داستان عشق درامد عشق به ملکه ویرجین الیزابت من و رابرت دادی

Anonim

داستان عشق درامد عشق به ملکه ویرجین الیزابت من و رابرت دادی 35677_1

ملکه انگلستان الیزابت من (قوانین از 1558 تا 1603)، همانطور که شناخته شده است، هرگز ازدواج نکرده بود، به طور مداوم عفت خود را حفظ کرد و شهرت خود را فرو ریخت. از آنجایی که الیزابت هیچ فرزندی نداشت، تاج و تخت پس از آن به پسر پسر عموی خود، پادشاه اسکاتلند یكوف وای نقل مکان کرد، که بعدها به پادشاه انگلستان یوكوف تبدیل شد.

Elizavet اغلب به نام "ملکه ویرجین" نامیده می شود، و او، همانطور که می دانید، اعلام کرد: "من تنها یک عاشق (با توجه به ذهن) وجود دارد، و هیچ صاحب وجود نخواهد داشت."

با این حال، هر دو در طول هیئت مدیره و در حال حاضر، بسیاری از محققان تعجب می کنند که آیا دوستداران الیزابت دوستداران ندارند، به ویژه، به دنبال رابرت دادی، گراف لستر.

پرتره الیزابت من با غربال در دست. در اینجا ملکه به شکل VASCCHI VADDAKI نشان داده شده است که عفت خود را اثبات کرده است، یک غربال با آب از تیبر به معبد وستا. این توسط نمادهای عظمت امپریالیستی، از جمله ستون با تاج امپریال در پایه و جهان احاطه شده است. پرتره در سال 1583 نوشته شده است

زندگی شخصی الیزابت بسیار مخفی بود که پادشاه فرانسه در یک زمان گفت که این یکی از سه اسرار بزرگ در اروپا بود.

الیزوات و رابرت دادی از دوران کودکی یکدیگر را می دانستند. پدرش، دوک Northumberland، در طول هیئت مدیره کوتاه مدت از برادر تلفیقی الیزابت، پادشاه ادوارد VI، یک محافظ پروردگار (REGENT) بود.

رابرت دادی، گراف لستر، حدود 1564

بعدها، رابرت در سال 1553 ماریا من، خواهر ارشد شوروی، پس از تلاش پدر جان داودلی، به اعدام محکوم شد و پس از تلاش پدر جان داودلی، کودتا علیه ملکه (پدر رابرت، برادرش Gilford، و همسرش جین خاکستری را اجرا کرد، و رابرت او و دیگر پسران جان، یک سال و نیم، زندانی آزاد شدند). در طول اقامت رابرت در برج، نیز در نتیجه و الیزابت، که ماریا مظنون به توطئه علیه او بود، وجود داشت.

الیزابت در طول تاج و تخت خواهرش در ترس مداوم زندگی کرد، و رابرت او را سرگرم کرد، همانطور که می توانست. آنها چندین ساعت را با هم گذراندند و چندین منافع مشترک را پیدا کردند، از جمله رقص و شکار. این دوستی تبدیل به یک منبع بسیاری از بافته شده در دادگاه شده است، به ویژه هنگامی که رابرت ازدواج کرد.

ماریا اول

در سال 1558، زمانی که ماریا من فوت کرد و الیزابت من به تخت رفتم، رابرت رشته او را منصوب کرد. این موقعیت، که کاملا معتبر بود، همچنین به این معنی بود که رابرت به طور منظم ملکه را ملاقات کرد.

با این حال، نقش جدید او به این معنی است که آنها دیگر نمی توانند تنها نشوند. نه تنها خانواده سلطنتی، بلکه کل پادشاهی و سایر کشورها اکنون تماشا می کنند. به نوعی الیزابت گفت: "هزاران چشم همه چیز را می بینم."

PROCESSION CORONATION ELIZABETH: ROBERT DUDLEY اسب سواری در سمت چپ

علیرغم این واقعیت که Elizavet یک فشار ثابت داشت، به طوری که او ازدواج کرد و به نفع وارث شد، الیزابت به شدت از انجام این کار اجتناب کرد و کاملا واضح بود که رابرت مورد علاقه او بود. رابرت در کاخ خود اتاق های همسایه اتاق ملکه را گرفت که موجب رسوایی در انگلستان و اروپا شد.

پسر عموی و رقیب الیزابت، ماریا استوارت، ملکه اسکاتلند به یکی دیگر از زنان نجیب گفت که از سخت تر اینکه رابرت چندین بار الیزابت را دید، الیزابت را دید.

الیزابت من، مینیاتوری coronation

همه چیز حتی بدتر شد زمانی که در سال 1587 یک فرد به نام آرتور دانلی در هنگام بازدید از حیاط فیلیپ دوم در اسپانیا گفت که او یک فرزند غیرقانونی ملکه و رابرت بود.

در تاریخ خود، حتی زمان مفهوم (حدود 1561)، زمانی که الیزابت بیمار بود و به رختخواب شد، و بدنش به طور مرموز متورم شد. آرتور همچنین بنده نامیده می شود که او را از قصر دادگاه هامپتون برد و او را به عنوان پسرش به او آورد تا همه چیز را در سال 1583 به او بفرستد. با این حال، هیچ شواهد واقعی وجود نداشت که این داستان را تایید کند.

لرد رابرت دانلی، حدود 1560

Dudley همسر رابرت در سال 1560 در شرایط اسرار آمیز در سال 1560 در شرایط اسرار آمیز در سال 1560 فوت کرد. رابرت خواستار تحقیق بی طرفانه شد، که ثابت کرد که این حادثه بود: همسرش از پله ها سقوط کرد و گردن را شکست داد. با این حال، بسیاری از آنها تصور می کردند که رابرت مرگ همسرش را سازماندهی کرد تا بتواند با الیزابت ازدواج کند.

ملکه الیزابت و گراف Leicester، نقاشی ویلیام فردریک Yimza، 1865

اگر چه بسیاری از سوابق تاریخی و گزارش از Coroner، که در آرشیو ملی یافت می شود، به وضوح به یک تصادف اشاره کرد، در آن زمان، از نوازندگان و سیاستمداران جلوگیری نمی کرد تا از سابقه استفاده کنند تا سعی کنند از ملکه جلوگیری کنند ازدواج کن

با وجود این، رابرت در کنار ملکه باقی ماند، به رغم این واقعیت که حتی خودش تصور می کرد که او بدون او بهتر خواهد بود. الیزابت به نوعی به سفیر فرانسه گفت: "من نمی توانم بدون پروردگار من رابرت انجام دهم، زیرا او مانند سگ کوچک من است." بنابراین او به طور مداوم در کنار او ماند. الیزابت حتی می خواست او را به مری استوارت ازدواج کند، اما تنها به این ترتیب که زن و شوهر با او در دادگاه زندگی می کنند. با این حال، این طرح هرگز اجرا نشد.

رابرت دادی، تا حدودی لباس زره پوش، 1575

در سال 1562، الیزابت بیمار شد و خواستار آن شد که رابرت به پروردگارت محافظ پادشاهی تبدیل شود. با این حال، سلامت او بهبود یافت، و به جای آن رابرت مشاور مخفی خود شد.

دوستی و ارتباط نزدیک آنها سالها طول کشید. رابرت عنوان شمارش لستر را در سال 1564 دریافت کرد و او همچنین توسط قلعه چنیلورث داده شد، که در آن ملکه به طور منظم به دیدار آمد.

ملکه الیزابت در سالن خیره شده. در میان مردم در باغ می تواند، به عنوان مورخان هنر، رابرت و لاکیا دادی. تصویر مرغ مارکوس-SR.

در سال 1578، دیگر امیدوار به آینده برای ازدواج با الیزابت، رابرت مخفیانه با پسر عموی خود، Nollis ازدواج کرد. با این حال، الیزابت به چنین خشمگین شد که هرگز با پسر عموی خود دوباره صحبت نکرد.

ازدواج به مدت طولانی ادامه داشت، همانطور که رابرت از سوء ظن سرطان معده در سال 1588 درگذشت. متوجه شدم که او عزیزان و نزدیکترین دوست خود را از دست داد، ملکه Barricaded در اتاق های خود را از دست داد و حاضر به دیدن کسی نیست. آخرین نامه رابرت به او، که او 4 روز قبل از مرگ او نوشت، با او در سال 1603 دفن شد.

نامه گراف Leicester Elizabeth من، نوشته شده در اردوگاه Armada و امضا شده توسط نام مستعار خود را "چشم"

لی الیزابت من و رابرت دالی دوستداران بودند، تا به امروز یک رمز و راز باقی مانده است. هیچ شواهد خوبی برای تایید یا رد آن وجود ندارد. با این حال، زمانی که الیزابت معتقد بود که او در حال مرگ بود، او به طور رسمی قسم خورده بود، گفت: "اگرچه او رابرت را دوست داشت ... هیچ چیز در ناخوشایند هرگز بین آنها اتفاق افتاده است."

با این حال، با دادگاه در دوران، فتنه کامل، ضربات در پشت و توطئه ها (در پایان، او با خواهر خود زندانی شد)، تعجب آور نیست که الیزابت با یکی از قدیمی ترین و وفادار ترین دوستانش نزدیک بود ، رابرت آنها نیازی به دوستداران ندارند که عشق عمیق به یکدیگر را تجربه کنند.

ادامه مطلب