"من دوست دارم که شما با من بیمار نیستید ...": به آنها مارینا Tsvetaeva شعر خود را اختصاص داده است

Anonim

مارینا Tsvetaeva دارای یک خواهر آناستازیا بود، که او یک رابطه صمیمی پر سر و صدا داشت. و او کسی بود که در مورد شعر روشن ترین خاطرات نوشت. آنها نزدیک به شما بودند و تقریبا در همان زمان ازدواج کردند، و بچه ها تفاوت سه هفته را به دنیا آوردند. و ارزش این است که سرنوشت Anastasia Tsvetaeva کمتر از خاطرات او از خواهر هوشمندانه خود کمتر جالب است.

در زندگی آناستازیا، زمانی بود که او (در هر صورت او به نظر می رسید) در یک بار در دو مرد عاشق بود. پس از طلاق او با شوهر اولش اتفاق افتاد. در آن زمان او با یک پسر کوچک در آغوش خود ماند و احساس کرد که توسط همه و تنهایی رها شده است. و سپس موریتیوس ماتز در خانه خود ظاهر شد - او رفت تا با کسی از دوستان صحبت کند، و سپس شروع به بازدید از روزانه به صحبت با ASE.

به گفته وی، او و واگن ها فقط به یکدیگر رفتند، و در عین حال، خلع سلاح و تلخی از روح او بیرون رفت. و او شروع به زندگی کرد با هم، فقط نمی توان ازدواج کرد، از آنجایی که او یهودی بود، اما خانواده ی یهودی خود را به تعمید خود را قبول نکرد.

هنگامی که آناستازیا باردار بود، متوجه شد که نیکولای Mironov دوست او و عشق سابق بود، به جلو رفت و شروع به نوشتن نامه های خود پر از خاطرات و کلمات گرم کرد. و در روح او همه چیز را هم زد. موریک او در مورد نامه ها و احساسات تقریبا همسرش می دانست. با این حال، چگونه نمی دانید، زیرا او خودش به او پذیرفت: "من او را دوست دارم و شما را دوست دارم. باید چکار کنم؟" و مینتز برای یک ثانیه فکر نکرد: "برو!"

و سپس همه چیز غم انگیز و ناامید بود. Anastasia واقعا Mironov را ترک کرد، اما قطار بیمار شد و از Echelon آن مورد سوء استفاده قرار گرفت. مینتز پشت سرش وارد شد، فرار کرد و حتی بچه های آینده را نجات داد. آسیا رنج می برد مینتز در آستانه خودکشی بود. و به زودی Asya از دست داده و مینزا، که از یک پریتونیت استریو فوت کرد، و پسر که او را به دنیا آورد.

و در حال حاضر در مورد اصلی ترین چیز: Mauritius Mintz بسیار شخصی بود که مارینا Tsvetaeva شعر فرقه خود را اختصاص داده است "من دوست دارم که شما بیمار نیست ..." و Anastasia Ivanovna به یاد می آورد که زمانی که Mauritius او را برای اولین بار دیدم، او فقط می تواند چشمان خود را نگیرید و چه کسی می داند که چگونه می توان رویدادها را توسعه داد، اگر Mintz اولین آناستازیا را ندیده بود، اما مارینا.

ادامه مطلب