پدر در عرض: آنچه شما باید در مورد خستگی لمسی بدانید اگر فرزند دارید

    Anonim

    مامان.
    توجه: در زیر مطالعه کنید، فقط اگر شما مادر عزیزم، زندگی می کنید (زندگی کرد) با یک کودک که در خانه با همسر / پدرش کار می کند، و کودک شما کودک ایده آل در خلاء نیست، که از روز اول می افتد خوابیدن و خوابیدن خود، در روزهای دور قفسه سینه آویزان نیست، به طور کامل دروغ می گوید و در تمام طول روز بازی می کند و وقت خود را برای جمع آوری همه چیز، علاوه بر کودک.

    آه آره، و اگر شما یک مادربزرگ / پرستار بچه ندارید. مهم است. بقیه ممکن است درک نکنند

    اگر کودک شما با دست نباشد، "فقط با سینه ها در دهان می خوابد"، "به مدت سه ماه بدون من خوابید،" و شما "زمان و وحشتناک خسته،" شما اینجا هستید.

    در هفته اول پس از تولد پسر من، من در شبکه های اجتماعی خیلی نشستم. چگونه زمان داشتم؟ خوب…. بعد از ظهر او در بالای من خوابید، شکم به معده. این یک داستان جداگانه است، چرا این اتفاق افتاد، روزی من خواهم گفت. اما به همین دلیل، نیمی از روزی که من با او خوابیدم. و نیمه دوم، ادامه به جایگزینی معده، من، البته، "Tupil در Facebuch". نه، من صادقانه سعی کردم کتاب ها را در ابتدا بخوانم. اما ما در تاریکی قرار گرفتیم، با نور او خواب نمی کرد. و من کتاب الکترونیکی را با آرنج خود در هفته دوم خواندن فشار دادم. این موضوع به ترمیم نبود، بنابراین یک رستگاری باقی مانده بود - تلفن، و در آن - شبکه های اجتماعی.

    مامان 4
    یکی از گروه هایی که من بعدا به طور فعال خوانده ام، انگلیسی زبان، در مورد بارداری و نوزادان بود. "آنها" در محافل مامان "تقریبا همه چیز مانند ما است. کمی بیشتر در مورد فرمان پرداخت نشده و سوالات کمی کمتر در مورد چگونگی کاهش وزن. اما یک بحث به ویژه توجه من را جلب کرد. در مورد چقدر در ماه های اول زن که تنها با یک کودک نشسته است، خسته است، تا پایان روز به طور کامل لمس می شود [به طور کامل لمس شده - ترجمه سرمقاله]. و این واقعیت که شوهران این را درک نمی کنند و از فقدان آغوش، صمیمیت، عدم تمایل به آغوش گرفتن حتی در رختخواب می شوند.

    این یک ایده کاملا جدید برای من بود. او به طور محکم در حافظه سقوط کرد، و من در مورد آن فکر کردم و ساعات طولانی پس از آن متوجه شدم.

    پس از همه، واقعا. یک زن که تغذیه می کند، او به طور مداوم "خود را برای استفاده از آن می دهد". و حتی بدون توجه به قفسه سینه، بدن او به طور مداوم یک هدف از آغوش، بوسه، پرس، بازی ها است. او به طور مداوم او را لمس می کند، او کودک را لمس می کند، آغوش، لباس، نمایشنامه ها و پیامبر، با تمام حساسیت و لعنتی. تمام روز! و حتی این که آیا آن را از لحاظ زیست محیطی ترین در جهان است ... آیا او از آن خسته نمی شود؟ ..

    من همیشه دوست داشتم آغوش بگیرم و من با موفقیت ازدواج کردم - شوهر دقیقا یکسان است. پیش از این، به نظر من، ما در آن زمان در تماس با لمسی بودیم. من دائما آن را لمس کردم، پشت دست نگه داشتم، آغوش گرفتم، بوسیدم. ما "در Oakha" خوابیدیم. اما هنگامی که پسر ما به مدت سه ماه ضربه زد و شوهر به طور منظم در مورد عدم توجه به او شکایت کرد، من بلافاصله، اما هنوز متوجه شدم که او در ابتدا درباره توجه فیزیکی صحبت می کند و این بحث را در مورد لمس کردن به یاد می آورد.

    لعنت به آن، بله این در مورد من است! ..

    مامان
    من ناگهان "به وضوح" که در این هفته ها به طور منظم اجتناب از این واقعیت نیست که مجاورت، یعنی تماس لمسی. همانطور که در روزهای هفته بوسیدن دوست داشتنی بود. در شب، گاهی اوقات به سختی به نیمه خود را از تخت حرکت کرد. او با شوهرش درباره هر شب در آشپزخانه صحبت کرد، اما تقریبا او را لمس نکرد ... در هر لحظه ای آزاد، من به دقت در مورد خودم مراقبت کردم - خورد، او دوش گرفت، خوابید، و در مورد فیزیکی ، غذا، شستشو، اتو کردن ... اما در همه چیز در مورد آغوش نیست.

    این احساس بود که من به عنوان "خاموش" بود. آنها از باتری های داخلی من خارج شدند، که تمام زندگی او مجبور شد من را مجبور به آغوش گرفتن مردم، نگه داشتن آنها برای دست، به طور مداوم لمس. و بله - گرفتن یک وزوز قوی از آن.

    در حال حاضر من واقعا نیاز به ارتباطات. من به طور فعال به دنبال داشتم، خیلی خوشحال شدم و با شوهرم، دوستان، خویشاوندانم، فقط همسایگان ارتباط برقرار کردم ... اما آغوش در جلسه و خداحافظی به یک عمل اجتماعی تبدیل شد، نه بیشتر. آگاه بودن آن بسیار غم انگیز بود. نه، البته، لحظات نزدیکی وجود داشت و با بوسه ها آغوش گرفت، اما عمدتا در آخر هفته ها. یا هنگامی که ما پدربزرگ و مادربزرگ داریم (با تشکر از مادرم، ما دو ماه صرف کرده ایم ...) در روزهای هفته معمولی، زمانی که من تمام وقت با پسرم را صرف کردم، شب بعد از خواب رفتن یک شبه، به دلایلی همیشه به خصوص دردناک بود ، من معمولا فقط فقط می خواستم سقوط کنم، گاهی اوقات، شاید شاید، در آشپزخانه چت کنم، اما به طوری که آنها من را لمس نمی کنند، اگر تنها ماساژ نیست. ماساژ من عزیزان، آرامش بخش و به طور مستقیم تبدیل به یک رویا. از آنجا که پیش رو بود با تغذیه شبانه او و سینه های تسکین دهنده بود.

    سپس من با مادران جوان دیگر صحبت کردم، و معلوم شد که این دختران از گروه انگلیسی زبان درست بودند - ما بسیار چنین هستیم.

    و حق این است که شوهران واقعا ما را درک نمی کنند.

    مامان
    شوهران، پدران ... حتی شگفت انگیز ترین و درک (شوهر من درست مثل این است)، آنها روزها، آغوش گرفتن و حمل کودک را صرف نمی کنند، سینه های خود را تغذیه می کنند و آرامش می یابند. بله، پدربزرگ ها در اطراف ساعت غذا نمی خورند. دست ها و پشتشان از اشاره به دائمی و بلند کردن کودک بسیار بیمار نیستند. پس از زایمان، آنها در خون استروژن سقوط نمی کنند، پرولاکتین افزایش نمی یابد، برخی یا میل جنسی را به ثمر رساند. هیچ چیز تغییر نکرده است "در زیر، به دلیل شکاف یا اپیزیوتومی، آنها اسکار را از بخش سزارین نادیده نگیرید. آنها ترسناک نیستند و دوباره برای شروع عشق به آن آسیب نمی رسانند. من نمی خواهم در این زمان شریک را برای گرفتن فرصت های اضافی برای نیم ساعت خواب بکشم. آنها از کار، همسر در خانه می آیند، کودک معمولا خواب می بیند، همه چیز همانطور که قبلا است. چرا در حال حاضر شبهای آنها قبل از آن نیست؟ .. و این واقعیت که همسر فقط از اتاق خواب خارج شده است پس از دو ساعت بدون هیچ گونه نبرد، آن را مانند آن است؟ ..

    در نهایت، اغلب آنها فقط نمی دانند و تصور نمی کنند که این امکان وجود دارد - نمی خواهید نزدیک شوید. گاهی اوقات شما نمی خواهید، زیرا بیش از حد تنبل به فشار. گاهی اوقات شما نمی خواهید، زیرا می خواهم بخوابم و پا را نگه ندارم. گاهی اوقات نمی خواهم، چون غریزه در داخل شما فریاد می زند - نه، اگر او بیضه ها، و در آنها اسپرم، سریعتر از او اجرا می شود، فرزند شما هنوز خیلی کوچک است، شما نمی توانید باردار شوید! ...

    و گاهی اوقات - شما نمی توانید فقط می خواهید از و انزجار، زیرا شما به طور کامل لمس شده است.

    حتی نمی خواهم ببوسم و ببوسم شما در حال حاضر همه چیز - تثبیت شد و امروزه صد بار بهبودی شد. شما می خواهید یک مرد، ذهن، اما نه بدن. بدن شما می خواهد استراحت و نه کمی در حال حاضر.

    و اگر چنین - هفته ها، ماه ها؟ چه مردی تحمل خواهد کرد؟ ..

    اما هنوز فشار اجتماعی زنان وجود دارد. آنها منتظر آنها هستند که به سرعت شکل می گیرند. این جنس بلافاصله به عنوان قبل تبدیل خواهد شد. چه زمان برای جمع آوری یک کودک، و در عین حال همه چیز نیز کاملا برداشته می شود و شام را از سه ظروف آشپزی می کند. مهربان و توجه. و به نظر می رسد کاملا.

    چه باید بکنم؟ ..

    مامان 2
    مهمترین چیز این است که شما باید به عنوان یک واقعیت به دست آورید - شما موظف نیستید. شما حق دارید خودتان باشید در مجلات براق مانند نیست. هنگامی که به آن نیاز دارید، حق دارید "invialability" را داشته باشید.

    بله، شما باید صحبت کنید، توضیح دهید، توضیح دهید، بپرسید. شوهر و بستگان خود را به مراقبت از یک کودک به حداکثر زمان و فرصت ها. استراحت به تنهایی بدن خود را خودتان ببرید به یاد داشته باشید که این نیز شماست. بازگرداندن. سعی نکنید یک مادر و همسر ایده آل باشید. شما هنوز هم وقت ندارید به هر حال، چیزی باید چیزی را قربانی کنید.

    و بله، مرد شما تحمل خواهد کرد. از آنجا که او یک مرد بالغ بالغ است، و او می داند که چگونه عشق را دوست دارد. درک و پذیرفتن پس از همه، دقیقا از چنین تولد فرزندان فرزندان؟ .. و به این دلیل که شما باید از خود قدردانی کنید و قادر به گفتن "نه" زمانی که شما در حال حاضر - نه. هنگامی که شما چیزی برای دادن حتی خودم ندارید. کودک صبر نمی کند و بالغ می تواند. کودکان به سرعت رشد می کنند، او رنج می برد.

    در نهایت، شما مهمترین کار در جهان را در حال حاضر انجام می دهید - شما با عشق به فرزندتان نوشیدنی می کنید. فرزند شما. و شما حق دارید که در این کار باشید. Nelaskova، به این ترتیب، به نظر نمی رسد. یا فقط - لمس شد

    اولین سال مادر بودن: چطور است؟ کمیک در روز شرارت

    چرا کودک به پدر نیاز دارد؟ از نقطه نظر روان درمانی

    زایمان برده داری است؟

    ادامه مطلب