودند. در اینجا شما و Teffi، و Tsvetaeva و Nabokov. اما کسانی که تنها در گذشته تماشا می کردند و تنها با از دست دادن سن از هر گونه پیشرفته و هر گونه گل، که، در گذشته، به طور متفورانه صحبت می کردند، فقط نهم و دهم بار به همان کیسه چای ادامه داد. به طور کلی، شما می خواهید یک ادبیات مهاجر خوب روسیه - ما قبلا نامیده ایم که بهتر است بخوانید.

Gustave Flaubert "خانم Bovari"

flober

در حال حاضر زمانی که ما اشاره کردیم که آنا کارنینا یک نسخه انگلیسی سکولار از پزشکان مادام است، امکان درک نحوه برخورد با رمان متهم فلورت وجود دارد. نه، ما به طور کلی رئالیسم فرانسه را درمان می کنیم و ایده ساخت یک زن یک شخصیت مرکزی نه تنها یک رمان عشق است. اما فلوبرت مشکل مشابهی دارد که تولستوی: او افراد زنده را دوست ندارد و نمی داند چگونه آن را پنهان کند. تراژدی هدف بی هدف در زندگی یک مستعد ابتلا به عاشقانه، به جنبش روح یک زن که این فرصت را برای پول در رویاهای خود نداشته است، به طور معمول طلاق و زندگی با رمان ها، تبدیل به ساماداوینوات معمولی تبدیل شود. به خصوص منزجر کننده است که توزیع آماده سازی به طور کامل با زندگی یک زن واقعی بود - تنها نام تغییر کرده است. و جامعه روشن است که چرا این رمان را اداره می کند: Hooray، Hurray، چقدر خوب است که نشان می دهد که تمام مشکلات از باب و این واقعیت که آنها می خواهند بسیار! بله، و زبان خوب است، آنچه است، یعنی است.

هرمان ملویل "موبی دیک"

موبی

تمام ادبیات آمریکایی از موبی دیک افزایش یافت. به خصوص "پیرمرد و دریا". برنامه های ملویل در رمان بسیار زیاد، نویسنده چیزی بود که تمام وقت بود، با اشاره به کتاب مقدس به طور کلی می توان در هر پیشنهاد دوم جستجو کرد و دو بار در یک زمان پیدا کرد - و این به طور سنتی نشانه ای از عمق خاصی از متن است . ترویج نویسنده مدرن خواننده، به طور مداوم منتظر برخی از اخلاق، گرفتن و کشیدن یک جایزه جداگانه همدردی است. با این وجود، این رمان توسط دانش در زمینه علوم طبیعی، که به خصوص در زمانی که حقایق قرن نوزدهم نظریه های دروغین هستند، به شدت خراب می شود. خواندن آنچه که می گویند، به عنوان یک نتیجه، سرگرم کننده و واقعا هیچ چیز شناخته شده توسط معاصران، اما در قرن بیستم آنها تنها با او پوشیده شده بود، زیرا در ابتدای قرن بیستم، جهان با ایده Superhuman، پنهان بود در انسان، تحسین قدرت روح، حتی اگر (و به ویژه اگر)، فراتر از مرزهای عادی ذهنی است. در این موج ایدئولوژیک، رمان و ظاهر شد. قدرت خود را، من متاسفم، کافی نیست.

Antoine de Saint-Exupery "شاهزاده کوچک"

شاهزاده

هر کدام در زندگی، این اتفاق می افتد، من احساس می کنم احساسات. باتلاق بر مرگ روشن کودک، شگفت زده ظهور زیبایی تزئین شده و یا حتی خوشمزه است. "شاهزاده کوچولو" به طور کلی یک کتاب کودکان را در نظر می گیرد - از آنجا که همه چیز افسانه و پسر است، اما این برعکس است، یک کتاب به شدت برای بزرگسالانی است که می خواهند کمی با کودک درونی خود صحبت کنند. حتی آغاز ساخته شده است به عنوان اشاره به این درونی، و نه در همه یک کودک واقعی است. آنچه که می گویند، aphorisms در کتاب خوب است، triaisms درست است (بر این اساس آنها triaisms)، و کاربر حداقل شما می خورید. اما در واقع، تمام داستان هایی که زنان (که توسط گل رز نشان داده می شوند) ناز، اما فریبنده پیچ و تاب هستند، و یک مرد (کاملا بصری توسط یک پسر نشان داده شده) ممکن است به طوری مجازات، پرتاب یک گل رز یک، از طریق گل رز دیگر به تحسین ، آن را پاک کنید، آن را پاک کنید، و سپس زیبا، اما من جرات به مرگ - به طوری که آن را به تاسف بود، اما رزا متوجه شد و بازگشت به لذت. احتمالا احتمالا، دورو، یکی در یک سیارک خالی بود، جایی که با شما و کرم ها، خوردن برگ ها، نوعی را مصرف می کنند؟ من الان فهمیدم، او خوب است؟ که در. در نظر بگیرید، خود را شنیده، و او در اینجا زیبا در حوضچه های روسری است و همه چیز را ببخشید، به هر حال. شیطانی کتانی نیاوردی نوشته شده است.

Miguel Cervantes "Don Quixote"

SERVANTES

اسپانیایی، نشست، نشست و یک طنز را به عاشقانهای فوق العاده ای درباره شوالیه ها نوشت. مضحک در دم و در mane، و خیلی خوب است. شما می دانید که چرا ما در واقع این کتاب را می پوشانیم، همانطور که عالی است؟ از آنجا که ما به طور کامل قصد نویسنده را نادیده می گیریم، به طریقی کاملا به طور واضح تجسم می کنیم، و اغلب اتفاق می افتد، ما می بینیم آنچه که ما می خواهیم ببینیم. همانطور که در "قهرمان زمان ما"، ما می خواهیم واقعا ناراضی، غیر قابل درک، غیر قابل درک، چنین رنج های ناز، و تمایل ما به خوردن احساسات و عاشقانه تبدیل به Don Kihota از یک پراکنده، اگر چه Unenkly به طور کلی، اما عمیق ترین مرد قدیمی است یک شوالیه واقعی، چرخش به معنای واقعی کلمه بر خلاف همه (به ویژه بر خلاف درد و رنج و ناراحتی متفاوت). در حالی که "ادم سفیه و احمق" Dostoevsky بسیار بیشتر در مورد شوالیه، و در آنجا آنها هرگز همه چیز را نادیده نگیرید که او ناگزیر همراه است. eh، ما.

ادامه مطلب